زندهیاد داریوش همایون اندیشمندی سیاسی به معنی واقعی کلمه بود که امروز فقدانش بیشازپیش احساس میشود.
آنچه او را در زمره انگشتشمار اندیشمندان سیاسی تاریخ معاصر قرار میدهد، نگرش سیاسی- فلسفی او و راهحلهای روشن و اساسی او به سؤالهای بنیادین مانند «گرفتاری ما کجاست؟» و «چرا نتوانستیم از تواناییها و فرصتهای خود بهره بگیریم؟ و از آن بدتر چگونه توانستهایم آن فرصتها را به زیان خود درآوریم؟» است.
درک و اندیشه داریوش همایون را که محصول ادبیات کلاسیک فارسی، فلسفه یونانی و عصر روشنگری اروپاست که پیشزمینهای کامل برای درگیر شدن یکعمر با مدرنیته بود، باید در کتابها و کردار سیاسی او جستجو کرد.
دلیل یگانه بودن او در صحنه سیاسی در بیشتر مواقع، گام برداشتن بیپروای او علیه خرد متعارف یا برداشت عمومی بود. او باور داشت برای ساختن اکنون و آینده باید نگرش تاریخی و پویایی «هگل» داشت؛ و «بدبینی شناخت مانع خوشبینی اراده نمیشود» (آنتونیو گرامشی).
داریوش همایون باور داشت برای پاسخ به آن سؤالهای بنیادین باید فرهنگ سیاسی را دگرگون کرد. او گفتمان لیبرال دموکراسی (به معنی محتوای حکومت) را در سپهر سیاسی ایران جا انداخت و سعی کرد به دور باطل دعوای شکل حکومت (پادشاهی– جمهوری که هر دو در ساختار لیبرال دموکراسی میگنجند) پایان دهد. لیبرال دموکراسی به معنی سازش و همگرایی و اینکه همگان میپذیرند که هیچکس به هرآنچه که میخواهد نمیرسد و اینکه جامعه در رودررویی با یکدیگر ساخته نمیشود.
زندهیاد همایون فرهنگ سمّی سیاسی ایران را با فرایافت، دگراندیشی، رواداری، و «دیگری عین من است» تغییر داد. احسان یارشاطر بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی به درستی در خصوص داریوش همایون میگوید: او به گردن ادبیات ایران حق بسزایی دارد.
بیان کردن اصول و مبانی واقعگرایانه و بیپروا و عملکرد حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) بیانگر عینی اندیشه داریوش همایون است.
زندگی او همان زندگی ارسطویی یعنی زیستن در فضیلت بود.
راه و نگاه فکری جاوید نام داریوش همایون ادامه دارد.
بابک بهزادی

*بابک بهزادی عضو شورای مرکزی حزب مشروطه ایران، لیبرال دموکرات