14.3 C
تهران
شنبه, ۲۶. آبان , ۱۴۰۳

جمهوری اسلامی یعنی جنگ، تروریسم، عدم امنیت!

ناسیونالیسم و ساده‌اندیشی

نگاهی از ۵۷ به بعد بیندازید. چه می‌بینید جز اعدام، ترور، جنگ، فساد، فلاکت و تخریب در اقتصاد، محیط زیست، فرهنگ، روان فردی و اجتماعی که همچنان ادامه دارد و البته جنگ این بار غیرمستقیم و نیابتی با اسرائیل، با آمریکا، با غرب و دموکراسی‌ها. آیا می‌توانید تنها یک نمونه عملکرد مثبت از جمهوری اسلامی در ایران و جهان پیدا کنید؟

این‌همه اما نمی‌تواند در جهانی که به دلایل مختلف کوچک و به هم‌پیوسته شده، سرانجام از یک «موضوع داخلی» به یک «مسئله»ی منطقه‌ای و جهانی تبدیل نشود.

سرِ مار فرد خامنه‌ای نیست که در یکی از همین روزها خواهد مُرد بلکه نظام ضدبشری جمهوری اسلامی است که حتا اگر به رنگ دیگری درآید، در بهترین حالت فراتر از دولت اسلام‌گرای ترکیه با رئیس‌جمهور مادالعمری مانند اردوغان نخواهد بود که اگرچه از یکسو عضو «ناتو»ست و برای پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا تلاش می‌کند اما در بنیادهای فکری و اهداف خود یک اسلام‌گرای ضداسرائیلی، ضدغربی و ضد دموکراسی است. نتیجه‌ی عینی آن را می‌توان در سراشیب اقتصادی آن کشور و تشدید دوقطبی‌ها و جداسازی‌های قومی و مذهبی و فرهنگی درون یک ملت دید. ملتی که هر بار امنیت و آزادی و رفاه نسبی داشته، اعضایش با هم در صلح و همزیستی زندگی کرده‌اند.

الاهه بقراط
الاهه بقراط

به مسیر مردم ایران از ۵۷ به بعد نگاه کنید. به‌جز طرفداران و یا وابستگان رژیم که  با فساد و پارتی‌بازی و انواع سوءاستفاده و یا حتا ترور و سرکوب و کشتار، با اینکه هیچ شایستگی و تخصص فنی و علمی ندارند، ممکن است زندگی خوبی برای خود و خانواده‌‌شان دست‌وپا کرده باشند، در مسیر مردمی که مثل این افراد نیستند و مثل آن‌ها عمل‌نکرده‌اند چه می‌بینید؟ اصلاً سرکوب‌های سیاسی و فرهنگی و هنری و سانسور و زندان و شکنجه و اعدام را کنار بگذارید؛ در ارزش ریال، در نابودی اقتصاد داخلی اعم  از سنتی و صنعتی، در قیمت نیازمندی‌های اولیه‌ی زندگی مثل خوردوخوراک و مسکن، در هزینه بهداشت و درمان و دارو، در حقوق ماهیانه کارگران و بازنشستگان، در وضعیت سالمندان، در جوانان بیکار تحصیل‌کرده یا بازمانده از تحصیل، در آمار کول‌بران و سوختبران و دست‌فروش‌ها و کودکان کار، در آمار جنایات نوظهور و افسردگی و خودکشی و اعتیاد، در مهاجرت بی‌رویه و صادرات و واردات هم‌کیشان طالبان و رژیم ایران از افغانستان، در انواع شهروندان متخصص و کارآمد و فنی که کشور را ترک می‌کنند، در جنگل‌هایی که می‌سوزند، در منابع آبی که از بین می‌روند، چه می‌بینید؟

چه چیز علت و کدام معلول است؟ آیا جنگ و تروریسم نیابتی و غیرنیابتی حاصل این‌هاست یا این‌ها حاصل تروریسم و جنگ‌طلبی جمهوری اسلامی علیه جهان است؟ آیا درک این واقعیت بدیهی خیلی مشکل است؟ چنین واقعیت وحشتناکی به سود چه کسانی می‌تواند باشد جز خود رژیم و وعده‌فروشان و لابی‌گران و صادراتی‌هایی که علت وجودی و تمام کسب‌وکارشان با برقراری آزادی و امنیت و رفاه در ایران به هم می‌ریزد همان‌طور که با مشروطه و پهلوی به هم‌ریخت و همان‌طور که دموکراسی‌ها موجوداتی مشابه مقامات رژیم و لابی‌گران و صادراتی‌هایش ندارند!

کیهان لندن شماره ۴۷۳

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر