مصاحبه با تلاش آنلاین فوریه ٢٠٠٩
تلاش ـ اکنونکه جنگ غزه با آتشبس به پایان رسیده است ارزیابی شما از جنگ و پیامدهای آن چیست؟
دکتر داریوش همایون ـ آتشبس هنوز کاملاً برقرار نشده است و حماس میکوشد با پرتاب موشکهای گاهگاهی چنین وانمود کند که جنگ را برده و قدرت آن دستنخورده است؛ اما این دور تازه جنگ نیز مانند همه جنگهای شش دهه گذشته اسرائیل و همسایگان عربش بینتیجه قطعی بوده است. باز اسرائیلیان در جبهه نظامی پیروز شدهاند و در جبهه تبلیغاتی شکستخوردهاند و باز فلسطینیان سر پا ماندهاند و یک جنگ دیگر عقبافتادهاند. پیروزی قطعی، از آنگونه که تا جنگ ویتنام هنجار عمومی جنگها میبود در جهان سراسر به همبسته ما، با تلویزیونهایی که ٢۴ ساعته صحنههای جنگ را به صدها میلیون خانه میبرند ناممکن شده است. تلویزیون بیش از هر رسانه دیگر، مسائل را در تنگترین و برندهترین صورت خود عرضه میدارد. از سوئی مجالی برای ورود در جزئیات ــ که اصل موضوع است ــ نمیگذارد و از سوی دیگر عواطف تودههای انسانی را به بالاترین درجه برمیانگیزد. در چنین شرایطی جنگ نمیتواند دوره خود را بگذراند و زیر فشار شورای امنیت و افکار عمومی نیمهکاره به پایان میرسد. گذشته از این بردن جنگگاهی بیش از باختن آن به زیان تبلیغاتی برنده است ــ حتا کم تلفات دادن گناهی شمرده میشود. از همین روست که «واکنش بیرون از اندازه» بهعنوان فرایافت تازهای به اصطلاحات نظامی راهیافته است. در دوران کلاسیک جنگ، هیچکس اعتراض نمیکرد که چرا یکطرف همه نیروی خود را برای بیشترین آسیب به دشمن و کمترین آسیب به خود وارد میدان کرده است.
آنچه جنگ را از حالت سرراست خود بیرون آورده جمعیت غیرنظامی است. از جنگ دوم جهانی به اینسو غیرنظامیان نهتنها مستقیماً درگیر برخوردهای نظامی شدهاند سهمشان از تلفات نیز بیش از نظامیان بوده است. این نتیجه ناگزیر توسعه تکنولوژی تسلیحاتی و استراتژی جنگ غیرمنظم است که روند چیره بر درگیریهای نظامی شده است. بهویژه که طرفهای ناتوانتر میکوشند با به کشتن دادن غیرنظامیان خود بهرهبرداری تبلیغاتی کنند؛ مانندهای حماس یا حزبالله لبنان آشکارا کشته شدن شمار هر چه بیشتری از مردم خود را یک عنصر آموزه (دکترین) نظامی خویش گردانیدهاند. در جنگ اخیر غزه شمار فراوان کشتگان فلسطینی که صد برابر کشتگان اسرائیلی بود به یاری پوشش هیجانانگیز تلویزیونی ورق را به زیان اسرائیل برگرداند. جزئیاتی مانند آنکه جنگیان حماس در جامه مردم عادی و در میان آنها، در خانهها و کوچهها و خیابانها، جنگیدند و کشته شدند و دیگران را سپر بلای خود کردند پاک ازنظرها رفت.
تلاش ـ گزارشهایی میرسد که حماس دارد با کمک جمهوری اسلامی برای دور بعدی آماده میشود. آیا با توجه به قاطع نبودن نتیجه جنگ باز شاهد تکرار چنان صحنههایی خواهیم بود و از این جنگ ویرانکننده هیچ درسی گرفته نشده است؟
دکتر داریوش همایون ـ شکست در غزه و چشمانداز سیاست عربی رژیم اسلامی شکست در غزه و چشمانداز سیاست عربی رژیم اسلامی ـ در تهران و اورشلیم بلافاصله به بررسی درسهایی که برای دور بعدی میتوان گرفت پرداختهاند. در این هیچ تردید نیست که حماس شکست بدی خورده است و سپاه پاسداران که وزارت جنگ حماس به شمار میرود در کار فرستادن سلاحهای تازه و اندیشیدن تاکتیکهای مؤثرتر برای حماس است. اینکه دور بعدی کی و چگونه آغاز شود بستگی به درسی دارد که فلسطینیها از پیامدهای شکست گرفته باشند. حماس تنها ازنظر سیاسی اشتباه نکرد که به اسرائیل بسجیده و درسهای لبنان را بهخوبی فراگرفته بهانه دلخواهش را داد. ازنظر نظامی نیز نیروهای حماس از کاری بیش از پرتاب موشکهای پراکنده، هرچند صدها، از خانهها و کوچههای پرجمعیت برنیامدند که گلولهها و بمبهای بلافاصله اسرائیلی را بر محل به دنبال داشت. جنگاوران حماس در آپارتمانهای پر از پایدام booby trap به انتظار کشتن و ربودن اسرائیلیان نشستند و آنها نیز بجای پیشباز خطر، خانهها را بر سر هر که در آن بود ویران کردند. رهبران حماس البته جز یکی دو تن تا همین چندروزه در بیمارستانها پناه گرفته بودند.
کمک مالی حماس به ساکنان بیستوچند هزار خانهای که ویرانشده یا آسیبدیده است عامل دیگری خواهد بود. در لبنان یک سال و نیم پیش حزبالله به هر صاحبخانه ویرانشده ١٢ هزار دلار اسکناس بستهبندیشده نو که بهفوریت از تهران رسیده بود داد و کمک صدها میلیون دلاری بعدی رژیم تهران برای بازسازی محلههای شیعیان به کار افتاد. این بار حماس نتوانسته است از آن پولها به کسی بدهد. بازسازی غزه نیز درگرو توافق با اسرائیل است زیرا عملاً هر کیسه سیمان آن میباید از اسرائیل بیاید. هر چه هم در تهران بخواهند تا واپسین فلسطینی با اسرائیل بجنگند در غزه کمتر گرایشی به تکرار آن سه هفتهی دریافت ضربات پیاپی میتوان دید.
اگر دور دیگری در کار باشد کشتگان و آسیبهای جنگ سه هفته را میباید ضربدر ده و بیشتر کرد. جمهوری اسلامی تصمیم دارد موشکهای فجر به حماس بدهد که تا تلآویو را خواهد پوشاند و بهخوبی میتوان پاسخ اسرائیل را پیشبینی کرد. دور تازه اساس جنگی با غیرنظامیان خواهد بود. حماس خواهد کوشید غیرنظامیان بیشتری را از اسرائیلیان بکشد و شمار بیشتری فلسطینی را به دم ماشین جنگی اسرائیل بدهد.
تلاش ـ با این ترتیب آیا بازهم میتوان گفت که جنگ در غزه بر رویهم باعث تغییرات مهمی نشده است؟
دکتر داریوش همایون ـ جنگ نمیتواند بی پیامدهایی باشد. در معادله اسرائیل- فلسطین این جنگ موازنه نیروها را میان اسرائیل و اعراب تا اندازه قابلملاحظهای عوض کرده است. این تغییرات را میتوان بهاینترتیب آورد:
- الف ــ دست اسرائیل به زیان حماس، جمهوری اسلامی، سوریه و حزبالله نیرومندتر شده است. حماس با چند صد سرباز کشته، ویرانه همه ساختار حکومتی خود، توده جمعیتی که هرروز بیشتر خواهد پرسید که بر هم زدن آتشبس چه ضرورتی میداشت روبروست؛ و به هیچ هدف خود نرسیده است. نه محاصره غزه پایانیافته، نه آسیبی به ارتش اسرائیل زده، نه موشکهایش به آماج مهمی خوردهاند.
- ب – جبهه شکاف افتاده کشورهای عرب شکاف ژرفتری برداشته است. کنفرانس قطر با شرکت جمهوری اسلامی و اقلیتی از کشورهای عربی مصر و عربستان سعودی و اردن را از حماس دورتر ساخته است. آنها اکنون بیش از مصالح حماس نگران افزایش نفوذ رژیم اسلامی در دنیای عرب هستند.
- پ ــ مانند حزبالله پس از جنگ ٢٠٠٧ جنوب لبنان، حماس ازاینپس میباید درجهای از مداخله بینالمللی را بر منطقهای که عملاً در اختیار آن بود تحمل کند. درگذشته حماس در گذرگاه رفاح در مرز مصر و غزه با مصریانی سروکار میداشت که هم هوادارش بودند و هم با گرفتن رشوه همه کار میکردند. با باز شدن پای آمریکائیان و اروپائیان بهصورت کمکهای فنی برای جلوگیری از تونلهایی که شریان حیاتی حماس است و بیدار شدن مصریان بر خطر روزافزون یک حکومت جهادی در همسایگیشان، قاچاق سلاحهای سپاه پاسداران به دشواریهای بیشتری بر خواهد خورد.
تلاش ـ در آخرین مصاحبه تلاش گفتهاید، پایان دادن به جنگ صدساله اسرائیل و فلسطینیها به این زودی از هیچ قدرتی ساخته نیست. آیا به این دلیل است که عوامل درگیر در این جنگ تنها فلسطینیها و اسرائیلیها نیستند و مداخلهگران هر یک به فراخور منافع خود، آن را به ابزاری برای خدمت به این منافع بدل کردهاند، ازجمله در جهت کسب موقعیت بهعنوان رهبر منطقه خاورمیانه و اگر شد رهبری جهان اسلام در جبهه فلسطینی آن؟
دکتر داریوش همایون ـ فلسطینیان از همان نخستین روز، اختیار خود را به دیگران دادند. در ١٩۴٨ به دنبال رأی شورای امنیت به بخش کردن فلسطین میان یهودیان و فلسطینیان، همسایگان عرب، همگروه به کشور نوپای اسرائیل هجوم آوردند و سهم فلسطینیان از سرزمین بخش شده بسیار کمتر شد. در ١۹۶۷ باز آن همسایگان با اسرائیل وارد جنگ شدند و سرتاسر فلسطین عرب از دست رفت. ازآنپس نیز سوریه و به دنبال آن جمهوری اسلامی، رهبران فلسطینی را بازیچه سیاستهای خودکردهاند. سوریه میخواهد گولان را پس بگیرد و جمهوری اسلامی در پی برگرداندن توجه از برنامه اتمی است و فلسطینیها قربانی میشوند.
در حال حاضر جمهوری اسلامی بزرگترین مسئولیت را دارد. حماس با سلاح و پولی که از جمهوری اسلامی میگیرد تنها توانسته است بدبختی ۵/۱ میلیون مردم غزه را شدت بخشد. هر کشته فلسطینی هدیهای است که به آخوندها داده میشود.
تلاش ـ هرچند جهان اسلام بسیار گستردهتر و رنگارنگتر از منطقه خاورمیانه است اما شگفتآور است که کانون داعیه رهبری این جهان در این منطقه متمرکز است. چرا حکومت اسلامی تصور میکند که در «بازی با کارت فلسطین برای جلب تودههای عرب» و برای کسب موقعیت رهبری شانس بیشتری از رهبران عرب منطقه دارد؟ تودههای عرب شاید از دشمنی رژیم اسلامی با آمریکا استقبال کنند، اما در ستیز با غیر عربها تاکنون به دنبال رهبران عرب افتادهاند، از عبدالناصر گرفته تا عرفات و صدام و بنلادن.
دکتر داریوش همایون ـ نامهربانی متقابل ایرانیان و عربها به گذشتههای دور برمیگردد و امروز بهکلی بیمعنی و ناشایست است. رژیم آخوندی هر چه هم کاتولیکتر از پاپ باشد نخواهد توانست آن را برطرف سازد؛ اما اهمیت مرکزی خاور میانه در جهان اسلام ــ جهان اسلام دیگر معنی عملی ندارد ــ یا به عبارت بهتر در میان کشورهای مسلمان، به موقعیت جغرافیائی آن در این جهان اروپا محور و بهویژه منابع نفتی برمیگردد. هر دو این مایههای اهمیت در فرسایش است. محور جهان رو به آسیای خاوری میچرخد. اقیانوس آرامجای اقیانوس اطلس را میگیرد؛ و ما در بیستساله پایانی برتری نفت هستیم. پرجمعیتترین کشورهای مسلمان در خاور آسیا هستند و هماکنون نیز به خاور میانه عربی بستگی ندارند.
سیاست عربی جمهوری اسلامی چندان بیش از سودمندیهای موقت برای آن نخواهد داشت. عربها چیزی ندارند که به ما عرضه دارند. رابطه با کشورهای عربی هرگز ژرفای فرهنگی و اقتصادی پیدا نخواهد کرد. ایرانیان حتا پس از چرخش محوری به آسیای خاوری، اروپا محور خواهند ماند. عربمآبی و عرب زدگی جمهوری اسلامی ایرانیان را از عربها بازهم دورتر میکند.
تلاش ـ حکومت اسلامی به نسبت سرمایهای که برای دامن زدن به دشمنی با اسرائیل و آمریکا روی نیروهای رادیکال عربی صرف کرده است، نهتنها در تثبیت و اعمال رهبری موفق نبوده است، بلکه برعکس رقبا و رژیمهای عرب را شدیداً به وحشت انداخته و زمینهی پیدایش جبهه سختی از آنها برعلیه ایران را فراهم نموده است که شما از آن بهعنوان سیاست غیرمسئولانه رژیم یاد میکنید. آیا وجود چنین جبههای برعلیه ایران میتواند خطر جدی باشد؟
دکتر داریوش همایون ـ جمهوری اسلامی همانگونه که اشارهکردهاید توانسته است یک جبهه سنی نیرومند بر ضد ایران به وجود آورد. در خود ایران نیز مرزنشینان سنی ایران براثر سرکوبگری مذهبی حکومت آخوندی از ملت خویش دورتر میافتند ــ درست همان بلائی که صفویان بر سر ایران آوردند. اینکه آنها چه اندازه خطرناک خواهند بود بستگی به دشواریهای درونی و بیرونیشان دارد که روزافزون است. بااینهمه نمیباید از اقدامات آنها در میان گروهی از عربزبانان ایران غافل ماند.
تلاش ـ شکستن صف رژیمهای عرب سیاستی است که جمهوری اسلامی در جریان جنگ غزه دنبال نمود. ازجمله سرهم نمودن جبههای از چند کشور عربی نظیر سوریه و قطر در مقابل مصر، عربستان سعودی و اردن ـ پس از کمکهای فراوان به سوریه امروز به قطر وعده داده میشود که در صورت همکاری با ایران میتواند «محوریت» را از سایر عربها ربوده و به خود منتقل نماید! امیر کویت و برخی از روزنامههای عربی نسبت به مؤثر افتادن این سیاست در از همپاشیدن اتحاد عرب هشدار دادهاند و کارشناسان سایتهای خبری وابسته به حکومت اسلامی این هشدارها را نشانه قدرت رژیم در منطقه و درستی چنین سیاستی جلوه میدهند. اساس «دیپلماسی» بر محور برهم زدن اتحادهایی که برعلیه ایران ایجاد میشود تا کجا میتواند به جمهوری اسلامی کمک کند؟ نقطه کور چنین سیاستی کجاست؟
دکتر داریوش همایون ـ جمهوری اسلامی با وضع اقتصادی و اجتماعی رو به نشیب ایران جز چنین ابزاری برای در دست گرفتن رهبری خاور میانه ندارد. حتی سلاح اتمی آن برتری پایداری نخواهد آورد ــ حد اکثر تا قدرت اتمی خاور میانهای بعدی. هشدار امیر کویت بیموضوع است. اتحادیه عرب جز پیکر نیمهجانی نیست و هر گردهمآئی سران و رهبران آن شکست تازهای است. آنچه دیپلماسی جمهوری اسلامی از آن برآمده بیش از همه در سویه تقویت سیاست اسرائیل بوده است. پارهای مهمترین کشورهای عربی اکنون اولویت را به مبارزه با جمهوری اسلامی میدهند.
تلاش ـ بهموازات چنین سیاستی ما در ایران و در میان مردم شاهد رشد احساسات ضد عربی شدیدی هستیم که در رسانههای خبری ــ از زبان مردم ــ به آن دامن زدهشده و تبلیغ میشود. از سوی دیگر هستند کسانی که در نگاه به نظرات شما در مورد «بالا کشیدن ملت از گودال فرهنگی و سیاسی خاورمیانه» همان روحیه ضد عربی ایرانی را میبینند. تفاوت در کجاست؟
دکتر داریوش همایون ـ کدام ایرانی است که بتواند تصویر کودکان کارتنخواب ایرانی را در کنار فیلم حزباللهی لبنانی تحمل کند که با چهره خندان دسته اسکناس ۱۲۰۰۰ دلاری را تنها برای پرداخت اجارهاش، از مأمور لبنانی جمهوری اسلامی میگیرد. موضوع احساسات ضد عربی نیست. ولی مردم حقدارند دهنده و گیرنده پولها هر دو را تجاوزکاران بهحق خود بشمارند. آن آخوند پیشنماز که در خطبه روز جمعهاش میگوید ما میبایست همان کار سپاهیان اسلام را (در حمله به ایران ساسانی) با خانواده کارکنان رژیم پادشاهی میکردیم جز یادآوری آن دوران خونبار ننگآور به مردم چه میکند؟ ایرانیان دشمنی با اعراب ندارند. این رژیم است که همهجا تخم دشمنی میپراکند.
درباره بالا کشیدن این ملت از گودال فرهنگی و سیاسی خاور میانه، من نهتنها به عربها بلکه بهویژه به آن بخشی از فرهنگ و سیاست ایران نظر دارم که در همان گودال است. ولی بیاییم خاور میانه را بیهیچ پیشداوری نگاه کنیم. جز گودال فرهنگی و سیاسی، گویاترین نمونهاش همین حکومتی که به نام ارزشهای اصیل (خاور میانهای) بر خود تحمیل کردهایم، چه نامی بر آن میتوان گذاشت؟
تلاش ـ با سپاس از شما
تلاش آنلاین فوریه ٢٠٠٩