14.3 C
تهران
یکشنبه, ۲۷. آبان , ۱۴۰۳

نکاتی دربارۀ تاریخ اجتماعی ایران

اسلام و عربیت
  • تاریخ ایرانِ پس از اسلام- عموماً – «تاریخ انقطاع» است و ما -بار ها-مجبور شدیم که از «صفر» آغاز کنیم؛ بی‌هیچ خاطره‌ای از گذشته، بی‌هیچ دورنمائی از آینده…
  • مُدلِ توسعۀ جوامع اروپائی و تطبیق آن بر تاریخ اجتماعی ایرانگمراه‌کننده است.

***

اشاره: متن حاضر پیشگفتار چاپ پنجم کتاب «ملاحظاتی در تاریخ ایران» است که با ویرایشِ تازه و افزوده‌ها منتشر خواهد شد. موضوع اصلی کتاب بررسیِ علل و عوامل عقب‌ماندگی‌های ایران در رَوَند حوادث تاریخی است. این مقاله زمانی انتشار می‌یابد که یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران ایران-دکترجواد طباطبائی– ازدست‌رفته است. علل عقب‌ماندگی و انحطاط ایران از دغدغه‌های اصلیِ دکتر طباطبائی نیز بود. یادش گرامی باد!

ع.م

***

 

تجربۀ جمهوری اسلامی چونان «عُمرِ قرونی بر ما گذشته» و تأثیرات مرگباری در جامعۀ ایران داشته است. مضمونِ قصیدۀ غمبارِ انوری دربارۀ هجومِ ویرانگرِ قبایلِ «غُز» به ایران (در قرن ۶ هجری /۱۲ میلادی) شباهت شگفت‌انگیزی با شرایطِ هولناک ایرانِ امروز دارد:

خَبَرت هست کز این زیر وُ زَبَر شوم  غُزان

نیست یـک پَی[۱] ز خراسان که نشد زیـر و زَبَر

علی میرفطروس
علی میرفطروس

خـبـرت هست کـه از هر چـه در او چیـزی بود

در هـمــه ایـران، امــروز نمـانده اســت  اثـر؟

بــر بــزرگـان زمــانه  شـده خُــردان،  سـالار

بــر کریمـانِ جهان  گــشتـه لئیمان، مِهتر

کُشتـه فـرزند گـرامی را گـر نـاگاهان

بینـد، از بیـم خـروشیـد نیـارَد مادر [۲]

***

انقلاب اسلامی ایران بر بسترِ بینوائی‌های فکریِ روشنفکرانی مانند جلال آل احمد، دکتر علی شریعتی و دیگر نظریّه پردازان «اسلام راستین» ظهور کرد. نقش این روشنفکران در تأسیسِ نظریِ انقلاب اسلامی بسیار برجسته بود و لذا، نقد عقاید آنان می‌تواند از بازتولید و تکرارِ اندیشه‌های خِرَد گریز و تجدّد ستیز جلوگیری کند.

حدود ۳۵ سال پیش (سال ۱۳۶۶/۱۹۸۸) نگارنده -به‌قدر بضاعت خود-در این راه کوشید. این «ملاحظات» در راستای دغدغه‌های نگارنده در آستانۀ وقوع انقلاب اسلامی بود که در کتاب کوچکِ اسلام شناسی(بابک دوستدار،نشر کاوه،تهران،  فروردین ۱۳۵۷)، حلّاج (اردیبهشت ۵۷) و آخرین شعر (مرداد ۵۷) تبلوریافته بود.

امروزه جامعۀ ایران با «عبور از شریعتی» و دیگر مُنادیان «اسلام راستین»، آیندۀ روشنی را ترسیم می‌کند؛ آیندۀ روشنی که جنبشِ «زن، زندگی، آزادی» نویدبخشِ آن است.

پُرسش‌های اساسیِ این کتاب ازجمله عبارت‌اند از:

۱-جدائی دین از دولت چرا نتوانست در جامعۀ ایران تحقّق یابد؟

۲-آیا اسلام  ظرفیّتی برای استقرار آزادی و دموکراسی دارد؟

۳- تمامیّت خواهی (توتالیتاریسم و فاشیسم) با اسلام و اندیشه‌های خمینی و خصوصاً دکتر علی شریعتی چه مشترکات و پیوندی داشت؟

این کتاب تا با تکیه‌بر اسناد و منابع بسیار  می‌کوشد به این پُرسش‌ها پاسخ دهد.

***

به نظر نگارنده، مُدلِ توسعۀ جوامع اروپائی و تطبیق آن بر تاریخ اجتماعی ایران بسیار گمراه‌کننده است زیرا «تاریخ ایران تاریخ ایل ها است نه تاریخ آل ها». برخلاف جوامع اروپائی، ایرانِ پس از اسلام  همواره زیر فشار هجوم‌های ایلات مختلف کمتر روی ثبات و آرامش به خود دیده و آن هنگام که چنین سامان و ثباتی وجود داشت (مثلاً در عصر سامانیان و آل بویه) ما شاهد رشد شهرها و رونق تجارت و صنعت و تاریخ و فلسفه و ادبیات بوده‌ایم[۳]  

به‌عبارت‌دیگر، با حملۀ تازیان به ایران و سقوط ساسانیان روند تکاملی جامعۀ ایران در حملات قبایل مختلف از هم گسست. ازاین‌رو، تاریخ ایرانِ پس از اسلام -عموماً- تاریخ انقطاع است. هر یک از این حملات شمشیری بود که جامعۀ ایران را از ریشه و گذشتۀ خود قطع کرد به‌طوری‌که ما مجبور شدیم ـ هر بار ـ از صفر آغاز کنیم؛ بی‌هیچ خاطره‌ای از گذشته، بی‌هیچ دورنمائی از آینده و…

قصیدۀ انوری و روایت عطاء ملک جُوَینی دربارۀ وضع علم و اخلاق و فلسفه بعد از حملۀ مغول را می‌توان به سراسرِ تاریخ ایرانِ پس از اسلام  تعمیم داد:

مدارس درس؛ مُندرس و عالِم علم؛ مُنطمس (نابودشده) و طبقۀ طلبه در دست لگدکوب حوادث، متواری ماندند. هنر اکنون همه در خاک طلب باید کرد… کذب و تزویر را، وعظ و تذکیر دانند… هر خَسی؛ کسی. هر آزادی؛ بی‌زادی و هر رادی؛ مردودی… و هر دستاربندی؛ بزرگوار دانشمندی..» [۴]

در  رفت‌وآمد مهاجمانِ مختلف  روانِ فرهنگی و روحیّۀ اجتماعی ما نیز دچار آسیب شد چندان‌که به قول فرزانۀ توس:

چـو بـا تـخت، مـنبـر بـرابــر شود-

همه نــــام، بـوبکر و عـُمّر شـود

از ایـــران و از تــرک و از تــازیــان

نژادی پـــدیـــد آیـد انــدر میان

نــه دهقان؛ نـه تُرک و نـه تازی بُوَد

سخن‌ها بـه کــردار بــازی بـــود

زیانِ کسان از پیِ سودِ خویش-

بجویند و  دین اندر آرند پیش

به گیتی نمانَد کسی را وفا

روان و زبان‌ها شود پُرجفا [۵]

جلوۀ دیگری از این آسیب‌ها عبارت بود از:

۱-رواج عصبیّت‌های مذهبی و جدال‌های فرقه‌ای به‌طوری‌که هر یک از این فرقه‌ها محلّات و بازارهای خود را داشتند و از همزیستی با یکدیگر پرهیز می‌کردند. این «جنگ هفتادودو ملّت (مذهب)» روحیّۀ همکاری و مشارکت اجتماعی را دشوار می‌کرد و باعث تضعیف حس ملّی می‌شد چندان‌که وقتی سپاهیان مغول به دروازه‌های نیشابور رسیدند، نیروی مُنسجمی برای دفاع از شهر  وجود نداشت.

۲- سلطۀ استبداد دینی، سرکوب دگراندیشان و انسدادِ فکر و فلسفه چنان‌که پس از «عصر رنسانس ایران» در دورۀ سامانیان (قرن چهارم هجری/دهم میلادی)، به تحریک رهبران فرقۀ کرّامیّه، سلطان محمود غزنوی پنجاه خروار (۱۵،۰۰۰ کیلو) از کتاب‌های فلسفه و نجوم و رسالات مُعتزله را آتش زد:

« و جاسوسان برگماشت و از مواضع و مجامع ایشان [اسماعیلیّه و قرامطه] تجسّس کرد…و از شهرهای مختلف همه را به درگاه آوردند و بر درخت کشیدند و سنگسار کردند.. و همه را مُثله گردانید.»[۶]

۳-زوال فرهنگِ شاد و حماسۀ دنیاگرای ایران پیش از اسلام  و اضمحلال آن در عزاداری‌ها و آئین‌های ناشادِ پس از اسلام. این اضمحلال و عزاداری‌ها بازتاب پریشانی‌های روحی مردم در حملات و هجوم‌های ویرانگر بود چندان‌که:

در هر سرائی، نوحه‌سرائی و در هر کاشانه‌ای، غم‌خانه‌ای و در هر جگری از سوزشِ مُصیبت، تیغی و همراهِ هر نَفَسی، ناله و دریغی»[۷]

۴-فروپاشی شهرنشینی، زوال عقل‌گرائی، تقویت مذهب و گرایش‌های صوفیانه،   فقدان نگاه تاریخی (دراز مدّت) برای مهندسی اجتماعی با این اعتقاد که «دَم را غنیمت است» و «هستی روی آب است».

۵-بازتولید و تداوم سُنّت و درنتیجه، عدم رشد توسعه و تجدّد اجتماعی.

بااین‌همه، در سراسر این دوران آشفتگی و انقراض-برخلاف مردم متمدّن مصر- ایرانیان با تکیه‌بر زبان، فرهنگ و آئین‌های ملّی (مانند چهارشنبه‌سوری، نوروز، مهرگان، شبِ یلدا و جشن سده) توانستند خود را از گذشته به حال و از حال به آینده منتقل کنند چنانکه روایتِ چنگنواز سیستانی نمونۀ درخشانی از این مدّعااست:

-وقتی سپاهیان «قُتیبه»(سردار عرب) سیستان را به خاک و خون کشیدند، مردی چنگ‌نواز، در کوی و برزنِ شهر – که غرق خون و آتش بود-از کشتارها و جنایاتِ «قُتیبه» قصّه‌ها می‌گفت و اشکِ خونین از دیدگان آنانی که بازمانده بودند جاری می‌ساخت و خود نیز، خون می‌گریست…و آنگاه، بر چنگ می‌نواخت و می‌خواند:

بااین‌همه غم

         در خانۀ دل

اندکی شادی باید که گاهِ نوروز است» [۸]

***

کتاب حاضر کوششی در شناختِ چیستیِ جامعۀ ایران در  آشوب‌ها و آشفتگی‌های پس از حملۀ تازیان و تأثیرات آن در کُنِش و منِش ایرانیان است تا در این «قابِ تاریخی» تصویری از کیستیِ امروزِ ما را ترسیم کند.

باوجود استفاده از حجم عظیمی از اسناد، کتاب حاضر خالی از کاستی و کمبود نیست بااین‌همه امید است که این «ملاحظات» پرتو کمرنگی در شناخت تاریخ اجتماعی ایران بشمار آید.

به قول فرزانه‌ای:

-« تاریخ مردم ایران، نامه‌ای طولانی و پایان‌ناپذیر است که گذشتۀ دور، آن را انشاء می‌کند و آیندۀ دور آن را خواهد خواند و شک نیست که در عُمرِ تاریخ بر این نامه ‌بر سال‌ها بگذرد» [۹]    

 

 

https://mirfetros.com

ali@mirfetros.com

[۱] – پِی: پایه، پای‌بست.

[۲] – دربارۀ قصیدۀ انوری نگاه کنید به مقالۀ نگارنده در کتاب «تاریخ در ادبیّات»:
https://mirfetros.com/fa/?p=22209

[۳] – نگاه کنید به دو کتاب درخشان جوئل کَرَمر  هرچند که به‌کارگیری مفهوم «رنسانس اسلامی» از سوی وی می‌تواند محل بحث باشد: فلسفه در عصر رنسانس اسلامی (ابو سلیمان سجستانی و مجلس او)؛ احیای فرهنگی در عهد آل بویه (انسان‌گرائی در عصر رنسانس اسلامی)، ترجمۀ محمد سعید حنائی کاشانی، تهران، ۱۳۷۵ و ۱۳۷۹

[۴] – تاریخ جهانگشا، ج ۱، صص ۳-۵

[۵] – منتخب شاهنامۀ فردوسی، به کوشش محمدعلی فروغی و حبیب یغمائی، تهران، ۱۳۲۱، صص ۶۰۹-۶۱۳

[۶] – ترجمۀ تاریخ یمینی، ابونصر محمد بن جبّار عُتبی، به اهتمام جعفر شعار، ص ۳۷۰. برای درک دشواری‌های دگراندیشان در ابرازِ عقایدشان نگاه کنید به مقالۀ نگارنده با نام «قاب‌ها و نقاب‌های اندیشه در تاریخ ایران»:

https://mirfetros.com/fa/?p=34581

[۷] – تاریخ وصّاف، وصّاف الحضره، ص ۳۶۱، مقایسه کنید با گزارش‌های محمدبن ابراهیم، سلجوقیان و غُز در کرمان، صص ۱۲۹ و ۱۳۴ و ۱۴۴؛ سیف بن محمد هروی، تاریخ‌نامۀ هرات، صص ۸۲-۸۳؛ افضل الدین کرمانی، بدایع الزمان، ص ۸۹؛ ترجمۀ تاریخ یمینی، صص ۱۹۸-۲۰۱، نسخۀ علی قویم (قویم الدوله).

[۸] – دیدگاه‌ها، علی میرفطروس، نشر عصر جدید، سوئد، ۱۹۹۳، ص ۳۳

[۹] – تاریخ مردم ایران، عبدالحسین زرّین کوب، ص ۷

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر