14.3 C
تهران
یکشنبه, ۲۷. آبان , ۱۴۰۳

مردم ایران نه‌تنها برای آزادی خود بلکه برای خاورمیانه‌ای در صلح می‌جنگند

شاهزاده رضا پهلوی

شاهزاده رضا پهلوی در مراسم اهدای جایزه «صراحت بیان»

شاهزاده رضا پهلوی شنبه ۱۱ نوامبر ۲۰۲۳ جایزه «صراحت بیان» را از سازمان «جمهوری‌خواهان لاگ کابین» دریافت کرد. آنچه می‌خوانید متن کامل سخنان وی در این مراسم است که توسط کیهان لندن ترجمه‌شده و در اختیار خوانندگان قرار می‌گیرد.

 

خانم‌ها و آقایان، عصربه‌خیر،

خوشوقتم که اینجا با شما در کتابخانه پرزیدنت رونالد ریگان حضور دارم و به‌ویژه خوشوقتم از اینکه می‌توانم به خاطر فعالیت‌های مهم جمهوری‌خواهان لاگ کابین، به‌ویژه تلاش‌های شما برای برجسته کردن وضعیت اسفناک جامعه LGBTQ در کشورم- ایران، قدردانی کنم.

اجازه دهید با سپاس از شما به خاطر سخنان محبت‌آمیز و قدردانی از اهدای جایز‌ه‌ی امسال صراحت بیان به خودم شروع کنم. ضمن اینکه از دریافت این جایزه سپاسگزارم، امیدوارم لطف کرده و اجازه دهید که نه از طرف خودم بلکه از طرف میلیون‌ها هم‌میهن‌ام این جایزه را بپذیرم زیرا آن‌ها هستند که باوجود رنج کشیدن تحت سرکوب شدید، حقیقتاً صراحت بیان دارند آن‌ها به بهایی که کمتر کسی در غرب می‌تواند آن را تصور کند.

امشب به‌ویژه به یاد جامعه دگرباشان جنسی ایران هستم که ۴۴ سال است مجبور به زندگی در هراس و سکوت بوده‌اند. درحالی‌که حقوق برابر برای هم‌جنس‌گرایان در این کشور و در سراسر جهان، خوشبختانه، هم در قانون و هم در جامعه عادی شده است؛ اما در ایران چنین نیست. درواقع در ایران، عقربه‌های ساعت به عصر تاریکی برگردانده شده است.

در حکومت جمهوری اسلامی، دگرباشان جنسی سنگسار شده، با جرثقیل‌ در ملاء عام به دار آویخته شده‌اند، در زندان‌ها مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرارگرفته‌اند، مجبور به انجام جراحی‌های تغییر جنسیت و سایر جنایات توصیف‌ناپذیر شده‌اند. آنچه جامعه دگرباشان در ایران با آن روبروست، صرفاً تبعیض اجتماعی نیست بلکه سیاست هدفمند حکومت برای نابودی کامل آن‌هاست.

اما در ایران همیشه این‌طور نبوده است. قبل از اینکه رژیم آخوندی در سال ۱۹۷۹ بر کشور ما مسلط شود، زنان و مردان هم‌جنس‌گرا از آزادی‌های اجتماعی گسترده‌ای برخوردار بودند. امروز نیز من با افتخار در کنار جامعه دگرباشان جنسی ایران ایستاده‌ام و آن‌ها باید بدانند که من همان‌طور که از حقوق هر ایرانی دیگری دفاع می‌کنم، مدافع حقوق آن‌ها نیز هستم.

 

انقلاب اسلامی اما فقط برای جامعه دگرباشان جنسی یک جهش عظیم به عقب و به عصر تاریکی نبود.

جوامع مذهبی غیرمسلمان نیز با چنان محدودیت‌های حقوقی در ارتباط با آزادی‌های خود در قانون اساسی مواجه‌اند که فقط با قوانین نژادی نورنبرگ در دوران نازی قابل‌مقایسه است. پیروان آیین بهائیت از حضور در دانشگاه‌ها منع شده‌اند و مزار آن‌ها به‌طور مرتب تخریب‌شده و مورد هتک حرمت قرار می‌گیرد. کسانی که به مسیحیت گرویده‌اند مجبور به تشکیل کلیساهای زیرزمینی که غیرقانونی است شده‌اند که در صورت کشف، زندانی یا حتی اعدام می‌شوند. جمعیت یهودیان ایران بیش از ۹۰ درصد کاهش‌یافته و این شهروندان از حق اساسیِ زندگی در کشور خود محروم شده‌اند. زرتشتیان، مسلمانان سنی، آتئیست‌ها و حتی مسلمانان شیعه که انحراف دینی این رژیم را قبول ندارند به‌طور سازمان‌یافته مورد پیگرد قرار می‌گیرند.

البته بیشترین قربانیان این رژیم زنان ایران بوده‌اند. قبل از انقلاب، زنان ایران که پیش از زنان سوئیس حق رأی داشتند– در سمت‌های بسیار مانند قضاوت، وزارت، مدیریت صنایع و مناصب نظامی خدمت می‌کردند؛ اما وقتی انقلابیون تهران را تصرف کردند، علیه زنان فریاد سر دادند: «یا روسری یا توسری!» قوانین مترقی حمایت از خانواده که چندهمسری را ممنوع کرده، سن ازدواج را به ۱۸ سال رسانده، به زنان حق طلاق، حق حضانت فرزندان و برابری کامل اجتماعی را می‌داد، جزو نخستین قوانینی بودند که توسط این رژیم لغو شدند. زنان ایران تحت حکومت آپارتاید جنسیتی به شهروند درجه‌دو تبدیل شدند.

 

به همین دلیل است که سال گذشته بسیاری از شما از خیابان‌های شهرهای ایران فریاد جنبش «زن، زندگی، آزادی» را شنیدید.

اما چیزی که ممکن است با آن آشنایی نداشته باشید این است که این جنبش در کشور من چه ابعاد گسترده‌ای یافته است. وقتی پسران دانش‌آموز در مدارس با سر دادن شعار «زنان، زندگی، آزادی» از دختران دانش‌آموز حمایت کرده و مدیران مدارس را به چالش می‌کشیدند، دختران دانش‌آموز پاسخ می‌دادند: «مرد، میهن، آبادی!»

آنچه این روزها در ایران می‌گذرد، یک حرکت صرفاً برای حفظ یا دست یافتن به حقوق یک قشر از جامعه نیست بلکه یک جنبش ملی- یک انقلاب- است که ایرانیان را از هر قشری متحد کرده است.

هم‌میهنان من اگرچه هرگز دموکراسی واقعی را تجربه نکرده‌اند اما به بیداری سیاسی و پیشرفت قابل‌توجهی دست‌یافته‌اند. باوجود و یا شاید اتفاقاً به دلیل چهار دهه پر از درد، رنج، کمبود و حتی تحقیر، آن‌ها متوجه شده‌اند که تنها زمانی که متحد باشند و به کمک یکدیگر برخیزند، می‌توانند خود را نجات دهند.

مردم ایران اعم از هم‌جنس‌گرا و راست‌گرا، محافظه‌کار و لیبرال، مذهبی و سکولار، پادشاهی‌خواه و جمهوری‌خواه روستایی و شهری، در مبارزه با رژیم جنایتکاری که ملت بزرگ ما را برای مدتی طولانی اشغال کرده، به‌عنوان یک ملت متحد گردآمده‌اند.

آن‌ها، خانم‌ها و آقایان، واقعاً شایسته‌ی جایزه صراحت بیان هستند، زیرا نه‌تنها با صراحت از آزادی خود حرف می‌زنند، بلکه برای آن می‌جنگند.

و از طرف آن‌هاست که باید از شما بخواهم- البته نه از کسانی که در اینجا حضور دارند- بلکه از کسانی که خیلی راحت در مورد موضوعات موردعلاقه موضع می‌گیرند و توئیتی پست می‌کنند و یا درباره خبرهای روزانه می‌نویسند، آیا در حمایت از مردم ایران نیز موضعی گرفته‌اید؟

من به‌ویژه از کسانی که خود را «پروگرسیو» [پیشرو/ مترقی] می‌نامند می‌پرسم: شما کجا بودید؟ وقتی ملتی برای برابری جنسیتی، حقوق کارگران، حقوق افراد با هر مذهبی، برای فرصت‌های اقتصادی و برای حمایت از حقوق دگرباشان جنسی مبارزه می‌کرد؟ زمانی که هم‌میهنان من در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) به خیابان‌ها آمدند و جان خود را به خطر انداختند تا شعار «اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما» را سر دهند، شما کجا بودید؟!

 

سکوت بسیاری از آن‌ها به‌راستی کرکننده بود.

متأسفانه، دولت فعلی [آمریکا] نیز جز همین سکوت واکنشی نداشته است. مطمئناً اقدامی هم صورت نگرفته. هم‌میهنان من از حمایت لفظی درباره «دموکراسی» و «حقوق بشر» خسته شده‌اند آن‌ها درحالی‌که شما برای کسانی که با گلوله جنگی به سر فرزندان آن‌ها شلیک می‌کنند، پول نقد می‌فرستید درحالی‌که آن‌ها در عمل برای دموکراسی و حقوق بشر می‌جنگند.

مردم ایران کسانی را که در تاریک‌ترین ساعات زندگی به آن‌ها پشت کرده‌اند فراموش نخواهند کرد، اما از آنان که در کنار آن‌ها ایستادند و از آن‌ها پشتیبانی کردند با مهر یاد خواهند کرد.

 

و دوستان من، ما اکنون در آستانه یک‌لحظه تاریخی هستیم.

مردم ایران با ادامه مبارزات‌شان برای آزادی و رهایی، بار دیگر به خیابان‌ها خواهند آمد. از همه شما می‌خواهم که برای آن آماده‌باشید زیرا درحالی‌که ما با هراس موشک‌پرانی حماس، خطر شکست «پیمان ابراهیم» و مرگ و ویرانی بیشتر در سراسر خاورمیانه روبرو هستیم، مردم ایران نه‌تنها برای رهایی خود مبارزه می‌کنند بلکه برای رهایی منطقه و جهان از چنگ این رژیم و آغاز دوره جدیدی از صلح می‌جنگند.

چشم‌اندازی که من و هم‌میهنانم ارائه می‌دهیم، یک خاورمیانه‌ در صلح است. ما به این باور داریم که فراتر از موفقیت چشمگیر «پیمان ابراهیم» می‌بایست با پیمان کوروش به آینده‌ای روشن‌تر فکر کرد که در آن‌همه کشورهای آینده‌نگر منطقه بتوانند در کنار یکدیگر همزیستی داشته باشند و برای بهبود آن همکاری کنند. ما آینده‌ای را تصور می‌کنیم که در آن حقوق اساسی انسانی همه شهروندان- صرف‌نظر از جنس و عقیده و گرایش جنسی آن‌ها- رعایت شود. ما آینده‌ای را تصور می‌کنیم که در آن ایرانی‌ها، اسرائیلی‌ها و اعراب‌ بتوانند در کنار هم زندگی کنند، نه‌تنها در صلح بلکه در رفاه؛ در یک ائتلاف داوطلبانه که جایگزین «محور مقاومت» رژیم شود.

چراکه این، دوستان من، پیام دیرینه و ماندگار ملت ایران است. معرف ما کوروش کبیر است که یهودیان را از بابِل آزاد کرد و نه جنایتکاران بزرگ جمهوری اسلامی که به دنبال محو دولت یهود از روی نقشه هستند. ما با اولین اعلامیه حقوق بشر از بیش از دو هزار سال پیش تعریف‌شده‌ایم و نه توسط رژیم اشغالگر ملت بزرگ ما به دنبال سرکوب در داخل و تهاجم در خارج است.

بنابراین من از شما می‌خواهم که درباره این چشم‌انداز تأمل‌کنید: خاورمیانه‌ای در صلح؛ و اگر به این چشم‌انداز باور دارید، به شما می‌گویم که هم‌میهنان شجاع و با صراحت بیان من، شایسته‌ی پشتیبانی شما و حمایت ایالات‌متحده هستند. این رژیم باید با فشار حداکثری مواجه شود و مردم ایران شایسته‌ی حمایت حداکثری از آرمان‌های دموکراتیک خود هستند.

باور دارم که مردم من در مبارزه تاریخی خود موفق و دوباره آزاد خواهند بود. وقتی آن‌ها این کار را به سرانجام برسانند، می‌دانم که آن‌ها این را نیز به یاد خواهند آورد که دوستان واقعی آن‌ها چه کسانی بودند.

بنابراین، یک‌بار دیگر از شما جمهوری‌خواهان لاگ کابین به خاطر این افتخار و اقدام مهم شما تشکر می‌کنم.

بسیار سپاسگزارم و شب خوبی برای شما آرزو می‌کنم.

 

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر