در این هفته یکبار دیگر رویدادهای مربوط به ایران مطالب مهم هفته را تحت الشعاع قرار داده اند. در جلسه وزرای خارجه گروه هشت قرار است سه مسأله اساسی مورد بحث قرار گیرد و حداقل دو مورد دستورکار این جلسه به ایران مرتبط است.
از سرگیری مجدد مذاکرات بی پایان هسته ای در ترکیه و سفر کوفی عنان به ایران در ارتباط با سوریه دو عامل اصلی این گردهمایی هستند. عامل سوم به آخرین خوش رقصی های رهبر تازه به دوران رسیده کره شمالی مربوط می شود.
از سرگیری مذاکرات استانبول موجب شده است که لااقل حتی به صورت موقت مسأله خطر حمله نظامی به ایران اندکی فراموش شود. به دلائل کاملا موجه کمتر کسی به نتیجه مذاکرات استانبول خوشبین است. از سوئی همانگونه که در این نوشتنه نشان خواهیم داد، فشار تحریمها آنچنان نیست که جمهوری اسلامی را به زانو در آورد و از سوی دیگر جمهوری اسلامی میداند که کوتاه آمدن یعنی بحران زدائی. رژیمی که با بحران زاده شده و در پناه بحران تداوم یافته است محال است به هیچگونه تعامل تن در دهد.
شعارتنش زدائی جمهوری اسلامی از همانقدرصداقت و اصالت بهره مند است که کبوتر صلح هوا کردن رفیق استالین!
چندی پیش شانس موفقیت برای مذاکرات استانبول در مقاله ای تحت عنوان “مذاکره با تروریسم” در این ستون مورد بحث قرار گرفت و نشان داده شد که اینگونه تلاشهای عبث همیشه ناکام خواهد ماند. یکبار دیگربا نزدیکتر شدن تاریخ دور جدید مذاکرات ، تحریم های اقتصادی و مالی در مورد ایران بیشتر بحث انگیز می شود. گمان بر این بود که با فشار ناشی از تحریمهای اقتصادی و سیاسی مواضع جمهوری اسلامی “معقولتر” خواهد شد. اکنون یکبار دیگر سؤال اصلی مورد بحث میزان موفقیت این تحریم ها در تغییر روش حاکمان تهران است. مسأله کارا بودن و موفقیت تحریم ها آنقدر پیچیده و مشکل شده است که حتی اعضای کابینه اسرائیل هم نمی توانند پیرامون آن به تفاهم برسند.
روز یکشنبه گذشته اهود باراک وزیر دفاع اسرائیل طی مصاحبه ای با فرید زکریا مفسر سی ان ان صراحتاً در مورد نتیجه بخش بودن تحریم ها علیه ایران اظهار عدم خوشبینی کرد وتلویحاً این همه هیاهو ر ا در مورد موفقیت آنچه آقای اوباما تحریم های فلج کنند خوانده است حرفی بی اساس خواند. اما همکار اسرائیلی ایشان یودال استانیس وزیر دارایی اسرائیل روزبعد، یعنی دوشنبه همان هفته، طی ملاقاتی در رم با ماریو مونتی نخست وزیر ایتالیا اعلام کرد که تحریم های اعمال شده علیه جمهوری اسلامی اقتصاد ایران را به فروپاشی نزدیک کرده است. باید پرسید چگونه است که حتی در کابینه اسرائیل این اندازه اختلاف نظر وجود دارد که حتی دو عضو کابینه هم نتوانسته اند به موضع مشترکی دست پیدا کنند؟
تحریم در پی تحریم
تاریخچه انواع و اقسام تحریم ها علیه رژیم ایران احتمالاً دارای قدمتی است به درازای عمر نظام حاکم بر ایران. نخستین تحریم اقتصادی- سیاسی علیه رژیم در واکنش به اشغال سفارت امریکا و گروگان گیری دیپلومات ها آغاز شد. اما در سال های اخیر شورا ی امنیت سازمان ملل متحد به تنهایی از دسامبر سال دوهزارو شش تا ژوئن دوهزارو ده چهار بار به انحای گوناگون رژیم تهران را سرزنش و تحریم کرده است. اگر این تحریم ها در مراحل نخستین بیشتر جنبه نمایشی داشته اند اندک اندک دامنه و شدت این تحریم ها گسترش یافته است. قطعنامه هزارو هفتصدو سی هفت شورای امنیت سازمان ملل تنها به تحریم فروش مواد اولیه و فناوری علوم هسته ای محدود بود اما در قطعنامه هزار و هفتصد و چهل و هفت شورای امنیت یک قدم جلوتر رفته و فروش هر نوع تسلیحات را به جمهوری اسلامی منع می کند و همزمان پاره ای از حساب های بانکی و دارایی های رژیم مسدود می شود. تصویب قطعنامه هزار و هشتصد و سه مباحث تازه ای را مطرح کرد و سوای تشدید محدودیت های پیشین از دولت های عضو خواست تا فعالیت های افراد مرتبط با برنامه هسته ای ایران را شدیداً نظارت و تعقیب کنند. همزمان تعدادی از بانک های جمهوری اسلامی مشمول تحریم شدند و به عنوان یکی از جدی ترین مصوبات این شورا به کشورهای عضو اجازه داده شد که در صورت لزوم بتوانند کشتی ها و هواپیماهای مشکوک جمهوری اسلامی را بازرسی کنند. سرانجام قطعنامه هزار و نهصد و بیست ونه که در ژوئن همان سال تصویب شد یکقدم پیشتر رفت و اینبار با گسترش تحریم ها و برنامه موشکی ایران پاره ای از اموال سپاه پاسداران و کشتیرانی ایران را نیز مسدود کرد. این قطعنامه همچنین توصیه کرد که کشورهای عضو از عرضه خدمات لازم به کشتی ها و هواپیما های ایرانی خودداری کنند.
در کنار این قطعنامه و تحریمهای بین المللی دولت های ایالات متحد ه آمریکا، فرانسه، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا، انگلستان و اتحادیه اروپا هرکدام جداگانه بخشهائی از اقتصا د و سازمان های نظامی ایران را مورد تحریم قرار دادند. در حالی که جملگی این تحریم ها از درجات گوناگون اهمیت برخوردارند هیچیک از آن ها نتوانسته اند تاکنون موجب تغییر رفتار جمهوری اسلامی شوند. تحریم بانک مرکزی ایران از سوی دولت آمریکا و پاره ای از کشورهای اروپایی در کنار قطع خدمات سازمان انتقال پول(سوییفت) از جمله عوامل سیاست تحریم های غرب علیه نظام جمهوری اسلامی هستند. هفته گذشته پرزیدنت اوباما اعلام کرد که تحریم نفت ایران که قراراست از اول ماه ژوئیه رسما اعمال شود تأثیرغیر قابل تحملی در عرضه و بهای نفت در صحنه بین المللی نخواهد داشت و به این دلیل از آن تاریخ تحریم کامل صادرات نفتی جمهوری اسلامی بلامانع است.
این همه جنجال برای هیچ
یکی از دلایل فاحش شکست و یا بهتر بگوییم عدم موفقیت تحریم های اقتصادی اشکال در اجرای دقیق آن ها است. به طور کلی باید گفت که در تاریخ معاصر جهان نمی توان موردی یافت که در آن تحریم های اقتصادی توانسته باشد موفق شود. تحریم حکومت کمونیستی کوبا از سوی آمریکا به مراتب شدیدتر از تحریم های اعمال شده در ارتباط با ایران بود. پس از گذشت متجاوز از نیم قرن ازآن تحریم ها نظام دیکتاتوری برادران کاسترو در جزیره زیبای دریای کارائیب ادامه دارد. تحریم ها در مورد صدام حسین نتوانست موفق شود و سرانجام اشغال عراق به عمرآن رژیم پایان بخشید. در مورد کره شمالی نیز با وجود آن که به دلیل تحریم ها مردم آن کشور در فقر و استیصال به سر می برند، تحریم ها نتوانسته اند موجب تغییر رفتار رژیم شوند.
پاره ای از ناظران بین المللی همواره آفریقای جنوبی را به عنوان نمونه موفقیت آمیز تحریم معرفی می کنند غافل از آن که در مورد آفریقای جنوبی عامل اساسی سقوط رژیم آپارتاید متلاشی شدن سیستم کمونیستی در شوروی بود. زمانی که ان اس سی، سازمان سیاسی مخالفین در آفریقای جنوبی، سقوط کمونیسم را تجربه کرد آقای نلسون ماندلا آماده مذاکره برای صلح شد و خوشبختانه طرف مقابل او نیز یک رهبر سفید پوست عاقل به نام فردریک دوکلرک بود. بنابراین معجزه آفریقای جنوبی نتیجه مستقیم تحریم اقتصادی آن کشور نبود.
در مورد جمهوری اسلامی شرایط اقتصادی ایران و نیاز جهان به انرژی و حساسیت دنیای غرب به قیمت نفت باعث شده است جمهوری اسلامی بتواند در موضع لجوجانه خود تاکنون باقی بماند. اعمال تحریم کامل علیه صادرات نفت ایران نه ممکن است و نه مطلوب. ممکن نیست زیرا وارد کنندگان عمده نفت ایران کشور های غربی نیستند و کشورهای آسیائی نیز، تمایل کافی در مورد همکاری نشان نداده اند. از سوی دیگر تحریم کامل مطلوب نیست زیرادر عرصه عرضه و تقاضا اقتصاد جهانی نخواهد توانست افزایش بهای نفت را برای مدتی طولانی تحمل کند.
از این رو باید تحریمها را نیز همانند ادوار پیاپی مذاکرات بی نتیجه، نمایشی سیاسی خواند که طرفین به بی حاصلی آن کاملا واقفند. در این میان، ملت ایران است که هم هزینه واقعی تحریمهارا می پردازد و هم در اسارت نظام جنایتکارگرفتار می ماند. متاسفانه چاره اندیشی های کوته بینانه وملاحظات انتخاباتی سیاستمداران در کشورهای بزرگ کماکان موجب تداوم عمر نظام جمهوری اسلامی شده است.
پاریس
۲۰۱۲/۰۴/۱۲