اکنون بیش از هر زمان مشخص میشود که نگرانی میهندوستان از رهبران و حامیان برخی گروههای قومی که پیشینهشان به تجزیهطلبان وابسته به بیگانگان میرسد، و عدم باور به آنها و خدعهشان به شیوهی خمینی، امری جدی و واقعی است. همچنین بار دیگر ثابت میشود که با انگیزه و اهداف متناقض نمیتوان به اتحاد و ائتلاف رسید بلکه باید بر سر ایده و اهداف ایجابیِ مشخص و نه صرفاً سلبی و کلی مانند «نه به جمهوری اسلامی» همگرایی داشت تا بعد به همکاری در عرصه عمل رسید.
اگرچه این مباحث در جامعه ایران مطرح نیست اما فضای خارج کشور با آنها درگیر است؛ و از آنجا که به دلیل سرکوب وحشیانه، خارج کشور نقش مهمی در بازتاب صدای حقوق ایرانیان داخل بازی میکند، پسصحنهی سیاسی در اینجا اهمیت دارد. از همین رو نیز جمهوری اسلامیِ بیوطن روی «تفرقه» و «تجزیه» درون «یک ملت، یک کشور» سرمایهگذاری کرده چرا که «از هر طرف که کشته شود» به سود آن است. در این میان افرادی ناآگاهانه در عمل با آن همراهی میکنند ولی آنچه مسلّم است اینکه نمیتوان سخن و رفتار رهبران این گروهها و مدافعان دوآتشهی آنان را «ناآگاهانه» دانست.
در جنبش ملی ۴۰۱ هم همبستگی ملی و سراسری در داخل کشور با روشنی به نمایش گذاشته شد و هم نیروی خارج کشور از جمله در تظاهرات ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲ برلین با وجود سوءاستفادهی ناکام از آن، ثابت کرد که یکپارچه پشت ملت و کشور خود ایستاده است.
در این میان بسیار تلاش شد تا مدافعان همبستگی ملی به عنوان «تفرقهافکن» معرفی شوند چرا که آنها ترفند را دریافته بودند. حالآنکه برای تشخیص صف تفرقه از همبستگی کافیست توجه کرد که چه افراد و گروههایی بجای اشتراکات مرتب بر طبل اختلافات و تفاوتها میکوبند و چه کسانی سالها پیش از اینکه این افراد «برانداز» شوند بر همگرایی تأکید کرده و هر بار همبستگی ملی داخل کشور را به عنوان الگو در برابر آنها قرار دادهاند؟
چه کسانی بجای تکیهبر ملت و کشوری که زن و مرد و مذاهب و اقوام مختلف در آن طی سدهها کنار هم زیستهاند، عین جمهوری اسلامی، زن و مرد و اقوام و مذاهب و اسلام و ضداسلام و بیدین و بادین را در برابر هم قرار دادهاند؟!
چه کسانی در برابر آلترناتیو و شخصیت مورد اعتمادی که مردم دستکم از سال ۱۳۹۶ در خیابانهای ایران فریاد میزنند به هر مترسک سیاسی چنگ میاندازند تا آنها را برای پراکندن و ناامید کردن جامعه عَلَم کنند؟!
و چه کسانی مفاهیمی مانند «عدم تمرکز» و «فدرالیسم» را طوری مطرح میکنند که گویی خارج از «یک ملت، یک کشور» قابل تحقق است!
تفرقهی واقعی و تجزیهطلبی یعنی آرزو و تلاش برای تبدیل ایران به «ایرانستان» در کاریکاتوری از «اتحاد شوروی» یا «فدراسیون روسیه» با حکومتی فرقهای مانند عراق و لبنان به پشتیبانی محافل بیگانه و قدرتهای خارجی و رئیسجمهور طایفههای فاسد در «اقلیم»ها!
واقعاً، چه تفرقهای بالاتر از تبلیغ علیه «یک کشور، یک ملت» برای داشتن «اقلیم»؟!