نشریه نیویورک پست روز جمعه چهارم اکتبر (سیزدهم مهر) در یادداشتی به قلم ویکتور دیویس هانسون، به تشریح نقش دولت جو بایدن در ایجاد تنشهای کنونی در خاورمیانه پرداخت.
این نویسنده و پژوهشگر در این یادداشت اشاره میکند زمانی که جو بایدن بر صندلی ریاستجمهوری آمریکا نشست، خاورمیانه آرام بود اما اکنون این منطقه وسط یک جنگ چندجانبه گرفتارشده است.
او در ادامه مینویسد: «پس از اتمام کار دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین ایالاتمتحده، خاورمیانه آنقدر آرام بود که تقریباً سه سال بعد، در ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۳ــ هشت روز قبل از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیلــ جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، هنوز میتوانست به خود ببالد که منطقه خاورمیانه امروز آرامتر از دو دهه گذشته است. پس دقیقاً چه اتفاقی برای آن آرامش موروثی رخ داد که به هرجومرج بیوقفه کنونی رسیدیم؟»
هانسون در پاسخ به سؤال بالا میگوید: «آنچه رخ داد در یککلام این است که دست جمهوری اسلامی ایران برای اجرای اقدامهای مخرب و تروریستی آنکه در دولت ترامپ مهارشده بود، در دولت بایدن باز گذاشته شد.»
به اعتقاد او، دولت بایدنــهریس با بازنگری و طرح اقدامی پنج مرحلهای با تهران و نیروهای نیابتیاش از جمله حماس، حزبالله و حوثیها مماشات و آنها را تشویق کردند فعالیتهایشان را گسترش دهند. درنتیجه این رویکرد، رخ دادن چیزی مانند کشتار هفتم اکتبر و یک سال خشونت و درگیری پس از آنکه خاورمیانه را فراگرفت، اجتنابناپذیر بود.
نویسنده یادداشت نیویورک پست، پنج اقدام بایدن و هریس را که به جسارت یافتن جمهوری اسلامی و متحدانش و در نتیجه آشوبهای منطقهای انجامید، به این ترتیب شرح میدهد:
اول: بایدن در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۲۰ خود عربستان سعودی، متحد دیرینه آمریکا، را مورد غضب قرار داد و سیاست دولتهای قبلی (اوباما و ترامپ) را لغو و از حوثیهای تحت حمایت تهران در جنگ با عربستان سعودی حمایت کرد.
جو بایدن همچنین پادشاهی سعودی را در جنگ با حوثیها تحتفشار قرار داد. رئیسجمهوری آمریکا پس از آن حوثیها را از لیست تروریستی آمریکا هم خارج کرد.
افزون بر آن، در زمان انتخابات میاندورهای سال ۲۰۲۲، بایدن از عربستان سعودی خواست که قبل از انتخابات ماه نوامبر، نفت بیشتری برای کاهش قیمتهای جهانی عرضه کند. این اقدامهای خصومتآمیز برای یک متحد قدیمی خاورمیانه، به نسخهای برای آغاز هرجومرج منطقهای تبدیل شد.
دوم: بایدنــهریس «پیمان ابراهیم»، ابتکار دولت ترامپ، را کنار گذاشتند.
این پیشرفت دیپلماتیک برای کشورهای عربی میانهرو که به دنبال تنشزدایی با اسرائیل بودند، الگوی موفقی بود و پایان به دههها خصومت کمک کرد و سبب شد علیه تهدید مشترک جمهوری اسلامی ایران برای خاورمیانه اتحادی شکل بگیرد.
سوم: بایدن به جمهوری اسلامی ایران التماس کرد که دوباره وارد معامله هستهای شود؛ مماشاتی که عملاً تضمین میکرد تهران در نهایت به بمب اتمی دست خواهد یافت.
بدتر از آن، دولت دموکرات آمریکا تحریمهای نفتی علیه جمهوری اسلامی را کنار گذاشت و به ایران تقریباً ورشکسته امکان داد ۱۰۰ میلیارد دلار سود کسب کند. باجدهی شش میلیارد دلاری در مقابل آزادسازی گروگانها را هم نباید از یاد برد.
تهران که توانسته بود سود کلانی به دست آورد، بلافاصله میلیاردها دلار را به حمایت و ارائه تسلیحات به حماس، حزبالله و حوثیها اختصاص داد تا به اسرائیل، آمریکاییها و کشتیرانی بینالمللی حمله کنند.
همچنین خیلی زود مشارکت با چین و روسیه را برای تشکیل یک محور جدید ضدآمریکایی آغاز کرد.
پس از آن نیز بایدن به خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی از افغانستان تصمیم گرفت و میلیاردها سلاح آمریکایی و همکاران این کشور را در افغانستان جا گذاشت؛ بنابراین بازدارندگی آمریکا در خاورمیانه عملاً از بین رفت، دشمنان ایالاتمتحده را تحریک کرد و دوستان واشینگتن را به خطر انداخت.
چهارم: دولت بایدن و معاونش هریس صدها میلیون دلار کمک به کرانه باختری و غزه را دوباره برقرار کردند، بدون آنکه هیچ تضمینی وجود داشته باشد که تشکیلات خودگردان فلسطین و حماس از اقدامهای تروریستی دست برمیدارند.
پنجم: از آغاز بالا گرفتن تنشهای اخیر، دولت بایدنــهریس فشار بر اسرائیلیها را شروع کرد تا در واکنش به کشته شدن حدود یک هزار و ۲۰۰ اسرائیلی و پرتاب نزدیک به ۲۰ هزار موشک و پهپاد از سوی جمهوری اسلامی ایران، حوثیها، حماس و حزبالله به اسرائیل، خویشتنداری و «متناسب» عمل کنند. این محدودسازی به تروریستهای تحت حمایت تهران این پیام را داد که اکنون بین ایالاتمتحده و نزدیکترین متحد منطقهای آن فاصله افتاده است. این فرصت به ایران انگیزههای بیشتری داد تا آزمایش کند تا چه حد میتواند در حمله به اسرائیل با خیال راحت پیش برود.
اما چرا بایدن و هریس اینطور سادهلوحانه عمل کردند و خاورمیانه را به آتش کشیدند؟
در پاسخ به این سؤال شاید بتوان گفت آنها تا حدی خوشباورانه تلاش داشتند مفهوم قدیمی و بیاعتبار دولت اوباما «تنش خلاق» را احیا کنند؛ یعنی قدرت دادن به ایران سرکش و نیروهای نیابتی آن برای جدال با اسرائیل و رژیمهای عرب میانهرو تا نوع جدیدی از موازنه قدرت در منطقه ایجاد شود.
در عین حال، دولت بایدن از افزایش یهودیستیزی در داخل آمریکا و ظهور گروههای قدرتمند و طرفدار فلسطین در دانشگاههای ایالاتمتحده غافل شد. بایدن و هریس تا حدی سادهلوح بودند که با چنین اقدامهایی سبب شدند سیاستهای ضدآمریکایی و ضداسرائیلی شدت بگیرد. میراث بدخیم آنها اکنون به فاجعه در خاورمیانه منجر شده است.
ویکتور دیویس هانسون
برگرفته از ایندیپندنت فارسی