پیامد‌های فروپاشی نیروهای نیابتی رژیم

اسراییل

حمله خونین هفتم اکتبر توسط تروریست‌های حماس، خاورمیانه را به‌سوی جنگی خونین کشانده، که نتیجه آن قتل هزاران نفر مردم بی‌گناه، در غزه، اسراییل و لبنان است. حماس و حزب‌الله از مردم خود به عنوان سپر محافظ استفاده می‌کنند و‌ دولت نتانیاهو، اقتدار و حفاظت از کشور اسراییل را تنها در نابودی حماس به قیمت کشته شدن هزاران مردم بی‌گناه می‌بیند. حمله‌های تحریک‌آمیز موشکی حزب‌الله برای حمایت از حماس پس از هفتم اکتبر شدت بی‌سابقه‌ای یافته که هفته‌های اخیر دولت اسراییل را در نابودی رهبران این حزب واداشته که بسیار موفق نیز بوده.

قتل حسن نصرالله و دیگر سران حزب‌الله در روزهای گذشته این حزب را همچون حماس بسیار ضعیف کرده است.

رضایت پنهانی در بخش‌هایی از جهان عرب از مرگ نصرالله وجود دارد. بسیاری از لبنانی‌ها از حزب‌الله متنفرند زیرا این حزب بارها کشور را درگیر بحران‌ها و جنگ‌ها کرده است؛ و در کشورهای عربی که رهبران آن‌ها به تلاش ایران برای کسب قدرت با سوءظن می‌نگرند، گردن زدن یکی از متحدان نزدیک تهران به عنوان پیشرفت تلقی خواهد شد.

از این‌رو‌ هرچند که بسیاری از دولت‌های دنیا این حملات اسراییل را محکوم می‌کنند، اما در حقیقت از پیامد‌های آن‌که به تضعیف این سازمان‌های تروریستی و تضعیف رژیم ایران می‌انجامد، بسیار خشنود هستند و موضع‌گیری‌ها در همین سطح «محکوم‌کردن» باقی‌مانده و خواهد ماند. بازنده اصلی تضعیف این نیروهای نیابتی، رژیم اسلامی ایران است. از این‌رو سیاست خامنه‌ای در روی کار آوردن پزشکیان برای معامله با غرب نیز، سیاستی شکست‌خورده است. ایران در عمل حاضرشده است، که از حماس صرف‌نظر کند، اما رابطه او با حزب‌الله به‌اندازه‌ای عمیق، عقیدتی و خویشاوندی است، که بسیار بعید به نظر می‌آید، بدون واکنش از آن گذر کند؛ اما تهدید آشکار نتانیاهو، که هرگونه واکنشی از سوی رژیم ایران، به‌شدت پاسخ خواهد داد، رهبر جمهوری اسلامی را بسیار نامطمئن ‌و‌ ناتوان ساخته است.

فروپاشی نیروهای نیابتی رژیم جمهوری اسلامی می‌تواند تأثیرات قابل‌توجهی بر وضعیت داخلی و خارجی این رژیم داشته باشد. نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه مانند حزب‌الله در لبنان، حوثی‌ها در یمن، و گروه‌های شبه‌نظامی در عراق و سوریه، ابزارهای کلیدی در سیاست خارجی این رژیم محسوب می‌شوند.

یکی از پیامدها این است، که توانایی ایران برای اعمال‌نفوذ در منطقه کاهش می‌یابد. تضعیف نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران به‌طور مستقیم و غیرمستقیم تأثیرات چشمگیری بر توانایی این رژیم برای حفظ قدرت و جایگاه خود خواهد داشت.

نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی به عنوان ابزارهای قدرت نرم و سخت این رژیم عمل می‌کنند. این نیروها در گذشته امکان اعمال‌نفوذ و تأثیرگذاری در سیاست‌های داخلی و خارجی این کشورها را فراهم ساخته‌اند و از ایران یک قدرت منطقه‌ای ساخته است. تضعیف یا فروپاشی این نیروها قدرت چانه‌زنی ایران در مذاکرات بین‌المللی را کاهش خواهد داد. نیروهای نیابتی به رژیم جمهوری اسلامی امکان می‌دهند تا در تحولات منطقه‌ای به‌طور مستقیم و غیرمستقیم دخالت کند. با تضعیف این نیروها، ایران نمی‌‌تواند به همان اندازه سابق در تحولات منطقه‌ای تأثیر بگذارد.

نیروهای نیابتی بخشی از استراتژی دفاعی ایران هستند. این نیروها به عنوان لایه‌های دفاعی در مقابل تهدیدات خارجی عمل می‌کنند. از این‌رو فروپاشی نیروهای نیابتی می‌تواند یکی از عوامل مهم در تسریع فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی باشد.

اگر رژیم نتواند موفقیت‌های خارجی را به نمایش بگذارد، فشارهای داخلی از سوی مردم افزایش می‌یابد، به‌ویژه با تداوم مشکلات اقتصادی و اجتماعی. افزایش فشارهای داخلی یکی از نتایج تضعیف یا فروپاشی نیروهای نیابتی رژیم جمهوری اسلامی ایران است. یکی از ابزارهای رژیم جمهوری اسلامی برای جلب حمایت‌های داخلی، نمایش موفقیت‌های خارجی و توانمندی در اعمال‌نفوذ منطقه‌ای است. اگر این موفقیت‌ها کاهش یابد یا از بین برود، رژیم با کاهش مشروعیت و اعتبار داخلی در میان حامیان خود مواجه ‌می‌شود. این مسئله به شکاف در درون نیرو‌های خودی و حتی سپاه منجر خواهد شد.

مردم ایران با مشکلات اجتماعی از جمله فساد، نابرابری، و فقدان آزادی‌های مدنی روبرو هستند. حمایت اقتصادی هنگفت رژیم از نیروهای نیابتی در سال‌های گذشته حتی در رسانه‌های رژیم موردانتقاد و بحث ‌قرارگرفته است. فروپاشی نیروهای نیابتی تمامی این سیاست‌های رژیم را همین‌طور در میان نیروهای نظامی پرسش‌برانگیز می‌سازد که به دوری بخشی از نیروها از رژیم و در نتیجه تضعیف قدرت ولایت‌فقیه می‌انجامد. اعتراضات تازه‌ای به صورت تظاهرات، اعتصابات و شورش‌های مدنی بروز خواهند کرد، که احتمالاً برخلاف سابق حمایت بخشی از نیروهای نظامی را در بر خواهد داشت.

گروه‌های مخالف و اپوزیسیون سیاسی از کاهش نفوذ منطقه‌ای رژیم به عنوان فرصتی برای افزایش فشارهای سیاسی استفاده خواهند کرد. این گروه‌ها می‌توانند با سازمان‌دهی بهتر و افزایش فعالیت‌های خود، چالش‌های بیشتری برای رژیم ایجاد کنند.

در مجموع، تضعیف یا فروپاشی نیروهای نیابتی رژیم جمهوری اسلامی می‌تواند به افزایش فشارهای داخلی منجر شود، به‌ویژه با تداوم مشکلات اقتصادی و اجتماعی. کاهش مشروعیت داخلی، افزایش نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی، کاهش حمایت نخبگان و نهادهای حکومتی، و افزایش فشارهای سیاسی از جمله عواملی هستند که می‌توانند فشارهای داخلی را تشدید کنند و در نهایت به تسریع فرآیند فروپاشی رژیم کمک کنند.

اسفندیار طبری

افزایش فشارهای بین‌المللی بر رژیم جمهوری اسلامی ایران در صورت تضعیف یا فروپاشی نیروهای نیابتی می‌تواند به شدت تأثیرگذار باشد.

نیروهای نیابتی ایران در کشورهای مختلف منطقه به عنوان ابزارهای استراتژیک برای تقویت نفوذ منطقه‌ای و مقابله با دشمنان رژیم عمل می‌کنند. در صورت تضعیف یا فروپاشی این نیروها، کشورهایی که به دنبال محدود کردن نفوذ رژیم ایران هستند، به اعمال تحریم‌های جدید اقدام می‌کنند یا تحریم‌های موجود را تشدید خواهند کرد. این تحریم‌ها می‌تواند شامل محدودیت‌های جدید بر صادرات نفت، واردات کالاها و خدمات، و دسترسی به سیستم‌های مالی بین‌المللی باشد.

تضعیف نیروهای نیابتی در کل به کاهش نفوذ دیپلماتیک ایران در منطقه منجر می‌شود. کشورهایی مانند ایالات‌متحده، اسرائیل و عربستان سعودی از این فرصت برای افزایش فشارهای دیپلماتیک بر ایران استفاده می‌کنند. این فشارها می‌تواند شامل تلاش‌های بیشتر برای منزوی کردن ایران در سازمان‌های بین‌المللی، قطع روابط دیپلماتیک یا کاهش سطح روابط، و افزایش تلاش‌ها برای تشکیل ائتلاف‌های ضدایرانی باشد.

علاوه بر این دشمنان منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم ایران ممکن است به عملیات نظامی و امنیتی علیه ایران در منطقه روی‌آورند. این عملیات‌ها می‌تواند شامل حملات هوایی، حملات سایبری یا حتی عملیات‌های زمینی علیه نیروهای نیابتی باقی‌مانده یا تأسیسات نظامی و هسته‌ای ایران باشد.

برای جامعه بین‌المللی احیای قرارداد برجام با یک رژیم ضعیف دیگر موضوعیتی ندارد و رژیم مجبور است از برنامه‌های هسته‌ای خود صرف‌نظر کند و نظارت‌ها بر برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران افزایش خواهد یافت. رژیم ایران در صحنه بین‌المللی به شدتی بیشتر منزوی خواهد شد.

 

نهادهای حکومتی اعتمادبه‌نفس خود را از دست می‌دهند و اختلافات داخلی را می‌افزاید.

تضعیف اعتمادبه‌نفس داخلی و بی‌اعتمادی در نهادهای حکومتی می‌تواند تأثیرات عمیق و گسترده‌ای بر پایداری و کارایی رژیم جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. تمامی رهبران جمهوری اسلامی خود را در یک خطر جدی می‌بینند، زیرا اسراییل با عملیات جاسوسی و نظامی خود نشان داده، که در تمامی ساختار رژیم، نفوذی عمیق دارد.

نهادهای حکومتی که اعتمادبه‌نفس خود را از دست می‌دهند، در انجام وظایف خود دچار مشکلات می‌شوند. این کاهش کارایی می‌تواند به ضعف در تصمیم‌گیری‌ها، اجرای سیاست‌ها و مدیریت امور عمومی منجر شود. کاهش هماهنگی بین نهادها نیز می‌تواند به افزایش بی‌نظمی و عدم انسجام بیشتر در عملکرد حکومتی منجر شود.

اعتمادبه‌نفس پایین و وجود ترس در نهادهای حکومتی، اختلافات و تنش‌های داخلی بین مسئولان و نهادها افزایش می‌دهد. این اختلافات به شکل اختلافات سیاسی، ایدئولوژیک یا حتی شخصی بروز کند. چنین شرایطی به کاهش انسجام و وحدت درونی رژیم منجر می‌شود و توانایی آن برای مقابله با چالش‌های داخلی و خارجی را کاهش می‌دهد.

نهادهای حکومتی و افراد درون رژیم در شرایط کاهش اعتمادبه‌نفس به رقابت‌های داخلی روی‌آورند تا موقعیت خود را تقویت کنند یا از سقوط خود جلوگیری کنند. این رقابت‌ها می‌تواند به تلاش‌های بیشتر برای کسب قدرت و نفوذ درون رژیم منجر شود که خود می‌تواند به تضعیف بیشتر انسجام و هماهنگی درونی بینجامد.

کاهش اعتمادبه‌نفس و افزایش اختلافات داخلی به افزایش فساد و سوءاستفاده از قدرت می‌انجامد. مسئولان و نهادها برای حفظ موقعیت خود یا کسب منابع بیشتر به فعالیت‌های فساد آمیز روی‌آورند. این مسئله اعتماد عمومی به رژیم و افزایش نارضایتی‌ها به شدت می‌کاهد.

همچنین نیروهای امنیتی و نظامی با از دست دادن اعتمادبه‌نفس خود، در انجام وظایف خود دچار کاهش انگیزه و تعهد می‌شوند. این کاهش انگیزه به کاهش کارایی و اثربخشی این نیروها در مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی منجر می‌شود. در شرایط بحرانی، این نیروها حتی از حمایت کامل از رژیم دست خواهند کشید.

افزایش عدم توانایی در مدیریت بحران‌ها آسیب‌پذیری رژیم در برابر بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی می‌افزاید ‌در نتیجه که نارضایتی‌ها و اعتراضات مردمی بیشتر می‌شوند.

اسفندیار طبری

برگرفته از ایران امروز

 

مطالب مربوط

پنج اصل که شاهزاده برای گذار پیشنهاد می‌کند

چرا باید از شاهزاده پهلوی برای رهبری دوران گذار و رسیدن به ایرانی آزاد حمایت کرد؟

اکنون زمان اتحاد و برخاستن برای ساخت فردایی بهتر است

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر