بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردم

نشانه از این بیشتر؟!

عزرائیل

می‌گویند عزرائیل به سراغ مردی رفت تا جان او را بگیرد. مرد گفت: مهلتی بده تا کارهای نیمه‌تمام را به پایان برسانم. عزرائیل پذیرفت و چند ماه به او فرصت داد. بعد از پایان مهلت عزرائیل آمد تا طبق قرارشان او را ببرد. مرد گفت: دست‌کم یک نشانه‌ای می‌فرستادی تا من آماده‌باشم. عزرائیل گفت: در این مدت، پدرت مُرد؛ یکی از دوستانت مُرد؛ بعد همسایه‌ات مُرد؛ چندی پیش هم خرت مُرد؛ نشانه از این بیشتر؟!

حالا آنچه به مضمون نقل شد، حکایت جمهوری اسلامی است که این‌همه نشانه نه تنها از طرف اسرائیل و غرب بلکه از طرف خودش نیز وجود داشته از جمله ابتلا به بیماری‌های مزمن مانند اسرائیل‌ستیزی، غرب‌ستیزی، تروریسم و انواع توهمات مانند صدور انقلاب اسلامی، رهبری مسلمین جهان و خلافت جهانی اسلام که برای علاج آن‌ها می‌بایست سلاح اتمی و موشکی می‌داشت! روشن است که جهان با همه مماشاتی که تا کنون با ویروسی کرده که طی ۴۶ سال بسی بیش از جنگ و کرونا ایرانیان و شهروندان منطقه و کشورهای دیگر را به کام مرگ فرستاده، به دلیل سرشت این رژیم سرانجام در تقابل حتا نظامی با آن قرار می‌گرفت. اینکه برنامه‌ریزی اسرائیل و آمریکا دقیق بوده و جمهوری اسلامی ناتوان از مقابله‌ای در قد و قامت آن‌هاست، چیزی از این واقعیت که جنگی در جریان است که هنوز تمام نشده کم نمی‌کند. جنگی که فقط با نابودی جمهوری اسلامی می‌تواند به پایان برسد و آن نشانه‌ها از این زاویه نیز قابل‌مشاهده هستند. با این‌همه معلوم نیست جمهوری اسلامی با کدام بنیه و یا بر اساس کدام معادله منطقه‌ای و جهانی فکر می‌کند که می‌تواند دوام داشته باشد. رفت‌وآمدها و پیغام‌وپسغام‌ها نیز به احتمال زیاد در ارتباط با نوع پایان است.

الاهه بقراط

واقعیت این است که در تلخ‌ترین و جدی‌ترین موضوعات و رویدادها نیز همیشه جنبه‌ای از طنز نهفته است؛ در مورد قصه آن مرد و عزرائیل هم شباهت نام «عزرائیل» رایج در زبان فارسی که «فرشته مرگ» و «بنده خدا»ست با نام کشور «اسرائیل» کاملاً تصادفی است! اما توهم آن مرد نسبت به عمری که بسر آمده و ندیدن نشانه‌های آشکاری که سرنوشت محتوم را به وی یادآوری می‌کنند، عین مردان جمهوری اسلامی است که اگر به خود نجنبند، عزرائیل با آن‌ها همان خواهد کرد که با صدام و قذافی.

این نشانه‌های سیاست و سرنوشت اما هم‌زمان بیانگر تحولی است که می‌تواند خاورمیانه را از مرکز آشوب و تنش به دورانی از امنیت و صلح و همزیستی رهنمون شود و در این میان ایران یکی از حلقه‌های کهن و اصلی این منطقه است. اگر حکومت‌های موجود در منطقه، به غیر از جمهوری اسلامیِ ناسازگار با زمین و زمان، با هر کیفیت سیاسی و اجتماعی به این درک عینی رسیده باشند که با پاسخگویی به ضروریات محیط زیست و اقتصاد ملت خود و در همزیستی با یکدیگر می‌توانند خود را حفظ کنند و سود سیاسی و اقتصادی و امنیتی غرب نیز در حمایت از این روند است، آن‌وقت نباید تعجب کرد که این روزها در رسانه‌ها و محافل سیاسی خارجی، مشروعیت حقوقی جمهوری اسلامی در ایران از نظر حقوق بین‌الملل به عنوان یک «حکومت ورشکسته» و «نامشروع» که پس از عملیات نظامی ۱۲ روزه به اصل خود برگشته و به یک گروه تروریستی و گروگان گیر تبدیل‌شده که اسلحه‌ی خود را روی شقیقه ملت ایران گذاشته تا خود را نجات دهد، به پرسش کشیده می‌شود.

به نظر هم نمی‌رسد وقتی زمان رفتن فرابرسد، مردم ایران مانند حکایت آن مرد که نشانه‌ها را ندید، با جمهوری اسلامی چندان مهربان باشند که بازهم به آن فرصت بدهند!

 

کیهان لندن شماره ۵۲۰

مطالب مربوط

آخرین سرمقاله من؛ ققنوس ایران از خاکستر خود بر خواهد خاست!

به مناسبت شعار «جاوید شاه»

کیهان هفتگی؛ رسانه‌ای پیشکسوت، نوآور و جریان‌ساز

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر