روز هفتم شهریور ۱۴۰۳ نام فاطمه مهاجرانی به عنوان نخستین «زن سخنگو»ی دولت جمهوری اسلامی اعلام شد. اگرچه دیگر حنای تبلیغ استخدام «زن» در کابینه و هیئت دولت رنگی ندارد ولی بازهم بلندگوهای تبلیغاتی رژیم در رسانههای داخلی و همچنین بینالمللی تلاش میکنند با همین حنا ریش و سبیل رژیم مذکر و ضدزن را رنگ کنند و به عنوان نشانههای «اصلاح» و «تحول» بفروشند.
اینهمه در حالیست که نه تنها در ایران بلکه در همهجا و نه تنها در سیاست بلکه در هر فعالیتی اعم از فرهنگی و هنری و علمی و… اگر هر کس، از جمله رژیمی مانند جمهوری اسلامی، خواست با جنسیت و رنگ پوست و قوم و مذهب و تعلقات مشابه که در اختیار هیچ انسانی نیست بلکه ناشی از یک سلسله تصادفات و همچنین فعلوانفعالات بیولوژیک هستند امتیاز بگیرد و یا بر مبنای این تعلقات، چهرهی دیگری از افکار و توانایی خود به نمایش بگذارد، نخستین پرسشی که میبایست مطرح کرد این است: تجربه و عملکرد این افراد تا کنون چه بوده و در خدمت چه کسانی و چه سیاستهایی بودهاند و اکنون برنامهی آنها چیست؟
وگرنه حتا داشتن استعداد و توانایی و یا تحصیل در بهترین دانشگاههای جهان نیز همانگونه که با برخی افراد سرشناس علمی و هنری در رژیمهای کمونیست و فاشیست ثابتشده است، تا زمانی که در خدمت نظامهای ضد منافع ملی و ضدبشری هستند، از یکسو آنها را از مسئولیت بری نمیکند و از سوی دیگر حتا اگر بخواهند هم نمیتوانند اصلاح و تحولی در رژیم مربوطه به وجود بیاورند چه برسد به آنکه مانند فاطمه مهاجرانی مدافع سرسخت اندیشههای بنیادی جمهوری اسلامی مانند زنستیزی و دفاع از حجاب اجباری، غربستیزی و یهودستیزی و همچنین حامی «میدانِ» سپاه پاسداران انقلاباسلامی و مدافع همان «دیپلماسی» باشند که اگرچه پول به جیب رژیم سرازیر کرده اما نه تنها هیچ نقشی در بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم نداشته بلکه خرج اقدامات مخفی اتمی و موشکی و انواع تسلیحات و پرورش گروههای شبهنظامی و نیابتی و تروریستی در منطقه و جهان شده است.
به این ترتیب «نخستین زن» سخنگوی دولت جمهوری اسلامی تا زمانی که مغزش مذکر و مقام و عملاش در خدمت یک رژیم مذهبی ضدزن و ضدملی و ضدبشریست اصلاً «زن» بودنش اهمیتی ندارد! همانطور که اساساً مهم نیست بقیه اعضای دولت متعلق به کدام قوم ایرانی و یا دارای کدام مذهب «رسمی» هستند چرا که خدمتگزار یک نظام سرکوبگر فرقهای و ضدمردماند.
همگی اینها در عمل خدمتگزار و توجیهکنندهی سیاستها و اقدامات حکومت و زمامدارانی هستند که از سوی گزارشگران بینالمللی حقوق بشر به «جنایت علیه بشریت» و «نسلکشی» متهماند و تحت تحریمهای بینالمللی و حتا پیگرد قرار دارند.
برای جامعهای هم که دستکم از سال ۱۳۹۶ اعلام کرده این رژیم را نمیخواهد و از ۱۴۰۰ نمایشهای انتخاباتی آن را بهطور گسترده تحریم کرده، اساساً اهمیتی ندارد که کل هیئت دولت و زمامداران و رهبر حکومتی که فقط سرکوب و اعدام و تخریب و تاراج میکند چه جنسیتی دارند!