سالگرد صدور فرمان «کشف حجاب» در حالی فرارسیده که زنان ایرانی این روزها در مبارزهای ناعادلانه با حکومتی که همه ابزارهای سرکوب علیه آنها را در اختیار دارد، در خیابانها حجاب از سر برمیدارند تا با پافشاری بر حق آزادی پوشش، روند براندازی ساختار تباه جمهوری اسلامی را تقویت کرده و پیش ببرند.
هشتادوهشت سال پیش در هفدهم دیماه ۱۳۱۴ فرمان کشف حجاب بهعنوان یکی از مهمترین و مؤثرترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران در رشد و پیشرفت جامعه به اجرا درآمد.
قانونگذار آن زمان بهدرستی دریافته بود که رسیدن به توسعه اجتماعی بدون حضور و نقش زنان بهعنوان نیمی از جمعیت پویای کشور غیرممکن است؛ و توسعه اجتماعی نیز پیشدرآمد مهمی بر توسعه اقتصادی و سیاسی است. همزمان سد سنتی- فقهی تمامیتخواهی مذکر و پدرسالار با عناوینی چون غیرت و تعصب، زنان را پستونشین کرده، نقش اجتماعی و شهروندی آنها را زدوده و حتی برای آنها در کوچکترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده نیز جز وظیفه همسرداری و فرزندآوری قائل نبود.
تلاش برای آزادی زنان صرفاً از درون خانواده و اول با فرهنگسازی و آموزش و سپس راه یافتن به فعالیتهای اجتماعی، با توجه به رسوب باورهای مذهبی- سنتی در لایههای مختلف جامعه، زمانبر، دشوار و حتی ممکن بود بینتیجه باشد.
در چنین شرایطی، شکستن سدی که زنان را از هر سو زیر فشار قرار داده بود نیازمند حرکتی بود که باورها و قالبهای پوسیده را بهطور زیربنایی و با حمایت قانون هدف قرار دهد و آثاری همهجانبه با خود به همراه بیاورد. حرکتی که به نظر میرسد رضاشاه شاید تنها کسی در آن دوران بود که جسارت و شجاعت و اراده لازم برای انجام آن داشت.
اینهمه در حالیست که ظرفیت و خواست ایجاد یک تغییر بزرگ برای پاره شدن پیلهای که طی چند قرن دور زنان تنیده شده بود از سالها پیش از «کشف حجاب» در جامعه ایران شکلگرفته بود. جنبش زنان در دوره منتهی به انقلاب مشروطه فعالیت فرهنگی و سیاسی خود را آغاز کرده بود.
در آن دوران انجمنهای مشروطه بهعنوان یکی از مهمترین محورهای سازماندهی انقلاب مشروطه فعال بودند و باوجود همه محدودیتها زنان نیز انجمنهایی زنانه و یا بهصورت مختلط با مردان برای سازماندهی و بحث و تبادلنظر درباره مبانی فکری و برنامههای عملی انقلاب ملّی تشکیل داده بودند؛ مانند «انجمن حریت نسوان» یا «انجمن آزادی زنان» در تهران، «اتحادیهی غیبی نسوان» در تهران، «کمیتهی زنان» در تبریز و «انجمن مخدرات وطن» در تهران.
موضوع «حقوق زنان» و آزادی و نقش اجتماعی و سیاسی آنها پیش از پیروزی انقلاب مشروطه مطرحشده و موردبحث از سوی زنان فعال آن زمان بود. هرچند تأسیس محدود مدارس دخترانه یا نشریاتی با فعالیت زنان و انجمنهایی برای توانمندسازی زنان تا حدودی گویای برخی تغییرات بودند اما بهصورت عمومی مطرح نمیشدند. محدودیتهای فرهنگی و دستِ بالای ذکور خانواده در تصمیمات زنان مانع عمومی شدن تحولات بود.
در این شرایط بود که «کشف حجاب» بهعنوان قانونی دستِ بالای مردان متعصب و ناآگاه و شاید معذور در برابر افکار عمومی قرار گرفت و مقدمه حضور گسترده زنان ایرانی در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی را فراهم آورد.
«کشف حجاب» عَلَم پهلوی ستیزی از سوی ارتجاع سرخ و سیاه!
سالهای سال حامیان ارتجاع سرخ و سیاه کوشیدند «کشف حجاب» را بهعنوان ظلمی علیه زنان و نقض حقوق آنها معرفی کنند. این واقعیتزدایی از تاریخ چه از سوی جمهوری اسلامی بهعنوان حکومت مستقر برآمده از انقلاب ۵۷ و چه از سوی دیگر بازوهای به ثمر رساندن این انقلاب که با عنوان و یا ادعای اپوزیسیون فعال هستند بیش از نیمقرن است تکرار میشود.
این گروهها و جریانات سیاسی برای اینکه بتوانند انقلاب تباه سال ۵۷ را توجیه کنند، همواره دستاوردهای حکومت دو پادشاه فقید پهلوی را تحریف و یا سانسور کردهاند. یکی از این دستاوردها، حقوق زنان بوده است.
این جریانات با سانسورِ واقعیت رشد و ارتقاء جایگاه زنان ایرانی در دوران دو پادشاه فقید پهلوی، «کشف حجاب» را ابزاری برای ساختن تصویری دیکتاتور و زنستیز از رضاشاه علم کرده و میکنند.
یکی از تحلیلهای زیاد بازگو شده از سوی این جریانات درباره «کشف حجاب» تحمیلی بودن آن در پی یک «قانون از بالا» است.
نخست آنکه نداشتن حجاب اسلامی- قجری با چادر و روبنده از مدتها قبل از صدور فرمان مربوطه موردبحث بود و حتی امثال صدیقه دولتآبادی از سالها پیش از دیماه ۱۳۱۴ با حجاب اختیاری در انظار عمومی ظاهر میشدند. بهبیاندیگر این خواست برحق زیرپوست جامعه زنان از دههها قبل وجود داشته است. زنان آن دوران درک کرده بودند که نخستین گام برای رسیدن به فرصتهای برابر با مردان، خروج از اندرونیها و حضور آزادانه در جامعه است.
از سوی دیگر «کشف حجاب» مانند تصمیمات جمهوری اسلامی «یکشبه» و در فضایی منزوی از حوزه زنان روی نداد. از سالها پیشتر گامبهگام مقدمات قانونی فراهمشده بود. از جمله قانون ازدواج تصویبشده در ۱۳۱۰ که برای نخستین بار در تاریخ ایران ازدواج را با تکیهبر حقوق زنان در چارچوب قانون قرارداد. یکی از نکات جالب این قانون در نظر گرفتن مجازاتهایی برای «آزار زنان توسط همسر» و توجه جرمانگارانه به ازدواج زودهنگام دختران و همان چیزی بود که امروزه بهعنوان «کودکهمسری» شناختهشده و البته جمهوری اسلامی همچنان در سال ۱۴۰۲ خورشیدی مدافع و مروج آن است!
منتقدان همواره پیش و پس از ۱۷ دی ۱۳۱۴ را نادیده میگیرند تا بتوانند روایت خودساختهای علیه پهلویها را به افکار عمومی در ایرانِ امروز بفروشند. «کشف حجاب» مسیر پیشرفت و حضور زنان در عرصه اجتماعی را هموار کرد بهطوریکه نهتنها بلافاصله امکان حضور اجتماعی زنان بهصورت عمومی را فراهم شد بلکه مقدمه حضور زنان در عرصه سیاسی با تأسیس احزابی چون «حزب زنان ایران» و رسیدن به کرسیهای مجلس شورای ملی و وزارتخانهها و سفارتخانهها و ریاست سازمانها و ادارات و حتی دادگاهها در نقش قاضی شد. زنان بهسرعت به حوزه ورزش و هنر وارد شدند و توانستند نقش اجتماعی و شهروندی در ساختن ایران آباد و مترقی را به عهده بگیرند.
از سوی دیگر هرچند اکثر آنها که امروز علیه «کشف حجاب» موضع میگیرند و همچنین در گذشته با «بالِ اصلاحطلبان جمهوری اسلامی» همراهی و همکاری و همفکری داشتهاند، معتقدند یک قرن پیش «قانون از بالا» نادرست بوده، اما خودشان سالها معتقد به «چانهزنی» و «فشار از پایین و تغییر از بالا» بودهاند بدون آنکه به نتیجه برسند! اتفاقاً جنبش زنانِ پس از انقلاب ۵۷ بهعنوان همکار دو دهه پیش اصلاحطلبان، با همسویی با همین جریان به اقداماتی چون «کمپین یکمیلیون امضا» دست زد که معنایی جز درخواست «از بالا» نداشت!
همچنین بدیهی است که بسیاری از قوانین در جامعه بشری با هدف فرهنگسازی تصویب و اجرا میشوند؛ که اگر تشخیص قانونگذار درست بوده باشد نتیجه مثبت میدهد، مانند قوانین حمایت از خانواده و زنان و محیط زیست و قوانین راهنمایی و رانندگی و البته «کشف حجاب». اگر قانونگذار از درک صحیحی برخوردار نباشد، آن مصوبه با گذشت دههها هم در فرهنگ و فکر جامعه نفوذ نمیکند؛ مانند «حجاب اجباری» که از سوی جمهوری اسلامی برای تبدیل زنان ایرانی به زنان مسلمانِ انقلابی و ویترین ترویج و صدور انقلاب تحمیل شد اما هرگز از سوی جامعه پذیرفته نشد و فرهنگ عموم شهروندان را متأثر نکرد!
آنچه را که در عمل جریان معروف به پنجاهوهفتی، از چپ تا اسلامگرا، تحریف میکند اینست که نخست، جنبش زنان ایران نه در جریان انقلاب ۵۷ بلکه از پیش از مشروطه آغازشده بود و دستاوردهای پیش از انقلاب ۵۷ آن بینظیر و تکرار نشدنی بودند اما پس از انقلاب ۵۷ وضعیت زنان ایران به چند دهه عقبتر پسرفت کرد و جایگاه آنها در قوانین بهشدت سقوط نمود.
دو آنکه جنبش زنان ایران در اصل برآمده از آگاهی ملّی ایجادشده در جریان تحولات انقلاب مشروطه بوده و ایرانگرایی همواره بخشی از تفکر راهنمای زنان فعال آن زمان بوده است. یکی از گویاترین نشانههای آن سخنرانی پروین اعتصامی در جشن فارغ التحصیلی از دبیرستان در سال ۱۳۰۳ است که به «اعلامیه زن و تاریخ» معروف شد.
جریان پنجاه و هفتی اما ازآنجاکه سردمدار مبارزه علیه پهلوی و پادشاهی مشروطه و ایرانگرایی بوده و هست، تلاش دارد از جنبش زنان ایران هویتزدایی کرده و پیوند میان حقوق آنها بهعنوان نیمی از ملت با جنبش ملی را قطع کند. در واقعیت اما نتایج عملکرد آن پیوند، نشان میدهد در مختصات تاریخی- فرهنگی ایران بهترین نتایج را در برداشته و زنان ایرانی را در فاصله کوتاهی با خروج از پستوها و اندرونیها به یکی از پیشروترین زنان در منطقه و جهان تبدیل کرد.
۸۸ سال بعد، زنان ایران به دنبال حقوق آن دوران!
زنان ایران در حالی از یک قرن پیش به مدت پنج دهه گامبهگام، با مهمترین اصلاحات و قوانینی که برابری و حقوق شهروندی آنها را نهادینه و پاسداری میکرد پیشآمده بودند که از سال گذشته و پس از چهار دهه تضییع حقوق از سوی جمهوری اسلامی، «کشف حجاب» را بهعنوان یکی از ابزارهای مهم مبارزه با حکومت به کار گرفتهاند.
این مبارزه از نخستین روزها پس از آغاز اعتراضات جنبش ملّی در پی جان باختن مهسا امینی به دست مأموران گشت ارشاد در ابعاد دامنهدارتری آغازشده است. زنان و دختران ایران در مبارزات خیابانی و با همراهی و همدلی مردان معترض، حجاب از سر برداشته و روسریهای خود را آتش زدند. این مبارزه سیاسی با فروکش کردن اعتراضات خیابانی به دلیل سرکوب وحشیانه، بهصورت مدنی تداومیافته است. زنان بسیاری درحالیکه حجاب اجباری و تحمیلی جمهوری اسلامی را رعایت نمیکنند و روسری از سر برداشته و در خیابانها و اماکن عمومی حاضر میشوند.
در آنسو رهبر جمهوری اسلامی با صراحت اعلام کرده که «کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی است» و بدین ترتیب دست قوای حکومتی را برای سرکوب زنان باز گذاشته است. حسین شریعتمداری نماینده رهبر جمهوری اسلامی و مدیرمسئول روزنامه «کیهان» چاپ تهران نیز خواستار این شده که مردم مسلمان ایران برای مقابله با کشف حجاب دستبهکار شوند!
هرچند حکومت به اشکال مختلف قانونی، قضایی و انتظامی تلاش دارد زنان را وادار کند که از حجاب تحمیلی جمهوری اسلامی تبعیت کنند تا ویترین جامعه اسلامی حفظ شود اما برای برخورد قهری که بتواند به قول «خودی»ها بساط «کشف حجاب» را جمع کند، به جمعبندی مشخصی نرسیده و کژ دار و مریز اما با تبلیغات گسترده «مبارزه با بیحجابی» را پیش میبرد.
یکی از مهمترین دلایل اینکه تا حد امکان از فشارهای غیر خشونتبار برای مبارزه با پوشش اختیاری استفاده میشود، هراس از جاری شدن دوبارهی سیل اعتراضات سراسری در خیابانهاست؛ سیلی که هر بار که به راه میافتد قویتر از گذشته پایههای فاسد و فرسوده حکومت را میلرزاند.
روشنک آسترکی