ایرانیان می‌باید این فرصت را بقاپند، رژیم را سرنگون کنند

اسرائيل

در ماه گذشته سه تحول مهم فرصتی یگانه خلق کرده تا مردم ایران رژیم اسلامی را به چالش کشیده و سرنگون کنند. این موارد شامل تضعیف اساسی حزب‌الله، حملهٔ بی‌سابقهٔ اسرائیل به قلمرو ایران، و غیبت حمایت منطقه‌ای از ایران است. بحران رو به وخامت اقتصادی و تنش‌های جناحی درون رژیم دشواری اوضاع را افزون کرده و جمهوری اسلامی را در جبهه‌های متعدد در موضعی به‌ویژه آسیب‌پذیر قرار داده است.

 

سیر نزولی نایبان جنگی

رژیم اسلامی به سرعت قدرت نیابتی خود در منطقه که دهه‌ها برای ایجاد آن صرف کرده را از دست می‌دهد. این گروه‌ها دیگر قادر نیستند تهدیدی قابل‌اعتنا برای کشورهای منطقه باشند و یا در مناقشات با اسرائیل و ایالات‌متحده، حمایتی قابل‌اعتنا از ایران بکنند.

اسرائیل توانست در عرض چند هفته بخش بزرگی از رهبری حزب‌الله و توانایی‌های نظامی آن را از میان بردارد. بنا به ارزیابی منابع پیشرو اسرائیلی و بین‌المللی، حزب‌الله حدود ۸۰ درصد از توانایی‌های موشکی خود را از دست داده، و در جایگاه یک تهدید تروریستی علیه اسرائیل یا هر کشور دیگری از اعتبار ساقط‌شده است. این سیر سریع نزولی به معنای شکستی سنگین برای ایران است چرا حزب‌الله در مجادلات منطقه‌ای، به‌ویژه در رابطه با اسرائیل، قوی‌ترین نیروی نیابتی ایران بشمار می‌رفت.

دیگر گروه‌های دست‌نشاندهٔ ایران نیز بسیار ناتوان شده‌اند. حماس، که هم در عرصهٔ نظامی و هم سیاسی شکست چشمگیری خورده، در جایگاه یک نیروی سازمانی در آستانهٔ سقوط است. جهاد اسلامی فلسطینیان نیز در موقعیت مشابه قرار دارد. تتمهٔ تهدیدی که این گروه‌ها هنوز به میان می‌آورند، عمدتاً حول گروگان‌های اسرائیلی که در حال حاضر در اختیاردارند، دور میزند.

با توجه به وضعیت حساس اقتصادی و امنیتی منافع در دریای سرخ، گمان نمی‌رود حوثی‌های یمن نیز که هم از سوی اسرائیل و هم از سوی ائتلاف ایالات‌متحده و بریتانیا هدف گرفته‌شده‌اند قادر باشند در درازمدت فشاری که از غرب و کشورهایی مانند عربستان سعودی و مصر وارد می‌شود را تاب بیاورند.

 

نقاط ضعف ایران افشا شد

حملهٔ اخیر اسرائیل در داخل مرزهای ایران پیامی صریح برای رژیم ایران داشت: اسرائیل قادر است هرجایی در ایران را بزند، از تأسیسات هسته‌ای گرفته تا نفتی و گازی. گرچه ابعاد کامل آسیب وارده همچنان تصدیق نشده است اما گزارش‌های متعدد بر اساس تصاویر ماهواره‌ای، تفاسیر کارشناسان، و اطلاعاتی که از منابع معتبر بین‌المللی درز کرده حاکی است بخش چشمگیری از توانایی‌های تک و پاتک ایران از کار افتاده است.

آوی داویدی

ظاهراً در حملهٔ هوایی بخش بزرگی از سامانه‌های دفاع هوایی اس ۳۰۰ که از روسیه خریداری‌شده است از میان رفته، و توانایی تشخص و ره‌گیری تهاجمات متخاصم هوایی تقلیل یافته است. همچنین، در بمباران هماهنگی شده به سامانه‌های دفاعی سوریه و عراق نیز اسرائیل شبکهٔ دفاعی ایران را دچار تقلیل کرد. علاوه بر آن، اسرائیل با هدف گرفتن تأسیسات پیشرانهٔ سوخت جامد ایران، توانایی تولید موشک‌های بالستیک پیشرفته را مختل کرد، و موضوع دفاعی آن را بیش‌ازپیش تضعیف نمود.

اطلاعات محدودی که اسرائیل از این حمله‌ها انتشار داده، حاکی است که مخاطب، رهبری ایران بوده و نه مردم ایران.

به‌احتمال بسیار ابعاد و پیامدهای حمله اندکی پس از وقوع به اطلاع آیت‌الله خامنه‌ای ولی‌فقیه ایران رسانده شده، و به عمق توانایی‌های اطلاعاتی اسرائیل، نفوذ عملیاتی که چنین حملاتی را ممکن ساخت، و به احتمال آنکه در عملیات مشابه آتی تأسیسات هسته‌ای، نفتی، و گازی ایران در معرض حمله واقع شوند، پی برده است.

 

حمایت محدود کشورهای منطقه از ایران

‍علیرغم تلاش گستردهٔ عباس عراقچی، وزیر خارجهٔ ایران، کشورهای منطقه در پی حملهٔ هوایی اسرائیل در ۲۶ اکتبر حمایتی محدود از ایران نشان دادند.

واکنش‌ها به اظهارات کلی در محکومیت اسرائیل بر سر نقض قلمرو هوایی ایران و شکایت از زیر پا نهادن تمامیت ارضی کشور محدود بود. واکنش عراق بیش از همه چشمگیر بود زیرا شکایتی علیه اسرائیل به سازمان ملل متحد تسلیم کرد. سوریه اما در همین احوال عمدتاً خاموش ماند.

شاید برخی کارشناسان بگویند تهدید خارجی ممکن است مردم ایران را، چنانکه در جنگ ایران و عراق پیش آمد، به پشتیبانی از رژیم بکشاند؛ اما شرایط کنونی با آن زمان بسیار تفاوت دارد.

در حالی که غرض از تهاجم عراق اشغال قلمرو ایران بود، اقدام اسرائیل تدافعی، و تنها به هدف تأسیسات نظامی بوده است و حمله‌های موشکی هیچ تلفات غیرنظامی ببار نیاورده است. فراتر از این، کارنامهٔ ۴۵ سالهٔ سرکوب، چنانکه در تظاهرات ضد دولتی سال‌های اخیر نظیر خیزش اعتراضی مهسا امینی در فاصلهٔ ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ دیده شد، رژیم ایران را به چهره‌ای بسیار نامحبوب بدل کرده است.

نیز، مردم ایران انگیزه‌های هسته‌ای رژیم را نه باهدف تولید صلح‌آمیز انرژی، بلکه برای حفظ بقای خویش در مقابل فشارهای خارجی و داخلی بشمار می‌آورند.

 

مسألهٔ تغییر در ایران

باور عمومی در فرهنگ سیاسی ایران آن است که شاید تغییر اساسی بدون تأیید ایالات‌متحده و بریتانیا به واقعیت نپیوندد. تغییرات جغراسیاسی اخیر، نظیر جنگ ۷ اکتبر و تحولات متعاقب منطقه‌ای چشم‌انداز استراتژیک را متغیر کرده است. دولت بعدی ایالات‌متحده احتمال دارد میان رواداری در برابر تداوم تخاصم ایران، اتحاد آن با روسیه و چین، نقش تزلزل برانگیز آن در خاورمیانه، و یا آغوش گشودن به روی چشم‌اندازی از یک ایران تازه، و دموکراتیک در راستای نظم جدید منطقه وادار به انتخاب شود.

نیروهای نیابتی ایران در منطقه ضربه‌ای سنگین خورده‌اند. نقاط ضعف آن در چشم جامعهٔ بین‌المللی و مردم ایران از پرده به در افتاده است. برای اسرائیل و ائتلاف تحت راهبری ایالات‌متحده روشن است که هنوز هم مانع اصلی بر سر راه ثبات منطقه رژیم ایران است. مردم ایران با فرصتی بی‌مانند روبرو شده‌اند تا رژیم را اکنون که در موضع ضعف است و هنوز به توانایی‌های هسته‌ای دست نیافته تا بیش از این خود را استحکام دهد، به چالش بکشند. شرایط برای تغییر آماده است. مردم ایران می‌بایست این لحظهٔ گران‌بها که برای اقدامی قاطع فراهم‌شده را از دست ندهند.

آوی داویدی

متن انگلیسی

برگرفته ار تایمز اسرائیل

مطالب مربوط

دیدگاه‌های شکست‌خورده اوباما پایان یک دوره سیاسی را رقم زد

تقابل جمهوری‌ و پادشاهی‌ در ایران: چالش‌ها، تجربه‌ها و چشم‌اندازها

پنج اصل که شاهزاده برای گذار پیشنهاد می‌کند

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر