ضدکاپیتالیسم، ضدامپریالیسم، ضد جنگ، ضد افراطی، ضد فاشیسم، ضد کمونیسم، ضد نفرت و غیره به تنهایی و بهخودیخود هیچ منظوری را نمیرساند. شاید بتوان مدعی شد که متضادِ مورد دفاع در خود این ضدیت نهفته است؛ مثلاً ضد جنگ یعنی طرفداری از صلح؛ یا ضد فاشیسم یعنی طرفداری از دموکراسی! اما چنین نیست! به تظاهرات طرفداران فلسطین برای «صلح» و «آتشبس» در کشورهای غربی نگاه کنید که در عمل به حمایت از حماس و گروههای تروریستی مشابه تبدیلشده. در عین حال «ضد جنگ» بودن الزاماً به معنی صلحطلبی نیست! کافیست به شعارها و عملکردها توجه کرد.
مخالف و ضد چیزی بودن، به تنهایی موجودیت مستقل ندارد چراکه به محض حذف موضوعِ مورد مخالفت، ضدیت و مخالفت با آن نیز دیگر بیمورد است! همچنین هیچ راهی نشان نمیدهد بلکه به بیراهههای بیپایان منشعب میشود. یکی از دلایل پراکندگی نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی همین است که برخی همچنان در مرحله «آنتی» بودن درجا میزنند بدون آنکه بتوانند با صراحت و شفافیت «برای» ایدهای مشخص به دفاع بپردازند. گاه آنچه هم از آن دفاع میکنند، باز ضدیت است: ضدیت با پهلوی!
در این میان، آنهایی که در حمایت از جمهوری اسلامی «نه به جنگ»ی میگویند که احتمال دارد به آن ضربات مرگبار وارد کند، تکلیفشان مشخص است. آنها اگر هم به زبان نیاورند ولی میدانند که مسبب جنگ خود جمهوری اسلامی است ولی نمیخواهند رژیم ضربه بخورد. اما وقتی کسانی که هیچ نقش و تأثیری در وقوع جنگ ندارند، سالها پس از آنکه جامعه ضدیت خود را با جمهوری اسلامی و حمایتاش را از ملیگرایی مدافع دموکراسی اعلام کرده، به صرافت هم «نه به جمهوری اسلامی» و هم «نه به جنگ» افتادهاند، آیا متوجه نیستند که مسبب جنگ خود جمهوری اسلامی است که همزاد جنگ است؟!
هم نه به جمهوری اسلامی و هم نه به جنگ زمانی از شعار توخالی فراتر میرود که سیاست و راههای عملی در برابر آنها مطرح شود و نه اینکه همین شعار هم برای تهمت و تحریف و ضدیت علیه ملیگرایانی به کار گرفته شود که با صراحت و شفافیت از یک نظام دموکراتیک و مدرن بجای رژیم کنونی و از حمایت مردم ایران و صلح و همزیستی بجای جنگ دفاع میکنند آنهم در حالی که این مردم سالهاست در شرایط جنگزده و اِشغالی زندگی میکنند. کافیست رویدادهای مرگبار مانند شلیک به پرواز پیاس۷۵۲ و سوانح مشابه و کشتار مردم در اعتراضات و اعدام و قتل و ترور توسط رژیم و به اسارت گرفتن معترضان و خانوادههای آنها را مرور کرد.
حالا آنهایی که شعار میدهند نه به جنگ و نه به جمهوری اسلامی (که البته بسیار هم عالیست و سالها پیش که احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران به ویژه در زمان جرج بوش پسر میرفت در همین کیهان لندن مطرح شد) عین ملیگرایانِ حامی پهلوی که میدانند بجای جنگ و جمهوری اسلامی چه میخواهند و آن را با صدای بلند نیز اعلام کردهاند، آنها نیز با صراحت و شفافیت بگویند بجای جمهوری اسلامی و جنگ، چه میخواهند؟ همزمان با «نه» گفتن به جمهوری اسلامی و جنگ، مشتها نیز باید بازشوند تا دید «برای» کدام «آری» و کدام هدف گره شدهاند!