همزمان با گسترش اینترنت و رسانههای اجتماعی، جمهوری اسلامی هم که اساساً برای «نظر» مردم و افکار عمومی ارزشی قائل نیست، با هدف تأثیرگذاری روانی و تبلیغاتی هربار در موسم رأیگیری دو قوای مقننه و مجریه نظرسنجیهایی توسط نهادها و رسانههای خود برگزار میکند.
وابستگان و لابیگران رژیم در خارج کشور نیز به ویژه در آمریکا و کانادا از این نوع نظرسنجیها که هدف آنها عمدتاً تأثیرگذاری بر سیاست دولتها و سیاستمداران غربی است برگزار میکنند.
با اینهمه مستقلترین و معتبرترین و علمیترین نظرسنجیها و با کمترین ضریب خطای محاسبهشده، ممکن است نشانگر افکار عمومی و یکسری تمایلات باشند اما الزاماً بیانگر رفتار عمومی نیستند. چنانکه در سالهای اخیر در دموکراسیها نیز شاهد چنین نظرسنجیهایی بودیم چه برسد در جوامع بسته!
در مورد انتخابات نمایشی مانند آنچه در جمهوری اسلامی انجام میشود، به ویژه در شرایط ضعف و اختلافات درونی، درست است که تصمیمگیرندگان نهایی نمیتوانند همهچیز را تعیین کنند، اما از آنجا که تمام ابزار اجرا تا پردهی آخر در دست خودشان است، میتوانند روند را طوری سازماندهی کنند که با وجود رفتار عمومی مخالف نظام، در نهایت، فرد یا افراد دلخواه از صندوق بیرون بیایند. همان واقعیتی که خود وابستگان رژیم آن را «مهندسی» نامیدهاند.
در عین حال از آنجا که اعضای نهادهای به اصطلاح انتخابی رژیم یعنی قوه مقننه و مجریه افراد بیاختیار و تحت فرمان ولیفقیه هستند، فرقی نمیکند که افراد بیرون آمده از صندوق از کدام جناح و «بال» رژیم باشند چرا که همگی در خدمت منافع آن قرار دارند و در صورت مزاحمت یا مؤثر نبودن و یا مضر بودن به آسانی حذف میشوند.
اگر هم رأیدهندگان متوجه این واقعیت نشده و انتخابات نظام را جدی بگیرند و مثل ۸۸ به دنبال رأی خود باشند، ابزار سرکوب همواره آماده است تا همهچیز را «علاج» کند. روند افزایشی شمار تحریمکنندگان از جمله ریشه در همین واقعیت دارد. واقعیتی که به نظر میرسد دولتهای غربی نه اینکه ندانسته باشند، بلکه سرانجام مجبور شدهاند به آن اعتراف کنند.
در این میان، ممکن است بتوان با نظرسنجیهای دروغین بر افکار عمومی تأثیر گذاشت اما رفتار عمومی را با اکثریت آرایی که به ویژه در نمایشهای انتخاباتی اخیر از رژیم دریغ شده نمیتوان با هیچ مقامی «علاج» کرد مگر، هرچند موقت، با تهدید و تداوم سرکوب آنهم نه تنها با نیروهای داخلی بلکه با نیابتیهایی که در کشورهای دیگر پرورده شده و پیشتر نیز مردم با آنها تهدید شده بودند.
سخنان اخیر خامنهای با عنوان «حرکت مدافعان حرم ایران و منطقه را نجات خواهد داد» تکرار همان تهدید است. تهدیدی که صبح روز نهم تیر که هنوز نتیجهی آرا بهطور رسمی اعلامنشده بود اما خبر افتضاحاش حتماً به رهبر نظام رسیده بود، به تیتر نخست رسانههای حکومت تبدیل شد؛ با این تفاوت که او این نیروها را «مایهی نجات و کامیابی انقلاباسلامی» دانسته ولی در رسانههای رژیم «انقلاباسلامی» به «ایران» تبدیلشده. این سخنان تقریباً ده روز پیش از کشیده شدن نمایش انتخابات به دور دوم، ایراد شده بود!
زمامداران نظام با توجه به مسئله جانشینی خامنهای میدانند اگر دولت دوم روحانی پس از چند ماه با اعتراضات سراسری روبرو شد و دولت مستعجل رئیسی با موج عظیم جنبش ملی ۴۰۱ اساساً به پایان نرسید و خودش نیز به فجیعترین شکل به کام مرگ فرستاده شد، تردیدی نیست که دولت چهاردهم با هر فردی که در رأس آن باشد، روزها و رویدادهای سرنوشتساز رژیم در انتظارش است.