میگویند «صلح چیزی جز فاصلهی بین دو جنگ نیست». همچنین گفته میشود که دموکراسیها وارد جنگ علیه هم نمیشوند. شاید چنین باشد؛ اما از یکسو، بیتردید میتوان این فاصله را طولانیتر کرد و از سوی دیگر، صلح در دموکراسیها نیز زمانی میتواند پایدار باشد که دولتها در همه کشورها به آنچه پایبند باشند که این صلح را تضمین میکند.
اینکه در آینده به دلایل مختلف و چهبسا غیرقابل پیشبینی دموکراسیها نیز با هم درگیر شوند، مثلاً بر سر آب و یا انرژی، امری منتفی نیست! اما اکنون به روشنی دیده میشود که حفظ صلح و امنیت و رفاه دموکراسیها نه تنها در غرب بلکه در هر قارهای، به تلاش برای گسترش دموکراسی و استقرار دولتهای پایبند به آن وابسته است.
در این میان، روندی که منطقه و جهان پس از برآمدن بنیادگرایی اسلامی، که نقطهی عطف آن پیروزی انقلاباسلامی ۵۷ در ایران است، طی میکند، بیانگر نبرد بین ارتجاع و آزادیست که در همهجا، و حتا در دموکراسیها نیز، البته فعلاً بطور خفیف، جریان دارد؛ منتها در هر جا بر اساس تاریخ و فرهنگ و نیروهای اجتماعی درگیر، شکل و شمایل خود را دارد و نمیتوان آنها را به یکدیگر تعمیم داد. مدرنیته در دموکراسیها نیز امری هنوز پایان نیافته است و نبرد بین سنت و مدرنیته در آنها نیز با گسترش اسلامگرایی و تقویت انواع افراطیون ضددموکراسی، تشدید خواهد شد به ویژه آنکه جریاناتی که امروز «پروگرسیو» یا «مترقی» و «ووک» یا «بیدارشده» معرفی میشوند، در عمل هیچ فرد و هیچ فکری را جز خود تحمل نمیکنند حال آنکه مدرنیته با تحمل افراد و افکار درآمیخته است.
در ایران طی بیش از صدسال گذشته، نبرد بین سنت و مدرنیته شکل و عنوانی مثالزدنی یافته است: نبرد بین مشروطه و مشروعه که کیهان لندن در طول ۴۰ سال گذشته بارها به آن پرداخته است. نبرد بین ایران که بقای خود را در اتکا به آزادی و امنیت و رفاه ملت و مملکت در مرزهای خود و همزیستی با همسایگان و منطقه و جهان میبیند با اسلام سیاسی که ایران را پایگاهی برای خلافت جهانی اسلام میداند و این حق را به خود میدهد که منابع کشور را به بهای ویرانی آن، برای استقرار این خلافت در منطقه و جهان هزینه کند و تا برافروختن آتش جنگهای آخرزمانی نیز پیش برود.
این در حالیست که هراندازه ارتجاع و مشروعه با جمهوری اسلامی مترادف است به همان اندازه آزادی و مشروطه با پهلوی درآمیخته است. این واقعیت را میتوان در هراس پایانناپذیر هر دو رهبر رژیم و مقاماتش و دستگاههای تبلیغاتی که ۴۵ سال بطور مداوم در فعالیت بودهاند، به روشنی دید تا جایی که این اواخر به «مشروطه» نیز میآویزند تا پهلوی را خنثی سازند! امری ناممکن!
همانطور که مسیر آزادی و تجدد مشروطه از پهلوی میگذشت، امروز نیز نه تنها راه آزادی و امنیت و رفاه ایران از پهلوی میگذرد بلکه راه صلح خاورمیانه نیز عین قبل از ۵۷ از ایرانِ بدون جمهوری اسلامی میگذرد تا صلح و فاصلهی بین دو جنگ در این منطقه نیز با گسترش دموکراسیها طولانیتر و چهبسا پایدار شود.