فهرست مطالب:
دیباچه
الف. چشمانداز ما: پیشرفت بشر در جهان آزاد
ب. چالش ما: تهدیدهای تازهی پیش روی آزادی
ج. واکنش ما: فرصت برای همه، پیشرفت برای همگان
گروهی از لیبرالهای جهان در سال ۱۹۴۷ مانیفست آکسفورد، نخستین اعلامیهی جهانی اصول لیبرال را به چاپ رساندند. این حرکت در پاسخ به کابوس جنگ جهانی دوم و ویرانیهای بیسابقه آن، کشتار میلیونها انسان و علیالخصوص فجایع غیرانسانی هولوکاست انجام گرفت. پس از پیروزی علیه نازیسم و فاشیسم و در مواجهه با اقتدارگرایی کمونیسم، لیبرالها مصمم شدند تا ارزشها و حقوق انسانی را یادآور شوند و مانیفست آکسفورد میرفت تا پیشزمینهای برای یک سند تاریخی دیگر شود، اعلامیه جهانی حقوق بشر در دسامبر ۱۹۴۸.
این اصول لیبرال در جهان آزاد راه را برای صلح، حاکمیت قانون، حقوق بشر و سعادت انسانها در دهههای بعدی هموار نمود. حقوق فردی تعریف و بسط داده شد؛ آزادی فردی با اجرای عادلانه و مستقل قانون و عدالت بیشازپیش تضمین شد؛ آزادی پرستش و آزادی مذهبی گسترش یافت، آزادی بیان و مطبوعات موردحمایت قرار گرفت؛ مردم از این آزادی برخوردار شدند که با هر گروهی که میخواهند ارتباط داشته یا نداشته باشند؛ فرصت برخورداری از تحصیلات کامل و متنوع مطابق با توانایی افراد، بدون در نظر گرفتن خانوادهای که در آن به دنیا آمدهاند یا استطاعت مالی بیش از همیشه افزایش یافت؛ افزایش توان مالی به فرصتهای بیشتر برای ِاعمال حق مالکیت خصوصی و حق راهاندازی کسبوکارهای شخصی منجر شد؛ آزادی انتخاب مصرفکنندگان گسترهی بیشتری یافت و فرصتهای بیشتری برای استفاده انسان از منافع بهرهوری زمین و صنعت به وجود آمد؛ ایمنی بیشتری در قبال خطرات بیماری، بیکاری، معلولیت و کهولت سن و برابری بیشتری بین حقوق زن و مرد به وجود آمد. موفقیت این اصول نهتنها به نفع مردم در کشورهای آزاد بود، بلکه به غلبه بر سلطهی کمونیسم و تجزیهی اروپا و رژیمهای تمامیتخواه و پوپولیستی آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا نیز کمک نمود.
طی هفتادسالی که از انتشار مانیفست آکسفورد میگذرد، لیبرال بینالملل در هفت اعلامیه، مانیفست و فرجامخواهی دیگر همواره این اصول را مجدداً بیان کرده است. این اصول پیکرهی اصلی تفکر لیبرال را تشکیل میدهد که همچنان به ما نیرو و الهام میبخشد.
امروز، ما لیبرالها، دست در دست هم در خانوادهی لیبرال بینالملل، باری دیگر از اصولی که در مانیفست آکسفورد و آنچه متعاقب آن آمده است بهطور کامل حمایت میکنیم، با علم بر اینکه لیبرالیسم بهعنوان فلسفهای که هم ازلحاظ نظری و هم رویه سیاسی در تمام جهان دارای کاربرد است دوباره آماج حملات قرارگرفته است. این حملات از سوی چپها که اولویت مطلق را به دولت میدهند و همچنین از سوی محافظهکاران و ملیگرایان راست و همینطور از طرف پوپولیستهای هر دو سوی طیف سیاسی که خواهان یک دولت مطلقهی «غیر لیبرال» هستند که دیدگاههای آنان را اجرایی کند وارد میشود. علاوه بر گروههایی که درصدد استفاده از نظام برای به وجود آوردن جوامع غیر لیبرال هستند، گروههای دیگر، آنارشیستها و افراطیون مسلمان نیز وجود دارند که به دنبال در اختیار گرفتن نظام نیستند، بلکه میخواهند ریشهی نظام را با انقلابهای بنیادی و مخرب بسوزانند. این حملات به لیبرالیسم و صلح و ثبات جهانی نهتنها به شیوههای سنتی هدایت میشوند، بلکه از طریق رسانهی نوین فضای مجازی صورت میگیرد. ما در عصر خطرناکی زندگی میکنیم و هیچ نقطه از جهان از این تهدیدات در امان نیست.
بااینهمه، فرصتهای تازهای هم به وجود آمده است. دنیا شاهد ظهور انقلاب در فناوری و افزایش چشمگیر فرصتهای دادوستد، مسافرت و ارتباط با یکدیگر از اقصی نقاط جهان بوده است. تمام اینها فرصتهای بزرگی را برای بشریت فراهم میکند، میلیونها انسان را از چنگال فقر بیرون میکِشد و به کشورهای بسیاری کمک میکند تا خود را از حاکمیتهای استبدادی برهانند.
ما لیبرالها در عین آنکه به چالشهایی که این فرصتها همراه خوددارند (همچون تغییرات اقلیمی، مهاجرت انبوه و نگرانی در مورد میزان نابرابری در درآمد و ثروت) واقفیم، از تمام فرصتها با آغوش باز استقبال میکنیم و تمام چالشها را میپذیریم. لیبرالیسم در دوران ثبات میتواند رشد کرده و تکامل یابد، اما در دوران بیثباتی جا برای برداشتن گامهای بزرگ بهسوی جلو در تفکر ما وجود دارد. این رسالت ماست که اثبات کنیم لیبرالیسم میتواند بهترین سیاستها و اندیشهها را برای مقابله با این چالشها فراهم کند و از فرصتهای تازه بدون دست کشیدن از ارزشها و باورهایمان بهترین بهره را ببرد. ما با غیر لیبرالیسم خواهیم جنگید و برای گسترش هر چه بیشترِ ارزشهای لیبرال، در راستای جهانشمولی لیبرال، خواهیم کوشید. وقت آن است که در آرمانهای لیبرال خود بازنگری و تعمق کنیم، آنها را باز پس گیریم و با واکنشهای لیبرالی، با تهدیدهای فعلی آزادی مقابله کنیم. در مانیفست لیبرال ۲۰۱۷ به همین اهداف میپردازیم.
بنابراین، اکنون ما لیبرالهای جهان که در تاریخ بیستم ماه مه دو هزار و هفده در آندورا گرد هم جمع شدهایم، مانیفست زیر را اتخاذ میکنیم:
چشمانداز ما: پیشرفت بشر در جهان آزاد
آزادی تکتک انسانها یکی از اصول ضروری دستیابی به پیشرفت بشری در یک جهان آزاد است. نهضت جهانی لیبرالیسم بهشدت معتقد است که عقلانیت بشر اساس پیشرفت بهسوی جهانی بهتر است. لیبرالیسم خود را وقف برخورداری تمام انسانها از حق مسلمِ تعیین شیوهی زندگی خود میکند.
هر یک از ما با دیگری تفاوت دارد و لیبرالیسم این گوناگونی در میان تمام اعضای خانواده بشر را به گرمی پذیراست و آن را تشویق میکند. ما انسانها را کنشگران خودمختاری میبینیم که نویسندگان مستقل زندگی خود هستند. جامعه عرصهایست که این نویسندگان در آن گرد میآیند، افکار و عقاید خود را با دیگران ردوبدل میکنند، از یکدیگر میآموزند و یاد میگیرند که یکدیگر را با تمام اختلافات درک کنند. جامعه جایی است که مردم خود را در آن پرورش میدهند، نخست در کنار والدین و سرپرستان خود، سپس در هر گروه خانوادگیای که از آن سر درآورند و بعدازآن در حلقههای اجتماعی بزرگ و بزرگتر. خودِ خویشتنِ ما در روابط اجتماعیست که پرورش مییابد. مجموعهی جامعی از حقوق، آزادیها و مسئولیتها امکان تکثر عقاید و افکار و همچنین گوناگونی در پیشینهها را فراهم میسازد که بدون تمایز قائل شدن بر اساس جنسیت، نژاد، سن، تمایلات جنسی، باورهای دینی، معلولیت یا هر شرایط فردی و اجتماعی دیگری به این تفاوتها غنا میبخشد. یک جامعهی لیبرال نهتنها مبتنی بر حقوق انسان، بلکه بر روابط انسانی استوار است.
هدف ما پشتیبانی از نظامهای لیبرالی است که تحت حاکمیت قانون عمل میکنند و ترویج فرصت برابر برای همگان میکنند. هیچ جامعهای نمیتواند بدون آزادی بیان، تجمع و انجمن آزاد باشد. ما نهادهایی را میخواهیم که دموکراتیک، پاسخگو و توانا بوده و برای همگان حقوق و آزادیهای برابر فراهم کنند. خلاقیت انسانی تحت چنین شرایطی است که شکوفا میشود و بشر را بهسوی یک جامعه جهانی آرام، آبادان و باز سوق میدهد. به بیان اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی، این جامعه جهانی باید هم در حال حاضر و هم در درازمدت پایدار باشد. این نیازمند مدیریت منسجم و پایدار منابع و زیستبومهای طبیعی است.
چالش ما: تهدیدهای تازهی پیش روی آزادی
ما تا آغاز قرن بیست و یکم شاهد ریخته شدنِ پیِ یک عصر لیبرال بودیم؛ اما از آن زمان، این اجماع جهانی رو به رشدِ لیبرال از همه سو آماج حملات قرارگرفته است. هجوم استبداد، پوپولیسم و بنیادگرایی دستاوردهای لیبرال ما را تهدید به تضعیف و نابودی میکند. آبشخور اغلب این تحرکات ضد لیبرال این ظن است که نابرابری فزاینده در قدرت و ثروت مانع از آن میشود که میثاق اجتماعی لیبرال بتواند برای محرومان فرصتهای عادلانه فراهم سازد. توانایی و اثربخشی نهادهای نظم جهانی لیبرال در رفع مشکلاتی همچون تغییرات اقلیمی، افزایش بیرویهی جمعیت جهان و مهاجرت فزاینده نیز به همین صورت به زیر سؤال رفته است. افزایش ناهمگنی در بسیاری از جوامع سبب ایجاد احساس ناامنی برای بسیاری از مردم، تشدید حس تعلق آنان به چیزی که آن را هویت اصلی خویش میانگارند و شعلهور شدنِ آتش بدگمانی و خصومت نسبت به مردمانی که آنها را از خود جدا میبینند شده است. از طرفی دیگر، بسیاری از مردم لیبرالیسم را صرفاً دستآویز غرب برای خودخواهی و مسئولیتناپذیری اقتصادی میبینند. این روندها لیبرالیسم را با چالش روبرو میسازد، هنجارها و نهادهای ضد لیبرال را ترویج میکند، بیم تجزیهی دنیا به جبهههای متخاصم را به وجود میآورد و پیشرفت انسان را متوقف میسازد.
واکنش ما: فرصت برای همه، پیشرفت برای همگان
بهترین واکنش لیبرالیسم به این چالشها ترویج برابری فرصت برای همگان، تقویت نهادهای لیبرال و حاکمیت قانون در سراسر جهان، ترویج آموزش عمومی و مدنی، بهداشت و درمان، تجارت آزاد و منصفانه و فرصتهای پایدار برای تکتک انسانها و ترویج مسئولیتپذیری و پاسخگویی در تمام کشورهاست. ما لیبرالها معتقدیم دانشی که تا جای ممکن در سطح محلی از طریق همفکری، همکاری و فراگیری در عرصههای دموکراسی، آموزش و پژوهش، اقتصاد بازار و جامعه مدنی بهدستآمده و به کار گرفته شود ضامن پیشرفت انسان است.
نقطهی قوت لیبرالیسم همواره انعطافپذیری ذاتی آن در وفق دادن خود با تغییرات محیطی و درنتیجه رفع چالشهای پیش رو بوده است. لیبرالیسم بهجای آنکه فقط به خِرَدی که از گذشته به ما منتقل گردیده است متکی باشد، نبوغ و خلاقیت انسانی را شالودهی کار خویش قرار میدهد. در این راستا، چالشهای اصلی پیش روی لیبرالها آن است که پیشرفت بشر را تا حد ممکن پویا سازند، برقراری مساوات، دربرگیرندگی و برخورداری همگان از پیشرفت را تضمین کنند، به افراد کمک کنند تا پیچیدگی جهان امروز را پذیرا باشند و از درک اینکه هویتهایشان پیچیده و چندلایه است قوت قلب بگیرند و پیشرفت خانوادهی بشری ما را پایدار سازند تا نهتنها نسلهای کنونی بلکه نسلهای آینده نیز از آن بهره ببرند.
لیبرالها به این مهم واقفاند که حقوق بشر فردی است، نه جمعی. با توجه به گوناگونی طبیعیای که در اهداف، شخصیتها و استعدادهای بشری و همچنین در باورها و اعتقادات دینی وجود دارد، سعادت جویی یک امر اساساً فردی هست و خواهد بود. این یعنی بتوان از آزادی برای داشتن زندگی دلخواه استفاده کرد، بیآنکه آزادی دیگران سلب گردد. این بدان معنا نیست که لیبرالیسم فردگرایی صرف است. جمعگرایی نیز مهم است. لیبرالیسم دغدغهی آزادی-اختیار فردی- دارد، اما جود و دهش (یا همان لیبرال بودن) – سخاوتِ نفس در برابر «دیگری»، نهتنها نسبت به دوستان نزدیک و خویشان، بلکه نسبت به تمام خانوادهی بشری نیز اهمیت دارد. ما لیبرالها از نهادها و سیاستهایی که برای تمام مردم در حال و آینده حداکثر فرصتها را بسازد استقبال میکند. ما باید از شکافهای اجتماعی کهنهای که در جوامعمان وجود دارد عبور کنیم. تمام دولتهای سراسر دنیا میتوانند و باید نهادهایی به وجود آورند و سیاستهایی را دنبال کنند که همگان را فرابگیرد و بکوشند تا با دادن آزادی به شهروندان خود به آنها قدرت اختیار ببخشند.
با در نظر گرفتن این اصول و چالشهای امروز و آینده، ما لیبرالها دیگران را به همکاری با خود برای نیل به اهداف زیر فرامیخوانیم:
۱. ترویج حقوق برابر برای همگان و دفاع از حقوق بشر در سرتاسر دنیا
تمامی اعضای جوامع ما میتوانند نویسندهی زندگی خود باشند و باید از حقوق انسانی یکسان برخوردار باشند. این ارزش در بطن دموکراسیهای لیبرالی قرار دارد که مدافع آزادی فردی و حاکمیت قانون و دشمن تبعیض ناعادلانه هستند. لیبرالها در وطن و در خارج مدافع این حقوق هستند.
ما لیبرالها تلاش میکنیم تا همگان بتوانند آنکه هستند باشند، آنچه را که میخواهند دوست داشته باشند و هر طور دلشان میخواهد زندگی کنند، با علم بر اینکه از این آزادیها تا زمانی حراست میشود که حقوق سایرین را به مخاطره نیاندازد. باور لیبرالها این است که حقوق اقلیتهای مختلف باید از جایگاهی تضمینشده و امن در ارزشهای ما برخوردار باشد؛ ما بالأخص از حقوق آن دسته از مردم که در مقابل تبعیض آسیبپذیر هستند، اعم از اقلیتهای قومی یا بومی، معلولان جسمی و روحی، کودکان، سالمندان و LGBT+ (همجنسگرایان، دوجنسیتیها، تراجنسیتیها، فراجنسیتیها و بیناجنسیتیها) حمایت میکنیم. افرادی که معتقد به یک آئین یا مذهب خاص یا خدا ناباوری هستند باید آزادی عمل داشته باشند، البته مادامیکه اعتقادات آنها در حیطه قوانین موجود و حقوق مشخصشده در قانون اساسی قرار داشته باشد.
بااینکه قرن بیستم با پیشرفت چشمگیری درزمینهٔ حقوق زنان همراه بود، نابرابری در قبال زنان که بیش از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند همچنان پابرجاست، بهویژه در توزیع ناعادلانهی اموال و نمایندگی سیاسی و همچنین خشونت دامنهدار علیه زنان و سلب حقوق جنسی و باروری آنها. حتی در برخی از کشورها این نابرابریها بهوسیلهی قانون اعمال میشود و حق رأی، مالکیت، بهرهمندی از آموزش و برخورداری از آزادی فردی از آنها سلب میشود. ازاینرو ما سخت برای حقوق زنان مبارزه خواهیم کرد.
این رسالت بر دوش کشورهای دموکراتیک است که برخورداری از آزادی در شرایط امن را برای همگان تضمین کنند و ناقضان حقوق بشر و متجاوزان به آزادی را به چالش کشیده و اقدام لازم و مؤثر را در قبال آنها انجام دهند. این نیازمند سرمایهگذاری کافی در تأمین امنیت است. همانگونه که در کنوانسیون ژنو در رابطه با وضعیت پناهندگان قیدشده است، چنانچه دولتی حقوق بشر را نقض کند، دموکراسیهای لیبرال موظفاند برای پناه دادن به کسانی که از این نقض حقوق میگریزند آمادگی داشته باشند. برای ما مسلم است که پناه دادن به پناهجویان مسئولیت تمام جامعه بینالملل است. از طرفی، جوامع لیبرال وظیفه خود میدانند که علل ریشهای گریختن مردم از وطن را شناسایی و با آن مبارزه کنند، خواه این علل اقتصادی، سیاسی یا درگیریهای خشونتبار باشد.
۲. تقویت نهادهای دموکراتیک، حاکمیت قانون و جامعه مدنی
فقط دموکراسی لیبرال است که میتواند تضمین کند از افراد و آزادیهای آنها بهدرستی حراست میشود، اما نباید به کسانی که مخالف این آزادیها هستند اجازهی سوءاستفاده از آزادیهای خود را بدهیم. ما در دموکراسیهای نیرومندی که توان دفاع از خود را دارند پیوسته از ارزشهای لیبرال و نهادهای دموکراتیک خود در مقابل کسانی که به دنبال تضعیف و نابودی آنها هستند حراست خواهیم کرد. دموکراسی در قالب حاکمیت این امکان را فراهم میکند تا اربابان قدرت را پاسخگوی کارهای خود سازد. این پاسخگویی، همانند شفافیت و تمرکززدایی در تصمیمگیری که مشارکت مستقیم شهروندان و در دست گرفتن کنترل حاکمیت توسط آنها را در بردارد، کلید بهتر شدنِ حاکمیت است. بسیاری از مردم جهان از حاکمیت بسیار ضعیف در کشورهای خود رنج میبرند و حاکمیت ضعیف غالباً با فساد همراه است که یکی از عناصر مخرب زندگی جمعی است. ما باید برای مبارزه با فساد، تقلب و جرائم سازمانیافته و برای بهبود کلی کیفیت حاکمیت در تمام سطوح آن، از محلی گرفته تا جهانی، از طریق اجرای اصول لیبرالِ پاسخگویی، شفافیت، تفکیک قوا، تمرکززدایی در تصمیمگیری، احترام به حاکمیت قانون و یک جامعه مدنی فعال خود را بسیج کنیم.
پایههای هر دموکراسی لیبرالی را افراد آزاد تشکیل میدهند و گفتگوی باز میان شهروندان بهطوریکه همهی استدلالها شنیدهشده و لحاظ شوند به راهحلهای بهتر و ماندگارتری میانجامد. در یک جامعه مدنی آزاد و پویا مردم بدون وابستگی به دولت و بازار در انجمنهای متنوع گرد میآیند و به تبادل آرا میپردازند، فعالیتها و علایق مشترک خود را پیگیری میکنند، به نظرات خود پروبال میدهند و دربارهی ارزشها، مسائل معنوی و سیاست باهم توافق یا مخالفت میکنند. در یک جامعه باز لیبرال، باید به تلاشهای حکومت برای استفاده از جامعه مدنی به نفع مقاصد خود یا برای سرکوب گروههای مشروع جامعه مدنی که آنها را نمیخواهد نه گفت. حکومتها باید بهجای این کار، باهدف گسترش دربرگیرندگی اقشار جامعه در خود، بین فعالان مدنی جامعه و مسئولان مربوطه گفتگوی مؤثر به وجود آورند. ادیان و سایر اعتقادات در جامعه مدنی جایگاه طبیعی خود را دارند، اما لیبرالها طرفدار جدایی ادیان سازماندهی شده از نهادهای دولتی هستند تا از متمرکز شدن قدرت جلوگیری شده و گوناگونی جوامع حفظ گردد.
۳. دفاع از آزادی اطلاعات، آزادی بیان و آزادی رسانهها و حق حریم خصوصی
آزادی بیان در یک دموکراسی لیبرال از اهمیت بالایی برخوردار است. ما حامی دسترسی آزاد تمامی شهروندان به اطلاعات و گردش آزاد آن و آزادی گفتمان بدون مانعتراشی دولت و تحت حمایت چارچوبی از قوانین که آزادی را ترویج کنند هستیم. با پیدایش فناوریهای نوین، جمعآوری و نگهداری اطلاعات افزایش تصاعدی پیداکرده است؛ اهتمام ما آن است که اطلاعات خصوصی افراد، حریم خصوصی آنلاین آنها و عدم شنود و حق جبران خسارت در صورت زیان رسیدن به شهروندان به علت تجاوز به حریم خصوصی یا فریب اطلاعاتی هدفدار در هر رسانهی ارتباطی، با یک چارچوب قانونی تحت حفاظت قرار گیرد. برای آنکه امکان نظارت بر مقامات مسئول را به رسانهها و عموم مردم بدهیم باید دسترسی به اطلاعات مربوط به امور عمومی و نهادهای دموکراتیک در تمام سطوح تضمین گردد. به باور لیبرالها این آزادیها و ملاحظات برای افراد زیربنای حیاتی یک جامعه آزاد است که بر پایهی آزادی عقیده و آزادی اجتماع ساختهشده است.
۴. تشویق، ترویج و گسترش آموزش
فراهم کردن امکانات آموزشی باکیفیت برای همگان، با هر پیشینهی اجتماعی یا اقتصادی، بهترین ضامن برای ایجاد فرصت برابر است. آموزش برای پیشرفت انسان و یافتن راهحل چالشهای جهانی ضروری است. تلاش برای دسترسی برابر به آموزش و کسب مهارت و تفکر انتقادی از دوران طفولیت و در تمام دوران زندگی یک فرد و فراهم کردنِ امکانات زندگی عزتمندانه و با رفاه برای مردم، هدف اصلی لیبرالیسم است. شهروندان باید بتوانند حاکمیت را در دست خود بگیرند و با احترام در کنار سایر مردم زندگی کنند و این به معنای نظام آموزشی است که رواداری، حقوق بشر و پذیرفتن تفاوت در نگاهها را ترویج کند.
از طرفی، کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان نیاز به دسترسی به آموزش دارند تا بتوانند بدون اتکا به پیشینهی خانوادگی خود بهترین بهره را از استعدادهای خود ببرند. هدف از آموزش دست یافتن به حداکثر شکوفایی، شمول و مهارت برای رویارویی با چالشهای عصر دیجیتال، جهانیشدن و پیشرفتهای فناوریکی و همچنین پرورش روابط فردی و اجتماعی است. این تنها در صورتی حاصل میشود که از کسانی که در محرومیت اقتصادی و اجتماعی هستند حمایت بیشتری صورت بگیرد تا توان لازم برای مشارکت در جامعه را به دست آورند و در اداره جامعهای که در آن زندگی میکنند سهم داشته باشند.
آزادیهای فردی و تنوع جوامع ما مستلزم آزادی و تنوع در آموزش است. ما لیبرالها میکوشیم آزادی آموزش را ترویج کنیم تا افراد بتوانند بهترین آموزش و تعلیم ممکن را برای خود و فرزندان خود برگزینند. ما میخواهیم هر انسانی، از هر نژاد و ملیت، یا با هر جنسیت، سن، تمایل جنسی، اعتقادات مذهبی، معلولیت یا هر شرایط فردی یا اجتماعی دیگری که باشد در طول زندگی خود به آموزش مناسب دسترسی داشته باشد.
۵. فراهم کردن بهترین دسترسی به خدمات درمانی برای بیماران و معلولان
باوجود پیشرفتهای قابلملاحظه در امید به زندگی و معیارهای سلامتی، مردم بسیاری از مناطق جهان همچنان از سوءتغذیه و نبودِ امکانات بهداشتی و درمانی رنج میبرند. باید به دلایل بشردوستانه با این بلا مبارزه کرد و ازآنجاییکه سلامتی پیششرط آموزش بهتر در تمام سنین است، مانع بزرگی بر سر راه توسعه اقتصادی است. از طرفی شمار فزایندهای از مردم جهان از بیماریهای روانی رنج میبرند که هم برای فرد و هم برای خانوادهی آنها زیانبار است. بیماری روانی، همانند بسیاری از بیماریها و معلولیتهای جسمی پیامدهای سنگینی به دنبال دارد، مانند هزینههای پزشکی و از دست دادن توان کار.
تمام دولتهای ملی و جامعه بینالملل باید بهبود معیارهای بهداشت و سلامت و فراهم کردن امکانات خدمات درمانی برای همگان را آرمان و هدف اصلی خود سازند. «سلامت الکترونیک» و طب از راه دور ابزارهای مهم در این راه هستند. البته باید به یاد داشته باشیم که در همین عصر گسترش فناوری بسیاری از مردم هنوز حتی به آب آشامیدنی و بهداشت دسترسی ندارند. اینها الزامات کاملاً اولیهای هستند که باید در اختیار همه قرار گیرد و نهتنها دسترسی، حفاظت و استفاده از منابع و زیستبومهای طبیعی باید هماکنون و برای آینده پایدار گردد، بلکه تخریب آگاهانهی منابع در عملیات تروریستی یا جنگ باید جنایت علیه بشریت اعلام گردد.
۶. پایدار ساختنِ رشد جهانی
رشد اقتصاد جهانی در صورت پایدار و همهشمول بودنِ آن در درازمدت به نفع همه است و استانداردهای زندگی تمام ساکنان زمین را بالا میبرد. نباید با هزینهی نسلهای آینده به دست بیاید یا فقط به نفع مردم بخشی از جهان و از کیسهی دیگران باشد.
لیبرالها معتقدند که رشد و پیشرفت اقتصادی باید ازلحاظ زیستمحیطی، مالی و اجتماعی پایدار باشد. این سه مشخصههای اصلی کیفیت رشد هستند. پیشرفت اقتصادی نباید مبتنی بر تخریب محیطزیست بومی یا جهانی، استقراض و دست و دلبازی مفرط، رانتخواری، فرار مالیاتی یا سلطهی یک گروه بر دیگری باشد.
تغییرات اقلیمی بزرگترین تهدید زیستمحیطی است که بشریت به خود دیده است. عواقب آن آزادی و رفاه بسیاری از نسلهای آینده را به خطر میاندازد؛ بنابراین، لیبرالها معتقدند که ثروت باید با توجه به محدودیتهای یک سیارهی متناهی و با رعایت اصل احتیاط تولید شود. یکی از پیششرطهای پیشرفت پایدار اقتصادی پرهیز از رساندن آسیب بازگشتناپذیر به زیستبوم و همچنین تغییرات فاجعهبار زیستمحیطی در اثر انتشار گازهای گلخانهای است. این نیازمند یک چارچوب قانونی بینالمللی مناسب برای حفاظت و بهرهبرداری مسئولیتپذیرانه از «منابع مشترک جهانی» است. ما باید بدانیم که این فرصتها و هزینههای زیادی را در بر دارد که از عهده بر آمدنِ آن برای کشورهای فقیر دشوارتر از کشورهای ثروتمند است. این یعنی برای آنکه کشورهای فقیر خود را با رشد پایدار وفق دهند، هم ازلحاظ اقتصادی و هم اخلاقی نیاز به حمایت جهانی وجود دارد.
بر همین اساس، لیبرالها از چارچوبهای قانونی برای مسئولیتپذیری مالی حمایت میکنند تا دولتها نتوانند برای پرداخت هزینه رشد کنونی متکی به نسلهای آینده باشند و دموکراسی را با خرج بیرویه از محل بودجههای عمومی استقراضی تضعیف کنند. لیبرالها از چارچوبهای قانونی بومی، ملی، منطقهای و بینالمللی که از استثمار اشخاص و گروهها توسط دیگران و همچین از پیدایش انحصارهای دولتی یا خصوصی پیشگیری کند حمایت میکنند.
۷. ترویج پیشرفتهای علمی و مبارزه با سوءاستفاده
رشد تصاعدی دانش بشری کلید رونق و توسعه پایدار جهانی است. ازنظر ما لیبرالها خلاقیت بشری بهطور بالقوه نامحدود است. دولتها باید با تضمین آموزش مناسب، پشتیبانی از پژوهشهای دانشگاهی بدون محدودیتهای دولتی و ایجاد فرصتهای کسبوکار برای تبدیل اختراعات به نوآوریهایی که دانش بشر را گسترش میدهند و برای محصولات و خدمات جدید ایجاد بازار میکنند بستر مناسبی برای این خلاقیت فراهم کنند. تمام بخشهای جامعه باید تغییرات ساختاری را که نوآوری به همراه دارد حمایت و مدیریت کنند تا توازن بیشتری ایجاد شود و فرصتهای جدید فراهم شود و این به معنای آموزش در تمام سنین و سطوح است.
شتاب بالای کشفیات علمی، دیجیتالی شدنِ امور، زیستفناوری و هوش مصنوعی فرصتها و چالشهای بزرگی را برای بشریت به وجود خواهد آورد. از این پیشرفتهای فناوریکی هرگز نباید برای جنگ یا تسلیحات استفاده کرد. اهداف اصلی فناوری باید درمان بیماریها، تأمین ایمنی غذا و توسعه و پرورش آزادیها باشد. دولتها، نهادهای بینالمللی و جامعه مدنی باید از طریق نظارت شفاف از سوءاستفادههایی که تعریف مشخصی دارند پیشگیری کنند؛ البته این نظارتها باید بهگونهای باشد که ممانعت بیجا برای فرایند اکتشاف علمی، پژوهش و توسعه فردی ایجاد نکند.
۸. حمایت از تجارت و سرمایهگذاری
تاریخ نشان داده است که گردش بینالمللی کالا و خدمات و همچنین سرمایه و مردم برای گسترش رفاه و رونق اقتصادی موهبت است. هرروز کشورهای بیشتری به اقتصاد جهانی میپیوندند و از همین روی، تجارت آزاد و منصفانه و همچنین سرمایهگذاری در آنسوی مرزها ابزارهای مهمی برای تسکین فقر و گسترش صلح است؛ اما با پیدایش دوبارهی مواضع حمایتگرایانه [۱] در کشورها و مناطق مختلف، لازم است برای ایجاد و گسترش یک نظام تجارت جهانی قوی و کارآمد برای تضمین ایجاد یک زمینبازی یکدست برای همه بکوشیم. موافقتنامههای تجاری آزاد دوجانبه یا چندجانبهی محدود بین کشورها درگذشته ابزارهای موفقی برای رونق دادن به ادغام تجاری منطقهای و شراکت در سرمایهگذاری بودند. این روشها را باید تشویق کرد، البته مادامیکه قوانین سازمان تجارت جهانی را رعایت کنند و جا را برای اعضای بیشتر باز بگذارند.
مقاومت در مقابل حمایتگرایی اقتصادی یک تعهد مهم لیبرال است چراکه بر ماست مطمئن شویم حداکثر مردم از اقتصاد جهانی لیبرال منفعت میبرند. این تنها راهیست که در درازمدت به پایدار ساختنِ یک جامعه لیبرال کمک میکند. ما در عین آنکه آگاهیم که نظام بازار بهخودیخود نمیتواند ضامن توزیع عادلانهی ثروت باشد، برای فراهم کردن دسترسی برابر به ثروت، املاک، زیرساخت، بهداشت و درمان و آموزش برای همگان مبارزه خواهیم کرد. ما با ترویج فرصتهای برابر برای همه، به افراد قدرت مشارکت و نقش داشتن در رشد جهانی و بهره بردن از آن را خواهیم داد و به این وسیله نابرابری اقتصادی و اجتماعی را کاهش داده و بازارها را به خدمت همه درخواهیم آورد.
۹. حمایت از مهاجرت کنترلشده
جوامع لیبرال پذیرای مهاجرت مردم هستند. امکان جابجایی در درون و میان کشورها آزادی افراد را افزایش میدهد و به آنها امکان رسیدن به خوشبختی را میدهد. مهاجرت مردم امری طبیعی است و همانطور که تاریخ اثبات کرده است، دارای منافعی است و برای کشورهای پذیرنده غنای فرهنگی به ارمغان میآورد. مهاجران میتوانند کمبودهای مهارتی را برطرف سازند و دانش و گوناگونی فرهنگی در درون جامعه را بالا برند، اما شکی نیست که این سبب فقیرتر شدنِ جوامعی میشود که مهاجرین آنها را ترک میکنند.
این درست است که مهاجرت انبوه به دلیل عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی احتمالاً در آینده افزایش کند، اما باید این جابجایی مردم را بهتر درک و مدیریت کرد. ما این را قبول داریم که در برخی موارد باید محدودیتهایی برای حجم و شتاب جابجایی جمعیت بسته به ظرفیت و بزرگی کشور پذیرنده وجود داشته باشد. چارچوبهای قانونی و ساختارهای حمایتی مناسب نیز باید وجود داشته باشند تا مهاجران و پناهندگان بهخوبی در بافت جامعه تنیده شوند تا آنها نیز بتوانند تا حداکثر ظرفیت خود به شکوفایی رسیده و نقش ارزشمندی در جوامعی که برای زندگی انتخاب کردهاند داشته باشند.
۱۰. تقویت صلح و همکاری بینالمللی
جامعه جهانی شدهی دنیای امروز بهوسیله همکاریهای فناوریکی، اجتماعی و اقتصادی به هم متصل، درهمتنیده و یکپارچهشده است. بااینهمه اختلافاتی بر سر خاک، منابع، حکومت، قومیت، دین و ایدئولوژی به وجود میآید و زخم نزاعهای کهنه دوباره سرباز میکند. برای لیبرالها، مبنای حل مناقشات بهصورت متمدنانه همچنان حفظ یا گسترش روابط مسالمتآمیز و احترامآمیز میان جوامع است، نه بهکارگیری نیروی تهاجمی نامشروع. روابط بینالمللی باید از قوانینی که در کنوانسیونها و معاهدات بینالمللی تصویبشده است پیروی کنند. نهادها و دادگاههای بینالمللی و سازوکارهای حل اختلاف باید تقویت شوند و هرچند علاوه بر دیپلماسی بینالمللی، برای حفظ مرجعیت و احکام این نهادهای بینالمللی نیاز به نیروی فیزیکی نیز وجود دارد، بسیار حیاتی است که تمام جناحها از این قوانین و تصمیمات تبعیت کنند و به قدرت قانون پایبند باشند نه قانون قدرت.
لیبرالها میخواهند دنیا را در صلح و آرامش ببینند. ما هفتادسال پیش پس از دو نزاع دهشتناک جهانی گرد هم آمدیم تا از طریق مشارکت سیاسی خود در لیبرال بینالملل و همچنین از طریق توسعهی ساختارهای بینالمللی همکاری همانند سازمان ملل، نهادهای برتون وودز، ساختارهای قانون بینالمللی تحت هدایت اعلامیه جهانی حقوق بشر، اتحادیه اروپا و در دهههای بعدی، از طریق ساختارهای همکاری منطقهای در آسیا، آفریقا و آمریکا شمالی و جنوبی، بینالمللیت دموکراتیک لیبرال را بسازیم. به همین علت است که ما میکوشیم تا به خلع سلاح بینالمللی سرعت ببخشیم و در کند ساختن گسترش جهانی تسلیحات جلودار باشیم. ما میدانیم که فرایندهای صلح و توسعه اجتماع باید تمام گروههای یک جامعه را در خود جای دهد. باور راسخ ما این است که هیچ راه دیگری برای صلح و آرامش در جهان وجود ندارد، زیرا زمانی که مردمباور کنند تحقیرشدهاند یا با آنها عادلانه رفتار نمیشود، یا اینکه هویت فردی یا اجتماعی آنها بهشدت مورد تهدید قرارگرفته است، مستعد توسل بهزور و خشونت خواهند بود؛ و زمانی که مردمی تهدید به نسلکشی میشوند، یا یک حاکمیت مستبد حقوق انسانی اولیهی مردمی که بر آنها چیره است را دائماً پایمال میکند، دموکراسیهای لیبرال وظیفهدارند اصل «مسئولیت حراست» را که اعضای سازمان ملل در سال ۲۰۰۵ تصویب کردند اجرا کنند.
ما لیبرالها با این مانیفست جدید مجدداً بر اصول مصوب مانیفست آکسفورد در سال ۱۹۴۷ صحه گذاشته و آن را برحسب نیاز عصر خود پیراسته و باورها و تعهدات خود را که ساختن جهانی بهتر، آزادتر، آبادان تر و سخاوتمندتر و پایدارتر برای خانواده بشریت باشد اعلام مینماییم.
لینک اصلی متن فارسی مانیفست لیبرال آندورا
متن انگلیسی مانیفست لیبرال آندورا