شرایط جمهوری اسلامی در سالهای اخیر در داخل به شدت حاد و خراب بوده و این را از یکسو از میزان سرکوب و دستپاچگی برای «جمعکردن» اعتراضات خیزش ملی ۴۰۱ و به راه انداختن «جهاد تبیین» و از سوی دیگر در تلاش برای روی کار آوردن مجلس و دولت «یکدست» در ۱۴۰۰ و بعد بازی گرفتن اصلاحطلبان با مجلس و دولت «دو دست» در ۱۴۰۳ میتوان دید.
در خارج نیز اوضاع بهتر از داخل نیست. گذشته از اینکه توافق اتمی در همان دولت دوم روحانی به بنبست رسید و بعد با مصادف شدن دولت رئیسی «تندرو» و بایدن «مماشاتگر» باز هم گره تحریمها بسته ماند، تجاوز نظامی روسیه به خاک اوکراین هم اضافه شد و توافق اتمی را اساساً به این دلیل منتفی کرد که جمهوری اسلامی برگ بازی روسیه بود.
به نظر میرسد با حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ گروه تروریستی حماس به خاک اسرائیل همزمان با شتاب در پیشبرد برنامهی اتمی توسط رژیم با وجود مذاکرات پیدا و پنهان، سرانجام کشورهای غربی به نتیجهای رسیدند که سالها پیش باید میرسیدند و مردم ایران نیز مدتهاست به آن رسیدهاند: این رژیم اصلاحناپذیر است و رفتارش را نمیتوان تغییر داد! نهتنها این، بلکه اگرچه جمهوری اسلامی در داخل فقط با سرکوب مانده، اما با چند دهه مماشات دموکراسیها توانسته در منطقه و فراتر از آن بازوهای نیابتی را چنان پرورش دهد که با کارت آنها در مقابل غرب بازی کند.
اما آنچه این اواخر در کشورهای غربی دیده میشود هیچ پیام خوبی برای رژیم ایران ندارد؛ از اخراج مقامات نظام و تروریستی اعلام کردن سپاه توسط کانادا و پافشاری آلمان برای اقدام مشابه در اتحادیه اروپا، یا کنار گذاشتن بایدن و احتمال روی کار آمدن ترامپ، و همچنین تحریم انتخابات خود رژیم در تیرماه که هرچه هم آمار دروغ اعلام شود اما همه میدانند که اکثریت قاطع به آن «نه» گفتند، تا مواضع چین و روسیه که از جمهوری اسلامی فقط به عنوان «لولو» استفاده میکنند.
در صدر همه این شواهد و دادهها ممنوعیت «مرکز اسلامی هامبورگ» و توقیف اموال آن قرار دارد که در اقدامی بیسابقه توسط وزارت کشور آلمان روز چهارشنبه ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴ انجام شد. گسترش تحرکاتی مبنی بر دفاع از گروه تروریستی حماس را که در این کشور ممنوع است نمیتوان در این تصمیم بیاثر دانست.
چنین است که به نظر میرسد دولت مسعود پزشکیان که محمدجواد ظریف از سوی علی خامنهای میداندار تعیین اعضای کابینهی وی شده، هنوز نیامده، مستعجلتر از دولت رئیسی خواهد بود که حتا چهارساله هم نشد و در سقوط مشکوک هلیکوپتر جاناش را در پیمودن مراجع ترقی از «قاضی مرگ» و «قصاب تهران» به ریاست قوه قضاییه و بعد ریاست قوه مجریه و طمع رسیدن به «رهبری» از دست داد.
اینهمه در حالیست که هیچ دولت جمهوری اسلامی از همان ۵۷، به قول حافظ، هرگز چون «خاتم فیروزه» نه خوش درخشید و نه «کبک خرامان» بود که حالا حیف و حسرتی در کار باشد که چرا دولت آن یکی یا این یکی «ز سرپنجهی شاهین قضا غافل بود!»