4.8 C
تهران
شنبه, ۱. دی , ۱۴۰۳

فاشیسم‌شناسی: یک راهنمای کوتاه

فاشیسم

در میان ده‌ها «ایسم» که به همت حزب توده وارد واژگان سیاسی ایرانیان شد، فاشیسم جای ویژه‌ای دارد. این واژه در دوران اشغال ایران از سوی متفقین – بریتانیا، اتحاد شوروی و اندکی دیرتر ایالات‌متحده ـ به ابتکار خانم آن همپتون، آتاشه (وابسته) مطبوعاتی سفارت بریتانیا در تهران و هماهنگ‌کننده تبلیغات متفقین، ازجمله در نشریات حزب توده، روزنامه‌های هوادار بریتانیا و در سطحی محدودتر، میان دوستداران نوپای ایالات‌متحده رونق یافت.

فاشیسم برچسب مفیدی بود، زیرا این تصور را رسم می‌کرد که هم جهان سرمایه‌داری و هم جهان کمونیسم یک دشمن مشترک دارند و درنتیجه می‌بایستی نبردی را که پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بینشان آغازشده بود، کنار بگذارند. در همان حال ترسیم فاشیسم به‌عنوان دشمن کل بشریت، از مردم ایران اشغال‌شده و فراتر از آن، کشورهای قرارگرفته در حاشیه جنگ جهانی، دعوت می‌کرد که سختی‌های ناشی از جنگ – ازجمله تورم، قحطی و سیل آوارگان را به امید پیروزی بر شر مطلق تحمل کنند.

اما در پایان جنگ و خروج اشغالگران از ایران برچسب فاشیسم همچنان در صدر واژگان حزب توده، برای حمله به رقیبان، مخالفان و معاندان سیاسی باقی ماند. بدین‌سان، دکتر مصدق از آنجا که هوادارانش او را مانند هیتلر با عنوان پیشوا می‌ستودند، فاشیست بود. قوام‌السلطنه هم فاشیست بود چون به جای پیروی از اتحاد شوروی می‌کوشید تا متحدی تازه در ایالات‌متحده بجوید. فضل‌الله زاهدی هم فاشیست بود چون در حمله متفقین به ایران اسیر انگلیسی‌ها شده بود تا به اتهام هوادار آلمان بودن دوران تبعید را در فلسطین بگذراند. آیت‌الله کاشانی نیز به اتهام دشمنی با انگلستان، و در نتیجه سمپاتی با آلمان نازی، برچسب «آخوند فاشیست» را گرفت.

بیش از هفت دهه بعد، هنوز برخی فعالان چپ‌گرای ما از برچسب فاشیست برای تخطئه رقیبان، مخالفان و معاندان سیاسی خود بهره می‌گیرند. این روزها هدف اصلی این برچسب‌زنی کسانی‌اند که خواستار بهره‌گیری از پادشاهی مشروطه برای خروج ایران از بن‌بست کنونی‌اند.

اما آیا می‌توان به تعریفی واحد از فاشیسم رسید؟ مشکل اینجاست که واژه فاشیسم درواقع بیانگر یک شیوه رفتار سیاسی است نه معرف یک ایدئولوژی یا مسلک متکی بر یک ساختار فکری منظم، چه خوب چه بد. فاشیسم فاقد دیسیپلین ساختاری و منطق درونی دیگر ایسم‌هاست، ازجمله مارکسیسم یا ناسیونالیسم.

بدین‌سان سازمان‌ها، جنبش‌ها و حتی دولت‌های گوناگون را می‌توان یافت که در پاره‌ای از شرایط شکل‌گیری فاشیسم به‌عنوان یک شیوه رفتار سیاسی مشترک‌اند، بی‌آنکه صددرصد قابل انطباق با یکدیگر باشند. عنوان فاشیسم البته با جنبش سوسیال دموکراتیک موسولینی در ایتالیا آغاز شد. از دید او ایتالیا به‌عنوان وارث امپراتوری تمدن‌ساز روم باستان می‌بایستی بار دیگر در صف اول بشریت قرار گیرد، مانند لژیونرهایی که پیش‌قراول بودند و با حمل مشعل و تبر نقش ویژه خود را نشان می‌دادند، در داخل ایتالیا طبقه کارگر می‌بایستی نقش پیش‌قراول را داشته باشد.

اما پس از موسولینی برچسب فاشیست برای توصیف رهبران دیگر به کار رفته است که الزاماً موسولینی را سرمشق خود نمی‌شناختند. هیتلر در آلمان، فرانکو در اسپانیا، سالازار در پرتغال و پرون در آرژانتین ازجمله کسانی‌اند که در تاریخ اروپا و آمریکای جنوبی جزو فاشیست‌ها به شمار می‌آیند. جنبش آپارتاید در آفریقای جنوبی، سازمان جوانان بهارات در هند تحت استعمار بریتانیا، و گروه خورشید تابان در ژاپن پیش از جنگ دوم نیز گرایش‌های فاشیستی داشتند، بی‌آنکه بتوان همگی آنان را فاشیست مطلق دانست. در ایران خودمان حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا) کاریکاتوری از حزب نازی آلمان بود. کاریکاتورهای مشابهی در مجارستان، اتریش و رومانی نیز شکل گرفت.

اما با چه شرایطی می‌توان یک جنبش یا یک نظام سیاسی را فاشیست خواند؟ چند شرط به نظر می‌آید. البته برای گرفتن لقب فاشیست، یک حزب یا یک رژیم می‌بایست لااقل نیمی از آن شرایط را حائز شود. در غیر این صورت می‌بایستی از گرایش فاشیستی یک حزب یا یک رژیم سخن گفت.

نخستین و مهم‌ترین شرط، شمول‌گرایی یا تمامیت‌خواهی یا توتالیتاریسم است. یک حزب یا نظام فاشیست در پی توحید یا یکسان‌سازی جامعه است. شعار یک امت (فولک در آلمانی) یک دولت (رایش) و یک پیشوا (فوهرر) اعلام‌گر یک نظام فاشیستی است. شبیه این شعار را در ایران خودمان به صورت «حزب فقط حزب‌الله، رهبر فقط روح‌الله» دیده‌ایم.

از دیدگاه فاشیستی، حتی اگر انتخاباتی در کار باشد، باید بر اساس یک‌بار انتخاب برای همیشه صورت گیرد. به گفته گوبلز، تبلیغات‌چی هیتلر، پیروزی حزب نازی در انتخابات پارلمانی ۱۹۳۲ میلادی انتخابی بود که ملت آلمان برای هزار سال آینده انجام داد. در جمهوری اسلامی رفراندوم آیت‌الله خمینی به‌عنوان انتخاب امت اسلام تا ظهور حضرت مهدی تبلیغ می‌شد.

دومین شرط فاشیسم مخالفت آن با آزادی دین و مذهب است. این مخالفت گاه به شکل تلفیق دولت و دین عرضه می‌شود که یک نمونه آن جمهوری اسلامی ایران است. رژیم فرانکو و رژیم سالازار با کنترل کلیسای کاتولیک نمونه‌های دیگری از همان ضدیت با آزادی دین و مذهب عرضه می‌کردند. در نظام فاشیستی هر خوانش غیرمجازی از مذهب و دین به‌عنوان شرک، ارتداد، زندقه، ابداع و التقاط محکوم است. در ایتالیای دوران فاشیسم پاپ در واتیکان مانند قناری در قفس بود. هیتلر برای آرام نگاه‌داشتن کاتولیک‌های ایالت بایرن، با پاپ پیوس دوازدهم قرارداد امضا کرد، اما اجازه نمی‌داد که اسقف‌های آلمانی را واتیکان انتخاب کند.

امیر طاهری
امیر طاهری

سومین شرط فاشیسم سنت‌گرایی یا درواقع شبه‌سنت‌گرایی است. می‌دانیم که اختراع سنت کار دشواری نیست. درخت کریسمس، پاپانوئل و اصطبل زادگاه حضرت عیسی که اکنون جزو سنن دو هزار و چند ساله به شمار می‌آید، درواقع در آلمان سده نوزدهم شکل گرفتند و سپس با صدور به امپراتوری بریتانیا جنبه جهانی پیدا کردند. در ایتالیا موسولینی ده‌ها سنت روم باستان را اختراع کرد. سالازار مدعی بود که تکه‌ای از صلیب واقعی حضرت عیسی به لیسبون رسید تا نشان دهد که پرتغال می‌بایستی پیام صلیب را به پنج قاره جهان برساند. در آلمان هیتلری، اسطوره وال‌هالا و گردهمایی قهرمانان، گاه با آبجو‌نوشی افراطی، به‌عنوان سنت دیرینه نژاد آریایی قالب شد. در جمهوری اسلامی افسانه‌های مربوط به عاشورا، شیر نقره‌ای و چاه جمکران، جزو ابزار تبلیغاتی – درواقع ضد دینی – رژیم به شمار می‌روند. آنچه در اینجا مطرح است موازی‌سازی تاریخی است، یعنی اختراع یک تاریخ خیالی برای گریز از تاریخ واقعی.

چهارمین شرط فاشیسم ترس از مدرنیته است. مدرنیته به معنای خروج تدریجی بشریت از عالم اوهام و خرافات، عصر روشنگری، تشخیص و تصدیق حقوق انسان‌ و تشویق تکثر فکری و خلاقیت ادبی و هنری است. ژوزف دو مستر، از مخالفان سرسخت انقلاب فرانسه، یک قرن پیش از ظهور فاشیسم، مدرنیته را به‌عنوان «کوشش انسان فانی برای تعیین سرنوشت خود» محکوم کرد.

در ۲۰۰۳ میلادی دکتر مهاتیر محمد، نخست‌وزیر مالزی، مدعی شد که مدرنیته را یهودیان اختراع کردند تا راه را برای تسلط خود بر جهان بگشایند. در ۲۰۰۸ محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، تأکید کرد که اعلامیه جهانی حقوق بشر یک سند «مسیحی – یهودی است» و درنتیجه نمی‌تواند موردقبول مسلمانان قرار گیرد. حجت‌الاسلام محمد خاتمی در سخنرانی خود در دانشگاه فلورانس ایتالیا، عصر روشنگری را به‌عنوان گام نخست در راه جنگ، امپریالیسم و استعمار محکوم کرد.

یکی از مهم‌ترین شرایط فاشیسم شرط پنجم یا کیش رهبر است. از دیدگاه فاشیستی، یک رهبر سیاسی کسی نیست که برای خدمت به مردم به میدان آمده است. او موجودی است فوق‌العاده، ابرمردی برتر از رده‌بندی‌های سیاسی عادی.

موسولینی به لقب نخست‌وزیر راضی نیست، اما چون ایتالیا رژیم پادشاهی دارد نمی‌تواند خود را شاه بخواند، درنتیجه لقب ال دوچه (دوک) به خود می‌دهد. هیتلر فقط یک صدراعظم (کانزلر) نیست – او پیشوا (فوهرر) نژاد برتر است. فرانسوا دو والیه چیزی برتر از یک رئیس‌جمهور (پرزیدان) است و با لقب پاپادوک (بابا دکتر) تجلیل می‌شود. اوا پرون، همسر دیکتاتور خوان پرون، یکی از قدیسان کلیسای کاتولیک است. آقای خمینی به لقب خود در قانون اساسی جمهوری اسلامی کفایت نمی‌کند، او باید «امام» خوانده شود.

شرط ششم بهره‌گیری عوام‌فریبانه از نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی است. فاشیسم ناقل و مروج کینه، نفرت و حسادت علیه همه‌کسانی است که در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی موفقیت داشته‌اند. هیتلر با تبلیغ گیاه‌خواری خود و زندگی ساده‌اش از «دشمنان پرخور و فربه بورژوا» سخن می‌گفت. سالازار مدعی بود که هرسال با احترام به سنت کاتولیکی ۴۰ روز روزه می‌گیرد تا درد گرسنگان را بفهمد. فاشیست خود را منجی بینوایان معرفی می‌کند اما به‌وجودآورنده فقر و بینوایی است. روزی که هیتلر در پناهگاه کوهستانی خود مرد یا خودکشی کرد، مردم آلمان فقیرتر و بی‌خانمان‌تر از روزی بودند که حزب او در انتخابات یک بار برای هزار سال پیروز شد.

ضدیت با خارجی شرط هفتم فاشیسم است. فاشیسم جامعه را برخلاف مارکسیسم نه به طبقات، بلکه به خودی و غیرخودی تقسیم می‌کند. گاه خودی‌بودن را خون پاک تعیین می‌کند، مانند خون آریایی برای هیتلر. نسخه نژادپرستانه فاشیسم جامعه انسانی را بین نژادهای برتر (آریایی)، نژادهای میانه (دیگر سفید‌پوستان) و نژادهای درجه دوم (زردپوستان) و سرانجام نژادهای پست‌تر (سامیان و سیاهان) تقسیم می‌کند. در جمهوری اسلامی تقسیم‌بندی بر اساس دین و مذهب – اهل کتاب، اهل ذمه، کفار و کفار حربی شکل می‌گیرد. در آلمان هیتلری ضدیت با بلشوویسم یکی از جلوه‌های بیگانه‌ستیزی بود. در اروپای امروزی بیگانه‌ستیزی برای گروه‌هایی که گرایش فاشیستی دارند، به شکل اسلام‌ستیزی ظاهر می‌شود.

ضدیت با زن شرط هشتم فاشیسم است. آلمان هیتلری این ضدیت را با شعار «بچه‌ها، آشپزخانه و کلیسا» ابراز می‌کرد؛ زن یک ماشین بچه‌سازی، یک کارگر آشپزخانه، و یک زیارتگر کلیسا است. فرانکو و سالازار هریک چهار دهه در قدرت بودند اما هرگز اجازه ندادند حتی یک زن در سلسله مراتب دولتی به مقامی بالا برسد. همین تجربه را در جمهوری اسلامی شاهد بوده‌ایم. آیت‌الله خامنه‌ای دستور می‌دهد که زنان بروند بچه درست کنند.

شرط نهم فاشیسم کیش مرگ است. شعار فرانکو «زنده‌باد مرگ» بود. جمجمه انسانی نشان نیروی رزمی زبده هیتلری یعنی اس‌اس بود. در جمهوری اسلامی کیش مرگ به شکل شهادت‌جویی جلوه می‌کند. حتی کسی که در یک سقوط هلیکوپتر کشته‌شده است، شهید لقب می‌گیرد. تمامی نظام‌های فاشیستی در نقش ماشین‌های مرگ‌آور وارد تاریخ شده‌اند.

دهمین شرط کوشش برای یکسان‌نمایی در پوشاک و آرایش است. علاوه بر اونیفرم‌های نظامی و پلیسی، رژیم فاشیسم اونیفرم را در آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌ها تحمیل می‌کند. اعضای حزب نیز همگی اونیفرم‌پوش هستند. در جمهوری اسلامی ریش برای مردان و حجاب برای زنان، عمامه‌های سیاه‌وسفید برای آخوندها، کلاه‌های بسکتبال آمریکایی برای سپاه و بسیج و پیراهن بی‌یقه برای کارمندان جزو وسایل یکسان‌نمایی‌اند.

شرط یازدهم کیش جنگ است و تمامی رژیم‌های فاشیستی یا زاده جنگ یا زاینده جنگ‌اند – حتی اگر مانند اسپانیا جنگ داخلی مطرح باشد، یا مانند آرژانتین یک جنگ کوچک با شیلی. جنگ و فاشیسم دو روی یک سکه‌اند. به گفته آیت‌الله خمینی جنگ یک نعمت است.

دوازدهمین شرط، به کار بردن زبانی ویژه است که در آن کلمات معنای واقعی خود را از دست می‌دهند. مثلاً سقوط هلیکوپتر می‌شود «فرود سخت». در گفتمان هیتلری «بازسازماندهی استراتژیک» به معنای عقب‌نشینی شرم‌آور پس از شکست استالینگراد است. «برجام» که درواقع سندی بود برای قرار دادن ایران تحت قیمومیت خارجی به‌عنوان «فروریزی دیوار تحریم‌ها» عرضه می‌شود. از دید سالازار استعمار پرتغال در آفریقا «هدیه تمدن به بخش محروم بشریت» بود. گوبلز می‌گفت کلمات باید در خدمت آرمان ما باشد نه آرمان ما در خدمت کلمات.

 

برگرفته از ایندیپندنت فارسی

پست‌های مرتبط

بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
قبول اطلاعات بیشتر