بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

فایده‌گرایی

فایده‌گرایی

قبل از جرمی بنتام کسانی مثل جوزف پریستلی در رساله‌ای در باب حکومت، هاچسون در بحث از اخلاق، چزاره بکاریا در پیشگفتار رساله‌ی خود به نام در باب جرائم و مجازات‌ها و هیوم  در رساله  در طبیعت آدمی بحث فایده‌گرایی را در بحث‌های خود درباره‌ی اخلاق، قانون، نهادهای حکومتی، حکومت و عدالت مطرح کرده بودند اما فایده‌گرایی به‌وسیله‌ی جرمی بنتام و جان استوارت میل صورت‌بندی نهایی یافت. بنتام مبتکر اصل «فایده بخشی» نبود: کاری که او کرد این بود که آن را به شیوه‌ای صریح و جامع شرح و بر مبانی اساسی اخلاق و قانون‌گذاری منطبق کرد. [۱]

تفکر بنتام بر نوعی لذت‌گرایی روان‌شناختی مبتنی است یعنی اینکه هر انسانی بالطبع خواهان کسب لذت و دفع الم است؛ و منظور او از لذت و الم همان چیزهایی است که هر کس احساسش می‌کند. بنتام مانند فیلسوفان اصالت تجربه  ادراک حسی را مهم‌ترین شکل شناخت می‌داند لذا منظور او از لذت و الم هم در وهله‌ی اول حسی است؛ اما اگر هر کس از هر کاری که لذت می‌برد انجام دهد و یا از هر کار دردناکی پرهیز کند با حیوان چه فرقی دارد؟ نکته‌ای که منتقدین به آن اشاره می‌کردند و چه نیازی به احکام اخلاقی دارد؟ و یا اینکه چه اعمالی درست و چه اعمالی نادرستند؟ میل می‌گوید «اعمال درست‌اند به تناسبی که به افزایش خوشبختی، گرایش دارند، نادرست‌اند به تناسبی که به افزایش نا خوشبختی گرایش دارند. منظور از خوشبختی، لذت و نبود رنج است؛ و منظور از نا خوشبختی، رنج و محرومیت از لذت است.» [۲] و فرق انسان با حیوان در این است که بیشترین خوشی فرد یا جامعه تنها غایت مطلوب عمل انسانی است. از نظر بنتام «فایده عبارت از هر نوع خاصیتی در هر شیء یا امری است که می‌تواند نفع، بهره، لذت، خیر یا خوشی به بار آورد، یا … از رخ دادن بدبختی، درد، شر یا ناخوشی برای مباشران آن و دیگر افراد ذی‌ربط، جلوگیری کند.» [۳]  و در صورت تعارض بین فرد و جامعه فرد چه باید بکند؟ اگر فرد بین دو عملی قرار گیرد که یکی بیشترین لذت را برای او و عمل دیگر بیشترین لذت را برای جامعه داشته باشد فرد باید کدام عمل را انتخاب کند؟ «یک عمل در صورتی درست است که بیشترین خیر را برای بیشترین افراد ایجاد کند» [۴] اگر فعل الف لذت کمتری نسبت به فعل ب داشته باشد ما باید فعل ب را انتخاب کنیم؛ اما اگر فعل الف لذت کمتری برای خودم ولی لذت بیشتری برای دیگران داشته باشد  و فعل ب لذت بیشتری برای من و لذت کمتری برای دیگران داشته باشد باید لذت الف را انتخاب کنم چون لذت خالص یعنی لذت همه‌ی کسانی که درگیر ماجرا هستند مقدم بر لذت من است؛ و زمانی که لذت یا خوشنودی من با لذت یا خوشنودی همه افراد در تعارض افتاد در اینجا فرد باید فداکاری کند حتی جانش را ببازد. خوشنودی در اینجا به معنی بیشترین لذت است؛ بنابراین «ارزش اخلاقی یک عمل در برابر عمل دیگر، مستقیماً متناسب با میزان یا کیفیت لذت (یا الم) ی است که هر عملی ایجاد می‌کند. اگر این مطلب درست باشد، توصیف دقیق‌تری از اصل سود می‌گوید: در صورتی عملی برای همه‌ی کسانی که از آن متأثرند، صواب است که لذت ایجاد کند (یا مانع الم شود) و در صورتی خطاست که الم ایجاد کند (یا مانع لذت شود).» [۵] تقریباً همه‌ی این اندیشه‌ها را اپیکور در یونان باستان بیان کرده بود اما «آنچه به‌طور خاص برآمده از اندیشه‌ی خود بنتام است این است که وی تلقی اپیکور را به زبان جدید و مدرنی بیان کرد و آن را به عنوان راه‌حلی برای دشواری‌ها و مسائل روزگار خود به کاربرد.»[۶] در این صورت اخلاق نه راضی کردن خداوند است و نه منشأ الهی دارد و نه پایبندی به اصول مطلق است بلکه تلاش برای به دست آوردن حداکثر خوشبختی برای حداکثر افراد و کمترین درد و رنج در این جهان است.

هر نظریه‌ی لذت‌گرایی با این سؤال مواجه است که چگونه می‌شود میزان لذت و رنج را در یک کار اندازه گرفت و یا سبک و سنگین کرد یا چگونه می‌توانیم بفهمیم که فلان کار لذتش بیشتر از الم است و یا اینکه با انجام فلان کار بیشترین لذت به بیشترین افراد می‌رسد. بنتام برای اندازه‌گیری لذت شرایط هفتگانه‌ای که در آن لذت رخ می‌نماید قابل‌اندازه‌گیری می‌داند.

آدام اسمیت

1- شدت

۲- مدت

۳- قطعیت یا عدم قطعیت

۴- نزدیکی یا دوری

۵- باروری یا پر ثمری: اگر عملی احساس خوشایند دیگری را به دنبال داشته باشد بهتر از عملی است که احساس خوشایند دیگری را به دنبال ندارد. مثلاً ورزش هم همراه با لذت است و هم روحیه‌ای شاد و سلامتی به همراه دارد. برخلاف مواد مخدر.

۶- خلوص: لذت با درد و رنج توأم نباشد یا چنین تبعاتی نداشته باشد مثلاً گوش دادن به موسیقی با درد و رنج همراه نیست یا چنین تبعاتی ندارد اما  لذت ناشی از مواد مخدر یا با درد همراه است و یا تبعات دردناکی دارد.

۷- گستردگی  یعنی تعداد افرادی که مشمول لذت یا الم می‌شوند

نام کتاب بنتام اخلاق و قانون‌گذاری است و این خود نشان می‌دهد که بنتام اصل فایده‌گرایی را بیشتر برای رفع مشکلات اجتماعی و در صحنه‌ی سیاست لحاظ می‌کرد و در پاسخ به سؤال ما چگونه می‌توانیم بیشترین خوشی را برای بیشترین افراد جامعه فراهم کنیم؟ می‌گفت  چون پادشاه، طبقه‌ی اشراف و حاکمه همیشه در پی خوشی خودشان هستند راه برای به دست آوردن بیشترین خوشی برای بیشترین افراد، لغو سلطنت و مجلس اعیان و سپردن کارها به دست مردم و مجالس مردمی است. چون حکومت‌های مردمی سرجمع مصلحت اکثریت مردم را در نظر می‌گیرند. همچنین ما از طریق تعلیم و تربیت و نظام آموزشی می‌توانیم به افراد بیاموزیم که درراه مصلحت عام بکوشند.

انتقادات زیادی از نظریه‌ی بنتام کرده‌اند و حتی بعضی گفته‌اند اینکه هر کس هر کاری را به خاطر لذت انجام دهد و سود خودش را لحاظ کند با حیوان هیچ فرقی ندارد

۱- ما نمی‌توانیم لذت و الم را با محاسبه‌ی دقیق ریاضی بسنجیم

۲- چگونه می‌توان سرجمع لذت و الم در جامعه را بر اساس منافع و مصالح آن محاسبه کرد.

۳- از نظر ج.ا.میل «بنتام می‌کوشد انسان را به یک سیستم متشکل از جذب و دفع در قبال لذایذ و آلام، همراه با توانایی محاسبه‌ی شبه ریاضی لذت‌ها در ستون بستانکار و رنج‌ها در ستون بدهکار، تقلیل دهد»[۷]

جان استوارت میل از طرفداران نظریه‌ی فایده‌گرایی بنتام بود و تلاش کرده است که روایت جدیدی از آن ارائه دهد چون دریافت که بعضی از انتقادات فیلسوفان و متفکران معاصر بر این نظریه وارد است. منتقدین این نظریه را به شدت مادی می‌دانستند. جان استوارت میل ارزیابی کاملاً کمی بنتام از لذت را رد می‌کند و ارزیابی کیفی را جایگزین آن می‌کند. میل می‌گوید برخی از لذت‌ها، یعنی لذت‌های مربوط به روح یا لذت‌های عقلانی برتر و گرامی‌تر از لذت‌های جسمانی مثل خوردن، آشامیدن … هستند؛ و در پاسخ به این سؤال که  ما چگونه می‌توانیم میان دومرتبه‌ی لذت تفکیک قائل شویم؟ در جواب می‌گوید باید به کسانی که هر دو لذت را تجربه کرده‌اند متوسل شویم و از میان آن‌ها داوران شایسته‌ای را برگزینیم و خواهیم دید که این داوران شایسته همواره لذت عقلی یا روحی  را بر لذت جسمانی ترجیح می‌دهند. «اگر یکی از آن دو لذت، به‌وسیله‌ی کسانی که با هر دو سابقه‌ی آشنایی کامل دارند، حتی وقتی‌که می‌دانند با تحمل میزان بیشتری از سختی به آن نائل خواهند شد، بسیار بالاتر از لذت دیگر قرار داده شود و حاضر نشوند آن را با هیچ میزانی از آن لذت دیگر که طبعشان مستعد آن است، عوض کنند، آنگاه ما محق خواهیم بود که لذت مرَجّح را، در کیفیت برتر بشماریم.»[۸]

بنتام معتقد بود آنچه که باعث می‌شود هر کس بی‌حساب‌وکتاب به فکر لذت و سودجویی خود نباشد «میل به لذت ناشی از محبوبیت و رنج ناشی از منفوریت در نگاه جامعه و افکار عمومی است» اما میل این نظر را نمی‌پذیرد او می‌گوید ما باید فرد را طوری تربیت کنیم که نسبت به جامعه احساس دین کند و وجدان اخلاقی او که در اثر تربیت حاصل‌شده است نفع دیگران را نفع خود بداند و رعایت منافع جامعه از درون خود فرد مایه گیرد. «پرورش ِعمومی ِ بزرگ‌منشی و شرافت ِ شخصیت، برای این‌که فایده‌گرایی به غایت ِ خود دست پیدا کند، کافی است.»[۹]

 جان استوارت میل باور دارد که ما نباید از قواعد اخلاقی که برگرفته از عرف یا قرارداد اجتماعی است  کورکورانه پیروی کنیم بلکه باید اصل سودمندی را راهنمای خود کنیم. مثلاً دروغ گفتن بد است  ولی اگر کسی اطلاعات کاذبی به دشمن بدهد در اینجا دروغ‌گویی درست است؛ و …  میل می‌گوید  مردم قواعد منطق را در زندگی و گفتار روزانه‌شان رعایت می‌کنند بدون اینکه از منطق ارسطویی اطلاعی داشته باشند، همین‌طور هم مردم می‌دانند که از اصل فایده‌گرایی پیروی کنند و به دنبال لذت باشند و از درد دوری جویند، همچنین در کجاها از لذت شخصی خود صرف‌نظر کنند و لذت بیشترین افراد یا جامعه را لحاظ کنند.

 

تقسیم  فایده‌گرایی

۱ – لذت‌گرایی: ما پیامدها را فقط برحسب لذت و الم ارزش‌گذاری می‌کنیم

فایده‌گرایی لذت محور: اصل لذت و رفاه است هر کاری که بیشترین لذت و کمترین درد را به همراه داشته باشد. لذت خوب و درد بد است. بنتام این نظریه را صورت‌بندی کرده است از نظر او لذت مقوله‌ای است کمی ما باید میزان لذت را محاسبه کنیم. او برای محاسبه معیارهای شدت، مدت، قطعیت، نزدیکی، سودمندی، خلوص و میزان می‌داند.

فایده‌گرایی سعادت محور: ما باید بین لذت‌های پست و کوچک مثل خوردن و خوابیدن …و لذت‌های بزرگ و عالی  مثل دوستی، عشق، زیبایی و آگاهی فرق بگذاریم. جان استوارت میل می‌گوید «سقراطی ناراضی بهتر است از ابلهی راضی»[۱۰]

۲- کثرت‌گرایی: ما پیامدها را فقط برحسب لذت و الم ارزش‌گذاری نمی‌کنیم بلکه بر حسب انواع خوبی‌ها ارزش‌گذاری می‌کنیم از جمله فضیلت، معرفت، آزادی، حیات …

 

 تقسیم دیگری از فایده‌گرایی

برای پاسخ به بعضی انتقادات وارد بر فایده‌گرایی کلاسیک فایده گردها فایده‌گرایی را به دو قسم تقسیم کرده‌اند

۱ – فایده‌گرایی عمل محور که بر خود عمل و سیاقی که عمل در آن واقع می‌شود تأکید می‌کند. در یک سیاق انجام یا ترک فعل باید بیشترین لذت و کمترین درد را داشته باشد.

۲ – فایده‌گرایی قاعده محور انجام فعلی را از نظر اخلاقی روا می‌دارد که بشود به صورت یک قاعده‌ی کلی و عام در جامعه درآید و بیشترین لذت و کمترین الم را برای جامعه داشته باشد. «به ما می‌گوید که باید کاری را بکنیم که مورد توصیه‌ی قواعدی است که اگر افراد جامعه سعی در پیروی از آن‌ها کنند بهترین پیامدها را خواهند داشت. [۱۱]

 

ویژگی‌های مکتب فایده‌گرایی

یکم فایده‌گرایی بیش از این‌که یک مکتب اخلاقی توصیه گرا باشد یک نگاه توصیفی از انسان است که می‌کوشد از سر واقع‌نگری تکلیف مالایطاق نکند.

دوم فایده‌گرایی گر چه بر توصیف و شناخت احوال روانی انسان مبتنی است، اما نهایتاً یک مکتب اخلاقی است و در مقام دفاع فلسفی از یک نظام اخلاقی خاص است.

سوم فایده‌گرایی به «محاسبه‌ی» لذات و منافع در مقام تصمیم‌گیری فردی و اجتماعی باور دارد.

چهارمفایده‌گرایی منافاتی با حق و عدالت ندارد، بلکه توجیه قدرتمندی در دفاع از آن عرضه می‌کند.

پنجم هر مکتب فکری و هر نظریه‌ی شاملی، اعم از این‌که در کار شناخت علم یا اخلاق یا سیاست و … باشد، به دلیل تودرتویی و چندلایگی واقعیت و همکنش عناصر درگیر آن، از یک‌سو و ابهام و کشسانی ابزار اصلی درک و توصیف بشری یعنی زبان، از سوی دیگر، تنها تا حدودی و نه کاملاً، با «واقعیت» تطبیق می‌کند و از پس توضیح امور و اشکالات برمی‌آید. [۱۲]

 

فواید فایده‌گرایی

۱) این دیدگاه شیوه‌ای ساده و در عین حال انعطاف‌پذیر را برای تعیین همه‌ی وظایف انسان‌ها ارائه می‌دهد.

۲) با اندیشه‌ی روشن‌بینانِ اخلاقی سازگار است (یعنی آگاه بودن، سازواری، قوه‌ی تخیل خود را به کار گرفتن و پیروی از قاعده‌ی زرّین).

۳) بیانگر دغدغه سازنده ما نسبت به خوشبختی همه موجودات ذی‌شعور است. [۱۳]

 

انتقاد

آقای مرتضی مردیها مقدمه‌ای که بر ترجمه‌ی فایده‌گرایی میل نوشته است مخالفین فایده‌گرایی را سه دسته می‌داند «دسته‌ی نخست فیلسوفانی‌اند که از منظر سنجش استحکام ِ نظری استدلال‌ها به این ایده انتقاد می‌کنند. دسته‌ی دوم اخلاقیاتی هستند که گمان می‌برند با پیروی از این مکتب چیزی از اخلاق نمی‌ماند، چراکه اصل اخلاق عبور از نفس لذت‌جو است، اعم از اینکه هدف باشد یا مقدمه‌ای برای تعالی و نهایتاً دسته‌ی سوم حامیان ایدئولوژی‌های مبارزه‌جو هستند که این طرز فکر را منافی روح همبستگی و فداکاری و نافی تلاش غیرانتفاعی می‌بینند که رکن مبارزه‌ی اجتماعی و سیاسی است.»[۱۴]

۱- در فایده‌گرایی فقط لذت و الم را محور عمل اخلاقی قرار داده‌اند در صورتی که باید چیزهای دیگری را هم لحاظ کرد، مثل عدالت، حقوق افراد و تعهداتی که در گذشته برعهده‌گرفته‌ایم … و اگر بین عدالت و فایده‌گرایی تعارض بود ما کدام‌یک را بپذیریم. اگر اذیت و آزار یک نفر باعث خوشحالی و لذت هزاران نفر می‌شود آیا ما باید آن فرد را مورد اذیت و آزار قرار دهیم.

۲- چرا لذت عالی بر لذت دانی ترجیح دارد چه کسی گفت که دوستی بهتر از خوردن است؟ فایده‌گرایان در جواب می‌گویند کسانی که هر دو را تجربه کرده‌اند می‌توانند بگویند که کدام لذت ترجیح دارد.

۳-  آیا می‌توان تمام پیامدهای یک عملی را بررسی کرد و در نظر گرفت. چگونه محاسبه‌ی کل نتیجه‌های احتمالی یک عمل امکان‌پذیر است؟ هر کاری لوازمی دارد آیا ما می‌توانیم تمام لوازم یک کار را محاسبه کنیم. آیا ما می‌توانیم تأثیر هر عمل را بر خوشبختی عمومی محاسبه کنیم؟ میل می‌گوید «ما زمانی به‌اندازه‌ی عمر نوع بشر برای چنین محاسباتی وقت داشته‌ایم. در طول تاریخ، انسان‌ها از راه تجربه، آموخته‌اند که چه‌کارهایی چه پیامدهایی دارد؛ همین تجربه است که مدار و محور تدبیر و دوراندیشی و اخلاق زندگی است.»[۱۵]

۴- اگر اکثریت به خاطر یک اقلیت برده  و یا با شکنجه‌ی یک فرد و یا با کشتن یک قوم کوچک به سعادت برسند آیا باید برده‌داری، شکنجه و نسل‌کشی را قبول کنیم.

۵- آیا اگر لذت زندان‌بان بر الم زندانی بچربد بنا بر محاسبه‌ی لذت عمل زندان‌بان موجه است؟

۶- اگر صرف فایده ملاک ما باشد  در این صورت وقتی دو مرد در حال غرق شدن هستند یکی پدر ماست و دیگری دانشمندی که در آستانه‌ی درمان بیماری سرطان است. مطابق با فایده‌گرایی ما باید دانشمند را نجات دهیم نه پدرمان را. در صورتی که بسیاری از ما با این نظر مخالفیم؛ و به نحو شهودی این را نمی‌پذیریم.

۷- اصل عدالت برای فایده‌گرایی مشکل‌ساز است. اگر بیشترین سعادت از طریق توزیع نا برابر به دست آید به‌گونه‌ای که افرادی کاملاً از سعادت محروم می‌شوند، این عادلانه نیست به عبارت دیگر اصل فایده در خدمت عدالت نیست. «چون نیک بنگریم، می‌بینیم خیم‌هائی هست که فضیلت به شمار می‌آیند، اما به کار بستنشان سبب ِ نابودی [دولت] می‌شود؛ حال آن که خیم‌های دیگری هست که رزیلت به نظر می‌آیند اما ایمنی و کامروائی به بار می‌آورند»[16] 8- ظلم نیز با فایده‌گرایی سازگار است  مثلاً معلمی که بخواهد با سیلی زدن به یک دانش‌آموز کلاس را برای همیشه ساکت کند و تا پایان سال به راحتی تدریس کند بنا بر اصل فایده‌گرایی چنین ظلمی جایز است. «هرگاه فرمانبر داری ِ رعایا در میان باشد، شهریار نمی‌باید باکی از آن داشته باشد که وی را ستمگر بنامند؛ چرا که با گرفتن ِ چند زهرچشم نشان خواهد داد نیکدلتر از آنانی است که از سر ِ نرمحوئی ِ بسیار اجازه می‌دهند آشوب درگیرد و کار به خونریزی و غارت بینجامد؛ زیرا از آشوب تمامی ِ جامعه آسیب می‌بیند؛ حال آن که بر دارد کردن ِ چند کس به فمان ِ شهریار تنها جان ِ چند کس را می‌ستاند.»[۱۷]

۹- فایده‌گرایی نمی‌تواند شایستگی‌های فردی را توجیه کند [۱۸]

۱۰- «لذت یک مساله سوبژکتیو، یعنی ناظر به افراد است به این معنی که برخی از موقعیت‌ها برای برخی از انسان‌ها لذت‌بخش است و همان موقعیت برای برخی دیگر لذتی پدید نمی‌آورد.»[۱۹]

عبدالعلی عنایتی

[۱] – تاریخ فلسفه از بنتام تا راسل، جلد ۸، فردریک کاپلستون، بهاءالدین خرمشاهی، ص ۱۹
[۲] – فایده‌گرایی، جان استیوارت میل، مرتضی مردیها، نشر نی، ص ۵۷
[۳] – به نقل از تاریخ فلسفه از بنتام تا راسل ص ۲۶
[۴] – مسائل اخلاقی متن آموزشی فلسفه اخلاق، مایکل پالمر، علی‌رضا آل‌بویه، سمت، ۱۲۵
[۵] – مسائل اخلاقی متن آموزشی فلسفه اخلاق ص ۱۳۰
[۶] – داوری اخلاقی فلسفه اخلاق چیست، هکتور زاگال / خوزه گالیندو، دکتر احمدعلی حیدری، حکمت، ص ۱۵۸
[۷] – تاریخ فلسفه از بنتام تا راسل ص ۳۱
[۸] – فایده‌گرایی، جان استیوارت میل، مرتضی مردیها، نشر نی،  ص ۵۹
[۹]- فایده‌گرایی، ص ۶۴
[۱۰] – فایده‌گرایی، ص ۶۱
[۱۱] – درآمدی جدید به فلسفه‌ی اخلاق، هری جی.گنسلر، حمیده بحرینی، ص ۲۶۸
[۱۲] – فایده‌گرایی، جان استیوارت میل، مرتضی مردیها، نشر نی، ص ۳۲ – ۲۸
[۱۳] – درآمدی جدید به فلسفه‌ی اخلاق، هری جی.گنسلر، حمیده بحرینی، ص ۲۶۰
۱۴] – فایده‌گرایی، جان استیوارت میل، مرتضی مردیها، نشر نی، ص ۲۶
[۱۵] – فایده‌گرایی،  ص ۸۴
[۱۶] – شهریار، نیکولو ماکیاوللی، داریوش آشوری، نشر پرواز، ص ۱۱۸
[۱۷] – شهریار، ص ۱۲۳ – ۱۲۴
[۱۸] – فلسفه اخلاق، جیمز ریچلر، آرش اخگری، خکمت، ص ۱۷۷
[۱۹] – داوری اخلاقی فلسفه اخلاق چیست، هکتور زاگال / خوزه گالیندو ص ۱۶۳

مطالب مربوط

خدا مرده است، اما خالق نه: از نیچه تا هوش مصنوعی

ملی‌گرایی‌، زهر یا دارویی برای درمان زخم‌های تاریخی؟

میهن چیست؟ میهن‌پرست کیست؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر