سیل و زلزله و برف و یخبندان و انواع سوانح طبیعی همیشه و همهجا روی میدهد؛ اما اینکه این رویدادها تا چه اندازه ناشی از دخالت بشر باشد و در هر کشوری چگونه در حد امکان پیشبینی و مدیریت شود تا خسارات مالی و جانی به حداقل برسد و همچنین پس از آن چگونه برای بازسازی مناطق آسیبدیده برنامهریزی کرد، موضوعیست که به مسئولیت انسان و حکومتها برمیگردد.
در سالهای اخیر از جمله در بهار ۹۸ و پاییز ۹۹ در خوزستان و در همان دوران در استان گلستان و دیگر استانهای شمالی کشور و در سالهای قبل و بعد نیز به تکرار در استانهای مختلف در دو فصل بارانی، همواره این صحنهها تکرار شده است: گرفتار شدن مردم، آسیبهای مالی و جانی، تخریب زیرساختها، کمکهای ناقص و معیوب نهادهای مسئول، حضور برخی مقامات برای تبلیغ و عکس یادگاری با محافظ و از راه دور و یا در هوا و هلیکوپتر، در کنار کمکهای مردمی، و همراه با پیامدهایی مانند بیکاری و مهاجرت و حاشیهنشینی و آسیبهای خانوادگی، و صدالبته استمرار ناکارآمدی مزمن در مدیریت بحران.
اینهمه در حالیست که موضوع تنها بر سر ناکارآمدی در مدیریت پس از وقوع حوادث نیست بلکه اقداماتی که در بسیاری موارد وقوع این سوانح را ممکن و همچنین خسارت آنها را بیشتر میکند نیز به سودجویی زمامداران حکومت و گروههای مافیایی آنها مربوط میشود؛ از برجسازی و ساختمانها و مسکنسازیهای غیراستاندارد در شهرهای مختلف که با زمینلرزه و یا حوادث دیگر مانند آتشسوزی بر سر مردم آوار میشوند تا عدم رسیدگی به مناطق محروم و بجایش سدسازی و نابودی جنگلها و انحراف مسیلها برای زمینخواری و گرفتن پروژههای پولساز و خطرناک که با اختلال در چرخهی محیط زیست، تکرار سیل و خشکسالی و توفان ریزگرد و فرونشست زمین را تشدید و به بحرانهای جبرانناپذیر تبدیل میکند!
در این میان وضعیت استانهایی مانند سیستان و بلوچستان که اهالی با کمترین امکانات در سرپناههایی به شدت ساده و غیرمقاوم زندگی میکنند به مراتب بیشتر ضدانسانی و تکاندهنده است. آنهم در حالی که زندگی آنان به کشتهای کوچک و دام وابسته است و در شرایطی که حقابه این منطقه از رودخانه هیرمند توسط طالبان به گروگان گرفتهشده، بارانهای فصلی میتواند به منبع ذخیرهی آب تبدیل شود، اما بجایش سیل میشود و تمام خان و مان آنها را با خود میبرد.
واقعیت اینست که جمهوری اسلامی خودش یک سانحهی غیرطبیعی است که از پیشبینی و پیشگیری و مدیریت سوانح طبیعی عاجز است. با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوان دید که چگونه هر بار سیل و زلزله و ریزگرد و یخبندان و فرونشست زمین بدتر از پیش تکرار میشود بدون آنکه در کاهش پیامدهای آنها هیچ اقدام بنیادی انجامشده باشد. به این ترتیب دامنه تخریب محیط زیستی با پیامدهای اقتصادی و اجتماعی در یک دایرهی شیطانی هر بار گسترده میشود و در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان ابعادی فجیع و ضدبشری پیدا میکند.