حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) با تجربهای بیست و پنج ساله، اینک در تلاشهای آزادیخواهانه و میهندوستانه بر تارک تاریخ سیاسی و فرهنگی ایرانزمین ایستاده است.
تاریخچه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)
بیست و یک فروردین سال ۱۳۷۳ خورشیدی برابر با دهم آوریل ۱۹۹۴ میلادی، شهر کلن در آلمان میزبان گروهی از فعالان سیاسی و فرهنگی ایران بود که حول محور انسان آزاد در یک جامعه مدنی و با هدف ایجاد نظام سیاسی مشروطیت در ایران و با ایده بازگرداندن پادشاهی پهلوی به حاکمیت ملی در شکل مشروطه پارلمانی، یک گردهمایی تشکیل دادند؛ این گردهمایی یا «کنفرانس مؤسس» اولین نشست رسمی و کنفرانسی بود که در آن هیأت مؤسس «سازمان مشروطه خواهان ایران» اعلام موجودیت کرد و اساسنامهای را در ۴۴ ماده به تصویب رساند. این کنفرانس همچنین پیشنهادها و پیشبینیهای لازم برای برگزاری نخستین کنگره سراسری و عمومی را در دستور کار خود قرار داد.
زندهیاد داریوش همایون- که ایدهپرداز اصلی تشکیل حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) و آموزگار دیگر آزادیخواهان میهندوست ایرانی است، با اشاره به زمینههای تأسیس حزب و فعالیتهای شاهزاده رضا پهلوی و اعضای دفتر وی، مینویسد: «در ۱۹۸۸ شماری از طرفداران پادشاهی در ایران، در آن میان دکتر گنجی و احمد قریشی رییس دفتر وقت شاهزاده رضا پهلوی، مرا را به سمیناری دعوت کردند تا «ببینیم برای پادشاهی در ایران چه کار میشود کرد و ما دو سه روز درآن سمینار بودیم و فکرهایی کردیم. در آن سمینار من فکر تشکیل سازمانی از مشروطهخواهان را پیش کشیدم و در سفرهای سال ۱۹۸۹ و دیدارهای بعدی با وارث پادشاهی پهلوی هم دنبالش را گرفتم.» در ۱۹۹۱ هواداران امر پادشاهی در ایران کنگرهای در شهر فرانکفورت برپا داشتند و یک هیات موقت تدارک کنگره جهانی سازمان مشروطه خواهان ایران برگزیدند.»
به دنبال آن و استقبالی که برای انسجامدهی به هواداران مشروطیت داده میشد، هسته اولیه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در گردهمایی نهم و دهم آوریل ۱۹۹۴ شهر کلن (آلمان)، مرامنامه و اساسنامه خود را بر پایه تاریخ مشروطهخواهی و برای رهایی ایران از فاشیسم مذهبی، ارائه کرد. در بخشی از منشور حزب آمده است: «حزب مشروطه ایران، برای آزادی میهن، رهایی از فاشیسم مذهبی و پایهگذاری یک نظام ملی، مردمی و پیشرو و برقراری یک دمکراسی لیبرال، به معنی اعتبار رای اکثریت در چهارچوب اعلامیه جهانی حقوق بشر، پایهگذاری شده است.
به عقیده ما سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نخستین مرحله پیکار است. مرحله دوم که به همان اندازه اهمیت دارد ساختن یک جامعه نوین ایرانی است که تنها با مشارکت همه مردم و گرایشهای گوناگون میسر خواهد بود. بدین منظور میکوشیم از همان نخستین گام در پی برداشتن موانع سیاسی و عاطفی که ایرانیان را از هم جدا کرده است باشیم. ایرانیان به عنوان وارثان تاریخ و فرهنگ مشترک و پر افتخار به هم نزدیکتر از آنند که با برچسبهای ساختگی و بیاهمیت بتوان از هم جدایشان کرد. مـا همه گروهها و گرایشها را فرا میخوانیم که در فرو ریختن دیوارهای ترس و بدگمانی که یگانگی و بهروزی ملت ما را تهدید میکند همکاری کنند.
احترام به قانون حکم میکند که جنایتکاران و غارتگران در دادگاه دادرسی شوند. اینکه افراد در گذشته چه مواضعی داشتهاند نباید مانع همبستگی کنونی و آینده آنها شود. آنچه اهمیت دارد احترام گذاشتن به حقوق یکدیگر است. مهمتر از همه آنکه اشخاص، باورها و نظرهای خود را داشته باشند و هیچکس به خود حق نابود کردن دیگران را ندهد. باید به دوران انتقامجویی و تصفیهحسابهای شخصی و سیاسی و ادامه خونریزی پایان داد.»
یادآور میشوم، بنیادهای فکری و پایههای معرفتی حزب مشروطه ایران از مکتب آزادیخواهی لیبرالیسم نشأت گرفته و در اهداف مبارزاتی و تشکیلاتی خود آن بنیانها را در اجرای اصول دموکراتیک قرار میدهد؛ در واقع از نظر بنیانگذاران حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)، «منشور حزب مشروطه ایران» به همراه رساله «حزبی برای اکنون و آینده ایران»، متنهایی هستند که حقوقی زندگی انسان مدرن را که در «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و تدوین «قانون اساسی ایران دموکراتیک» درج شدهاند، به نظام سیاسی آزادیخواهانه و دموکراتیک پیوند می دهند.
همانطور که در تاریخ مبارزاتی و سیر تدوین مرامنامه حزب آمده است، در سال ۱۹۹۲ است که با تأمل در محتوای سندی که در پایهگذاری حزب مشروطه ایران به عنوان منشور نامیده شد، معلوم است که این منشور، سند تمامعیار برنامه اجرایی و مبارزاتی اندیشههای لیبرال دموکراسی است که ایجاد حکومت ملی را بر اساس رای اکثریت و در چارچوب اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن در دستور کار خود قرار داده است.
به نوشته زندهیاد داریوش همایون «حزب مشروطه ایران با زنده کردن پیام جنبش مشروطهخواهی در همه گستره آن با یک برنامه سیاسی که در تعریف راست میانه میگنجد میکوشد کمبود بزرگی را که در سیاست ایران بوده است برطرف سازد. این حزبی است که از نظر اراده شکستناپذیر به نگهداری نیاخاک؛ سپردن اختیار کشور به دست مردم ایران؛ و نواحی کشور به دست باشندگان آنها در یک پادشاهی مشروطه؛ جدا کردن دین از حکومت که پیشروترین مشروطهخواهان آزو داشتند؛ و همپا شدن با دنیای امروز در توسعه و رفاه و عدالت اجتماعی، دنباله مستقیم جنبشی است که از صد سال پیش نیروی برانگیزنده دگرگونی در جامعه ایرانی بوده است و نخستین سازماندهی خود را در حزب دمکرات انقلاب مشروطه یافت. نگاه به غرب و فراگرفتن شیوههای تفکر و زندگی از تمدنی که وحشیگری را از رابطه حکومتکننده و حکومتشونده، مرد و زن، کارفرما و کارگر برداشته است تقریبا همان اندازه به ما میبرازد که به ایران صد سال پیش ما.
اصول تاریخی مشروطه را در سده بیست و یکم تا آنجا که بتوان دید، میشود برد و پایهای برای برنامههای سیاسی متناسب با زمان ساخت. برنامه سیاسی حزب از نظر تاکید بر یگانگی ملی و یکپارچگی ایران، از نظر نقش حکومت به عنوان نماینده جامعه در اقتصاد و تنظیم روابط اجتماعی، از جهت تعادل میان توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی، یک برنامه راست میانه است…»
بر اساس تدوین و تهیه برنامههای لیبرال دموکرات بود که داریوش همایون با جسارت و تجربهای برآمده از هشت دهه فعالیت واقعگرایانه سیاسی و فرهنگی، حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) را «حزبی برای اکنون و آینده ایران» نامیده است.
بیتردید، حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) با پشتوانههای تاریخی- سیاسی که از دوران قبل از مشروطیت در فرهنگ و جامعه ایرانزمین پدید آمد و برای رهایی وطن و اصول و اهداف مشروطیت از اقتدار ضدمشروطه جمهوری اسلامی، بر هم کنش لیبرالیسم، نظم سیاسی دموکراتیک، تأمین امنیت اجتماعی و رعایت احوال شخصی ملت ایران را در رهایی کشور از فاشیسم مذهبی در فردای سرنگونی حکومت اسلامی، برای ایجاد مشروطه نوین در دستور کار مبارزاتی و تشکیلاتی خود قرار داد.
برگرفته از کیهان لندن