در تاریخ ملتها، لحظاتی وجود دارد که سرنوشت یک کشور، به ایستادگی یا عقبنشینی یک فرد یا یک جریان گره میخورد. برای ایران، در دوران تاریک جمهوری اسلامی، این چهره کسی نیست جز شاهزاده رضا پهلوی؛ وارث مشروع پادشاهی، نماد وحدت ملی و پرچمدار ایرانگرایی مدرن.
بیش از یک فرد؛ شاهزاده رضا پهلوی نماد یک ملت است
اعلیحضرت رضا پهلوی صرفاً یک شخصیت سیاسی یا شاهزاده تبعیدی نیست. او حامل «هویت مدرن ایرانی» است؛ نماد پیوند نسل امروز با میراث شکوهمند پدرانشان. او صدای آن نسلیست که ایران را آزاد، مستقل، توسعهیافته و قانونمند میخواست. کنارهگیری او از مبارزه، نه فقط یک عقبنشینی فردی، بلکه یک شکست تاریخی خواهد بود.
اگر او برود، چه میماند؟ که میماند؟!
در غیاب شاهزاده رضا پهلوی و با دلسرد شدن وطنپرستان واقعی، میدان خالی خواهد ماند برای:
جریانات افراطی و تجزیهطلب
اسلامگرایان اصلاحنما یا انقلابی
مهرههای وابسته به قدرتهای بیگانه
خلأ هویتی، فروپاشی انسجام ملی و آغاز جنگ داخلی نرم یا سخت
آن روز، نه تنها ایران به یک سرزمین بیدفاع و بلاتکلیف تبدیل میشود، بلکه ایرانیان نیز بیپناه، بیهویت و در تبعید درون و بیرون دچار فلاکت خواهند شد.
ترس ما از آن روز است، نه از ادامه مبارزه
مبارزه در تبعید، صبوری، اتحاد و تحمل نقد و تهمت سخت است؛ اما ترسناکتر از همه اینها، روز سکوت و انفعال است؛ روزی که شاهزاده رضا پهلوی حضور نداشته باشد و در پی آن، مردم ایران امید و باور خود را از دست دهند. روزی که وطنپرستان حقیقی ناامید شوند، دیگر چیزی باقی نمیماند جز ویرانهای بهنام ایران.
راه پیش رو: ایستادگی، تاآخریننفس
ما که به ایران، به شاهزاده رضا پهلوی، و به اندیشه و راه و روش پهلوی ایمانداریم، نهتنها به خاطر حفاظت از میراث و دستاوردهای گذشته، بلکه برای آینده و آزادی و آبادی میهن ایستادهایم. ما ترسی از هزینه دادن نداریم؛ اما از یکچیز میترسیم:
آن روزی که او برود، و ما تنها بمانیم!
تمنای یک سرباز میهن اینست: بمان، ای فرزند ایران، بمان، که اگر تو باشی، ایران هنوز امید و باور به آیندهی خود خواهد داشت.
شهرام حیدری مکری
عضو حزب ایرانیان کرد میهنپرست
برگرفته از کیهان لندن