مشروطه‌خواهی که نمی‌شد دوستش نداشت

خسرو بیت‌الهی‌

سخن از خسرو بیت‌الهی‌ست، که با از دست رفتن‌اش جنبش آزادی‌خواهانه و عدالت‌جویانه‌ی میهنمان از وجود آزاده‌ای پرشور و کوشا محروم شده است. حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم به‌سختی بتواند جایگزینی برای او بیابد، بعضی‌ها جایگزین ندارند.

هفت سالی از آشنایی من با خسرو می‌گذرد. هوشنگ، خلبانی که دوستی چهل‌وهفت ساله‌مان از پایگاه شکاری بندرعباس آغاز شد، بانی ِ آشنایی و رفاقت خسرو و من شد. من در پایگاه بندرعباس پزشک وظیفه درمانگاه پایگاه بودم و به خاطر دوره‌ای که در رابطه با «پزشکی هوایی» دیده بودم، بیشتر با خلبان‌ها سروکار داشتم.

در نخستین گفتگو با خسرو، به قول خودش «پریدیم» به‌سوی پایگاه بندرعباس و شیطنت‌های خلبان‌های آشنا و  شیرین‌کاری‌های «مهدیون» و حکایت‌های دیگر، بعد رفتیم سراغ ماجراهای محله‌ها و انقلاب و سیاست.

چه در دیدارهای دوستانه و چه در نشست‌های سیاسی، موج صمیمیت و شکیبایی و صداقت در گفتار و رفتارش دیده می‌شد. می‌دانست من چپ هستم و فدائی‌ای که سوسیال‌دموکرات شده‌ام.

مسعود نقره‌کار

با خوش‌رویی از قول هوشنگ می‌گفت:
«روزهای اول انقلاب مسعود ما خلبان‌ها رو داشت فدایی می‌کرد که خدا به دادمون رسید، به زور مارو به میتینگ‌های فدائیا می‌کشوند و با روزنامه و اعلامیه‌های فدائی‌ها خفه‌مون کرده بود».

و خسرو هم به طنز به هوشنگ گفته بود:
«خدارو شکر موقعی به پست من خورده که سوسیال‌دموکرات شده».

خسرو در این دوران کوتاه دوستی برای من نمونه یک یار و یاور و یاوری شد. به تنها چیزی که فکر می‌کرد و در راستای تحقق آن تلاش می‌کرد ایجاد دوستی، همکاری و همگرایی بود، و چه انرژی‌ای داشت این جناب سروانِ خلبان! این وارسته‌ی سخت‌کوش که  ذره‌ای کینه و نفرت در کلام و رفتارش نبود. خسرو تجلی اندیشگی و رفتار دو شخصیت سیاسی مورد قبول‌اش، شاپور بختیار و داریوش همایون بود.

می‌گفت:
«با هرکس که آزادیخواه و وطن‌دوست باشه مشکلی ندارم، چپ باشه، راست باشه، وسط باشه.»

از دورویی و دروغ‌گویی بیزار بود.

بارها از خاطرات روزهای بعد از انقلاب گفت، از قیام پایگاه شاهرخی به سال ۱۳۵۹ که او از افسران شرکت‌کننده در آن بود، از گریز ناخواسته‌اش به تبعیدگاه‌های مختلف، و اینکه در پاکستان چقدر به چپ‌ها کمک کرده بود تا سروسامانی بگیرند و به کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا بروند. روابط صمیمانه‌ای با چپ‌ها داشت و خاطرات خوبی از غلامحسین ساعدی، که خسرو به او کمک‌ها کرده بود و از بسیاری دیگر از عزیزان چپ که در پاکستان خسرو یار و یاورشان بود.

بارها از او شنیدم:
«من با اینکه با ساعدی و خیلی از چپ‌ها موافق نبودم و از توده‌ای‌ها هم خوشم نمی‌اومد ولی هر کاری از دستم بر اومد به عنوان یک هم‌وطن براشون کردم».

به او گفته بودم:
«خسروی خوبانی».

«کدام خسروی خوبان؟ خسرو خوبان شجریان یا حافظ؟»

گفتم:
«خسروی خوبان ما».

مسعود نقره کار

 

*از فیس‌بوک مسعود نقره کار
*وبسایت «جمعیت سوسیال‌دموکراسی برای ایران»: پیام تسلیت برای درگذشت مبارز خستگی ناپذیر جناب آقای خسرو بیت‌الهی
*وبسایت «شورای ملی تصمیم»:درگذشت مبارز پرشور سروان خسرو بیت‌الهی را به مردم ایران، حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) و خانواده او صمیمانه تسلیت می‌گوئیم

مطالب مربوط

دیدگاه‌های شکست‌خورده اوباما پایان یک دوره سیاسی را رقم زد

تقابل جمهوری‌ و پادشاهی‌ در ایران: چالش‌ها، تجربه‌ها و چشم‌اندازها

پنج اصل که شاهزاده برای گذار پیشنهاد می‌کند

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر