حادثه دردناک روز دوشنبه (۱۱.۰۵.۲۰۲۰) گذشته که در خلیج عمان روی داد و براثر «آتش خودی» منجر به کشته شدن ۱۹ افسر نیروی دریایی و زخمی شدن ۱۵ تن دیگر از آنان شد، نگاهها را به شکست جمهوری اسلامی در پیشرفته سازی سیستم دفاعی واقعی جلب کرد؛ سیستمی که منعکسکننده منافع ایران بهعنوان یک ملت باشد، نه ابزاری برای پیاده کردن یک ایدئولوژی.
آموزشی که شاهد حادثه بود، یکی از بسیاری آموزشهای طراحیشده برای محک زدن توان جمهوری اسلامی در جنگهای دریایی با «دشمن» بدون هویت مشخص بود و پیروز شدن در آن درگیریها به برکت چندین نسل موشکهایی که در اختیاردارند. میل شدید ایران به موشکها، از دهه هشتاد قرن پیش، در دوره جنگ با عراق آغاز شد که در آن زمان ارتش صدام حسین توان موشکی را در انحصار خود داشت. در سایه حکومت شاه، ایران اهمیتی به موشکها نمیداد، چون توان دستیابی به هواپیماهای جنگی بسیار پیشرفته را داشت. وقتیکه ملاها ارسال ۱۹۷۹ به قدرت رسیدند، ایران این امتیاز را از دست داد و با آن برتری نیروی هواییاش را. در طرف مقابل، عراقیها از موشکهای «اسکاد» ساخت شوروی (الحسین) در کنار موشکهای «اگزوست» فرانسوی استفاده کردند بیآنکه تأثیر قابلتوجه نظامی داشته باشند. بااینحال، آن موشکها اثر روانی بسیاری بر حاکمان جدید ایران گذاشتند.
از نگاه ملاها، همانطور که پیش از آنها برای رهبر مصری، عبدالناصر، بود، موشکها سلاح فقرا در رویارویی با دشمن ثروتمند بودند که میتوانند از پس هزینه گزاف هواپیماهای جنگی برآیند. بااینکه ناصر به برکت موشکهایش «الظافر» و «القاهر» هیچ دستاورد نظامی نداشت، اما مزایای تبلیغاتی این موشکها توجیهکننده سرمایهگذاری در آنها شد. بر اساس خاطرات هاشمی رفسنجانی، یکی از شخصیتهای برجسته ۳۰ سال اول عمر جمهوری اسلامی، ایده ساخت پایگاه موشکی در تهران اولین بار اواسط دهه هشتاد تحت تأثیر کره شمالی شکل گرفت که به ملاها پیشنهاد کردند موشکهای بالستیک «رودونگ» را در اختیارشان بگذارند که از روی نمونه تولید چینی ساختهشدهاند.
در اواسط دهه هشتاد، حاکمان جدید ایران یک سیستم دفاعی طراحی کردند که موشکها نقش محوری در آرایش نظامی جدید بازی میکنند. سیستم جدید تلفیقی از فرهنگ نظامی کره شمالی و «سوء» فهم آیتالله خمینی از جنگهای صدر اسلام بود. خمینی تمایل داشت سیستمی را بسازد که بر آنچه او «ارتش ۲۰ میلیونی» خواند، استوار باشد. خمینی جنگ طولانیمدتی را تصور میکرد، شاید در مواجهه با ایالاتمتحده، ایران میتواند با میلیونها «داوطلب شهادت» و پذیرش دادن تلفات بسیار بالا بهپیش برود، درحالیکه آمریکاییها که تصور میشد «از مرگ میترسند»، قادر نبودند دست به چنین کاری بزنند.
بر اساس اسناد مختلف، رفسنجانی و فرمانده وقت «سپاه پاسداران» محسن رضایی، برای تبلیغ تفکر تبدیل جمهوری اسلامی به «قدرت بزرگ منطقهای»، درزمینهٔ موشک تلاش کردند. مدتی بعد عنصر سومی افزوده شد، وقتیکه خمینی ممنوعیتی را که بر برنامه هستهای ایران اعمال کرده بود برداشت که در زمان شاه ارسال ۱۹۵۶ بهعنوان یک طرح علمی و صنعتی آغازشده بود. پس از سه دهه، شاید این سیستم نیازمند بازنگری جدی شد. امروز «ارتش ۲۰ میلیونی» که خمینی آن را تبلیغ میکرد با توجه به سرزمین مسطح ایران و مشکلات هولناک اقتصادی در کشور به یک توهم صرف بدل شد. شاید مهمتر از آن اینکه، دیگر عاملی وجود نداشته باشد که این تعداد ایرانی «داوطلب شهادت» وجود داشته باشند، آن زمان که خمینی چنین رؤیای بیماری را در سر میپروراند.
شاید عامل قدرت اتمی خود با توجه به فشارهای اقتصادی سهمگین در مدتزمان اخیر و اختلافات داخلی و کاهش درآمدهای نفتی، به نظر اضافه برسد؛ مسئلهای که تلاش برای دستیابی اسلحه اتمی حتی بهکل تاکتیک تجملی خارج از توان جمهوری اسلامی درحالیکه حاضر است. این، ما را در مقابل عامل آخر قرار میدهد؛ موشکهایی که به نظر میرسد بهعنوان سلاح فقراست، بهخصوص وقتی نسخه سازی آن از نمونههای خارجی به برکت پیشنهادهای دوستانه از سوی کره شمالی و چین و تا حدود کمی روسیه باشد. طی سال گذشته، تهران سه نسل از موشکها را توسعه داد که عموماً ارتباط قابلذکری با نیازهای دفاعی واقعی ایران ندارند. هرلحظه که کرهایها و چینیها قصد داشتند از انبارهای موشکهای از رده خارج خود خلاص شوند، ایران را مشتری بسیار پر و پا قرص مییافتند، با پولهای بسیار نفت که میخواهد بر باد دهد. مشتریهای ایرانی توجهی به این حقیقت نمیکنند که آن موشکها برای نیازهای کره شمالی یا دقیقاً چین طراحیشدهاند و درنتیجه شاید به کار ایران نیایند.
امروز ایران مجموعه بزرگی از موشکهای بیارزش را دارد که شاید ارزش آنها به این محدود بشود که موضوع تحقیق دانشجویان تاریخ جنگ بشوند. برای نمونه، موشک «نور» که از روی نسخه موشک «سی-۸۰۲» چینی برداشتهشده و برد آن به ۱۲۰ کیلومتر میرسد و از روی سکوهای ثابت شلیک میشود، شاید از سر لطف مادربزرگ مهربان باشد، اما کوچکترین ارزش نظامی در جنگهای مدرن ندارد. موشکهای دیگری هم وجود دارند، مانند «کوثر ۱»، «قادر» و «ناصر» که شاید در مواجهه با دشمنی به همان اندازه عقبمانده به کار بیایند.
موشکهای دیگری هم وجود دارند مانند «رعد»، کپی برادری شده از موشک «سیلکورم» چینی که به نظر میرسد کاربرد آن توسط نیروی دریایی پیشرفته منطقی باشد، مانند نیروهایی چینی که آن موشکها را در چارچوب طرحی بلندپروازانه توسعه میدهند تا جمهوری خلق را به بخشی از باشگاه «نیروی دریایی آبهای نیلگون» مبدل کند، مجموعهای متشکل از کشورهایی که توان گسترش نیروی دریایی خود در اقیانوسها را دارند. مجموعهای از موشکهای کروز هم وجود دارند که برجستهترین آنها «هویزه» با ۱۳۵۰ کیلومتر برد و نسخه پرجنجال آن «یا علی» است که نیازمند توان هوایی برای یافتن اهداف و ابزار دقیق راداری است که ایران هنوز آنها را توسعه نداده است. به نظر میرسد برخی در درون مؤسسه نظامی ایران، این معایب جوهری را در سیستم دفاعی میدانند که واقعیت ژئوسیاسی کشور را نادیده میگیرد و تلاش میکند منافع ایدئولوژیک را بازتاب بدهد که درنهایت کیانی غیرقابلدسترس باقی میماند.
مشکل دیگر در ادامه اتکای ایران به کره شمالی و چین، در تأمین قطعات یدکی، تکنولوژی، نگهداری و آموزش کاربرد همه موشکهایی است که در اختیار دارد. هیچکسی تضمین نمیدهد که پکن یا پیونگ یانگ علاقه داشته باشند خود را گرفتار در جنگی ببینند که جمهوری اسلامی به دلیل تمایلش برای ادامه حیات و وجودش بهعنوان منبع انقلاب برافروزد. بیشک ساختن سیستم دفاعی قابلاتکا بدون مشخص ساختن دقیق دشمن فرضی دشوار مینماید. بااینحال، با کنار گذاشتن لایه تبلیغاتی به یکسو، سیستم دفاعی تهران شاید به دشمنی با اسرائیل و ایالاتمتحده پیوند داشته باشد. گفتنی است که هر دو کشور در زمان جنگ هشتساله با عراق به رهبری صدام حسین، به ایران کمک کردند. بااینکه اسرائیل و ایالاتمتحده اندیشه خمینی را منفور میدانند، اما هیچکدامشان منفعتی در تبدیل ایران بهعنوان یک دشمن ندارند.
آنچه ایران به آن نیاز دارد، سیستم دفاع ملی است که برای تأمین امنیت آن بهعنوان یک کشور طراحیشده باشد، نه در هیئت کنونی که بهعنوان ابزاری برای تقویت ایدئولوژی ورشکسته طراحیشده است. درنتیجه موشکهای ملاها، ایرانیان را میکشند و هواپیماهای مسافری بیگانه را هدف قرار میدهند، اما توان تأمین امنیت ملی ایران را ندارند.
برگرفته از الشرق الاوسط