حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، معروف به «طوفان الاقصی»، که توسط حماس علیه اسرائیل اجرا شد، نقطه عطفی در مناقشه اسرائیل و فلسطین و همچنین در استراتژی اسرائیل علیه رژیم آخوندی بود. طی ۴۷ سال، رژیم آخوندی با استفاده از نیروهای نیابتی مانند حزبالله، حماس و حوثیها، تأمین مالی شبهنظامیان و پیگیری برنامه تسلیحات هستهای، کارزاری مداوم علیه اسرائیل به راه انداخته بود.
پاسخ اسرائیل، که در قالب عملیاتهای سریالی و جنگ ۱۲ روزه در سال ۲۰۲۵ (۱۴۰۴) به اوج رسید، شبکههای نظامی و نیابتی رژیم را با دقت و برنامهریزی بیسابقهای در هم کوبید. این عملیاتها، با نامهای رمز «شمشیرهای آهنین» (۲۷ اکتبر ۲۰۲۳ / ۵ آبان ۱۴۰۲)، «روزهای توبه» (۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ / ۴ آبان ۱۴۰۳) و «طلوع شیران»، نه تنها فرماندهان و زیرساختهای کلیدی رژیم را هدف قراردادند، بلکه سردر و دادسرای زندان اوین، نماد ظلم رژیم آخوندی را نیز ویران کردند. این سلسله عملیاتها، با پیامدهای جهانی، بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته و شبکههای اطلاعاتی پیچیده، درسهایی برای آکادمیهای نظامی و سیاسی فراهم کرده که در تاریخ ثبتشده و در کتابها، فیلمها و برنامههای درسی آینده تدریس خواهند شد. این نبرد همچنین درسهایی برای مردم ایران دارد که سالها تحت ستم رژیم آخوندی مقاومت کرده و از این عملیاتها به عنوان انگیزهای برای تقویت مبارزه علیه رژیم الهام گرفتند.
اسرائیل سالها برای این پاسخ برنامهریزی کرده بود، چنانکه حذف هدفمند فرماندهان نیابتی رژیم آخوندی، مانند حسن نصرالله از حزبالله، اسماعیل هنیه از حماس و فرماندهان نیروی قدس در لبنان و سوریه و سران نظامی رژیم، از جمله حسین سلامی فرمانده کل سپاه و امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه نشاندهنده عمق نفوذ اطلاعاتی اسرائیل است. این حملات که با دقتی در سطح جراحی اجرا شدند، نتیجه جمعآوری اطلاعات دقیق از طریق شبکهای از جاسوسان بود که سالها در داخل رژیم و گروههای نیابتی آن نفوذ کرده بودند. برای مثال، انفجار جلسه «شورای عالی امنیت ملی» در تهران که طبق گزارشهای منابع داخلی رژیم، چندین مقام ارشد را از بین برد، نشاندهنده دسترسی به اطلاعات حساس بود. این عملیاتها گروههای نیابتی را که پیشتر در عملیاتهایی مانند «شمشیرهای آهنین» تضعیفشده بودند، فلج کرد. از منظر نظامی، این حملات شامل استفاده از موشکهای هدایتشونده دقیق، مانند موشکهای دلتا و لورا، بود که توانایی نفوذ به پناهگاههای زیرزمینی را داشتند. همچنین، واحدهای ویژه ارتش اسرائیل، مانند سایرت متکال، در عملیاتهای زمینی محدود در لبنان و سوریه برای شناسایی و انهدام اهداف حساس مشارکت داشتند. این واحدها با پشتیبانی یگانهای اطلاعاتی مانند واحد ۸۲۰۰ که متخصص جنگ سایبری و شنود الکترونیک است، عملیاتهای زمینی و هوایی را هماهنگ کردند.
حمله به زندان اوین در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۵ (۲۰ تیر ۱۴۰۴) که بخشی از عملیات «طلوع شیران» بود، ضربهای نمادین و استراتژیک به رژیم آخوندی وارد کرد. اوین، به دلیل نگهداری زندانیان سیاسی و نقض گسترده حقوق بشر، نماد ستم رژیم است. این حمله که با بمبهای سنگرشکن هدایتشونده توسط لیزر اجرا شد، بخشهایی از زندان را ویران کرد و طبق گزارشها، تعدادی از نگهبانان و مقامات رژیم را کشت. اصغر جهانگیر سخنگوی قوه قضائیه رژیم، این حمله را محکوم کرد و خسارات را کماهمیت جلوه داد. این عملیات پیامدهای جهانی داشت: سازمانهای حقوق بشری رژیم را تحتفشار بیشتری قراردادند، مخالفان داخلی تقویت شدند و افکار عمومی جهانی علیه رژیم آخوندی متحدتر شد. عملیاتهای دیگر، مانند «روزهای توبه» که تأسیسات نظامی در چندین استان را هدف قرارداد، نیز به انزوای دیپلماتیک رژیم افزود. این عملیاتها روحیه مردم ایران را که سالها در برابر رژیم مقاومت کردهاند، تقویت کرد و به نمادی از امید برای آزادی تبدیل شد.
جاسوسان در رژیم آخوندی و نیروهای نیابتی آن نقش پیادهنظام اطلاعاتی را ایفا کردند. این شبکههای جاسوسی که شامل افراد ناراضی در داخل رژیم، اعضای سابق سپاه و حتی مزدوران در گروههای نیابتی بودند، اطلاعات حساسی درباره مکانهای مخفی تسلیحات، جلسات محرمانه و تحرکات نظامی فراهم کردند. برای مثال، اطلاعات دقیق درباره انبارهای موشکی در دمشق، بعلبک و تهران، یا برنامهریزی جلسات فرماندهان ارشد، از طریق جاسوسانی به دست آمد که در سطوح مختلف رژیم نفوذ کردهاند. این جاسوسان از فناوریهای پیشرفته، مانند دستگاههای شنود مخفی، نرمافزارهای رمزنگاریشده و حتی نفوذ به سیستمهای ارتباطی رژیم، استفاده کردند. برخی از این جاسوسان به عنوان عوامل دوجانبه عمل کرده و اطلاعات نادرست به رژیم ارائه میدادند تا عملیاتهای اسرائیل را پنهان کنند. این شبکهها، با هماهنگی دقیق، امکان اجرای عملیاتهایی مانند انفجارهای هدفمند را فراهم کردند که رژیم را غافلگیر کرد و توانایی واکنش آن را مختل کرد. واحد ۸۲۰۰ اسرائیل، با بهرهگیری از فناوریهای شنود و تحلیل داده، نقش کلیدی در رصد ارتباطات رژیم و شناسایی نقاط ضعف آن ایفا کرد.
تسلط هوایی اسرائیل بر مناطق درگیر، از جمله لبنان، سوریه و تهران، ستون فقرات این عملیاتها بود. جنگندههای اف-۳۵، مجهز به فناوری رادارگریز و سیستمهای هدفگیری پیشرفته، همراه با پهپادهای هرمس ۹۰۰ و ایتان، امکان نظارت مداوم و حملات دقیق را فراهم کردند. فناوریهای ناشناخته، مانند تسلیحات لیزری و جنگافزارهای سایبری، نیز در این عملیاتها به کار گرفته شدند. برای مثال، حملات سایبری به سیستمهای راداری رژیم در تهران و خوزستان، پیش از حملات هوایی، دفاع هوایی رژیم را فلج کرد. انفجارهای هدفمند، مانند تخریب تأسیسات موشکی در خوزستان و پایگاههای زیرزمینی نیروی قدس در دمشق، با استفاده از بمبهای هدایتشونده GBU-28 و پهپادهای حامل مواد منفجره دقیق اجرا شدند. این انفجارها با هدف انهدام زیرساختهای استراتژیک رژیم، از جمله انبارهای تسلیحاتی، مراکز فرماندهی و تأسیسات هستهای مشکوک، طراحیشده بودند و خسارات جانبی را به حداقل رساندند تا از واکنش جهانی جلوگیری شود. استفاده از ماهوارههای جاسوسی پیشرفته، مانند سریافک-۱۱، امکان رصد لحظهای تحرکات رژیم را فراهم کرد و به هماهنگی حملات کمک کرد.
حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) بهانهای به اسرائیل داد تا کارزار خود را علیه رژیم آخوندی و نیروهای نیابتیاش به سرانجام برساند. رژیم آخوندی با حمایت آشکار از حماس و ناتوانی در پیشبینی واکنش جهانی، خود را در موقعیت ضعف قرارداد. بیسوادی دیپلماتیک رژیم در ناتوانی آن در مدیریت بحرانها، جلب حمایت بینالمللی و حتی دفاع از منافع خود در مجامع جهانی مشهود بود. این رژیم در حوزههای سایبری، اطلاعاتی و نظامی نیز ضعفهای ساختاری دارد، از جمله ناکارآمدی در حفاظت از اطلاعات حساس، فقدان فناوریهای دفاعی پیشرفته و ناتوانی در هماهنگی میان نیروهای نیابتی. برای مثال، عدم توانایی رژیم در رصد تحرکات جاسوسی اسرائیل یا دفاع در برابر حملات سایبری، آن را در برابر عملیاتهای پیچیده اسرائیل آسیبپذیر کرد. این کاستیها، همراه با انزوای روزافزون رژیم، به اسرائیل اجازه داد تا عملیاتهای خود را با حداقل مقاومت دیپلماتیک و نظامی پیش ببرد، در حالی که مردم ایران از این شکستها الهام گرفتند تا علیه رژیم آخوندی بیشتر مقاومت کنند.
سام از ایران
برگرفته از کیهان لندن