بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

خوش بود گر محکِ تجربه آید به میان

ارتجاع سرخ و سیاه

اینکه افراد و جریاناتی خود را نه بر اساس اثبات خویش و آنچه دارند بلکه بر مبنای نفی دیگری و آنچه نمی‌توانند باشند یا داشته باشند، تعریف می‌کنند، تنها در سیاست نمود پیدا نمی‌کند بلکه ناشی از آموزش و تربیت در محیط خانوادگی و اجتماعیست که فرهنگ آن خلاف پرورش فرد و شخصیت مستقل، به معنی پرسشگری، تأمل، آزمون‌وخطا و به نتیجه رسیدن، حرکت می‌کند؛ یعنی نمی‌تواند مثل کیان* کوچک و عاقل که در دنیای کوچک اختراعات خود با همه این‌ها سروکار داشت در پایان بگوید: پس ما نتیجه می‌گیریم که این کار می‌کند! و یا نتیجه می‌گیریم که این کار نمی‌کند!

حکایت جامعه سیاسی ایران که همچنان به زهر مهلک ارتجاع سرخ و سیاه آلوده است، از یکسو به کار نگرفتن فهم و خرد خود است، زیرا از دین و انواع ایدئولوژی چپ و راست تغذیه می‌کند و از سوی دیگر، به همین دلیل که حاضر و یا قادر نیست فهم و خرد خود را بر اساس تجربه و آزمون‌وخطا به کار بگیرد، هنوز بر افکار و تجربیات شکست‌خورده و ناکام اصرار می‌ورزد و نتیجه نمی‌گیرد که این کار نمی‌کند! نه‌تنها کار نمی‌کند، بلکه ملت و مملکتی را به فلاکت و نابودی همه‌جانبه کشانده است.

الاهه بقراط

واکنشی که این روزها در ارتباط با شاهزاده رضا پهلوی از سوی وابستگان فکری ارتجاع سرخ و سیاه، از داخل جمهوری اسلامی تا قشری در خارج کشور که ظاهراً از جمهوری اسلامی فرار کرده می‌بینیم، ناشی از فهم و خرد و تأمل و تجربه نیست بلکه واکنش بیمارگونه‌‌ به شکست و ناکامی تاریخی و عدم جرأت و شهامت برای پذیرفتن این شکست است! از همین رو برخی با سخیف‌ترین برخوردها به «مقاومت» در برابر پذیرش تجربه‌ی ناکام خود و فهم و خرد دیگران می‌پردازند! آن‌ها همان‌طور که سال‌ها مردم را برای «رأی دادن» به رژیمی جنایتکار و خائن فراخوانده و با «تکرار بلاهت» به «عبادت در گمان خود» می‌پرداختند* اکنون نیز برخلاف عبور جامعه از «کل نظام» و «فتنه ۵۷» به‌عنوان «عامل هر فلاکت»، در تناقضی آشکار، با تلاش جهت حفظ «علت» یعنی انقلاب ۵۷، مدعی «مبارزه» با «معلول» یعنی جمهوری اسلامی هستند!

به‌راستی، کدام فهم و خرد و چه کسانی، خواسته یا ناخواسته، در همگامی با حکومت اسلامی، درحالی‌که ملت و مملکت در بدترین شرایط بسر می‌برند، دست رد به تلاش‌ها و نقشه راهی شفاف از سوی شخصیتی می‌زنند که «می‌تواند» کشور را در پشت سر گذاشتن کابوس مرگبار جمهوری اسلامی یاری و هدایت ‌کند تا جامعه در آزادی تصمیم‌ بگیرد؟! آن‌هم درحالی‌که خودشان تجربه و راهی جز استمرار آنچه ایران را به این روز انداخته، نداشته و ندارند!

*غزلیات حافظ؛ خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد
*کیان پیرفلک کودک ۹ ساله که ۲۵ آبان ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم مأموران در ایذه کشته شد.
*صادق سرمد: ابلهان تکرار عادت می‌کنند/ در گمانِ خود عبادت می‌کنند!

کیهان لندن شماره ۳۹۶

مطالب مربوط

آخرین سرمقاله من؛ ققنوس ایران از خاکستر خود بر خواهد خاست!

به مناسبت شعار «جاوید شاه»

کیهان هفتگی؛ رسانه‌ای پیشکسوت، نوآور و جریان‌ساز

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر