بسیاری از ایرانیان و آنان که در رسانههای اجتماعی فعال هستند سالهاست که آبان را ماه «شاهان» میدانند از جمله به دلیل ۴ آبان زادروز دوقلوی پهلویها، محمدرضا شاه فقید و شاهدخت اشرف، ۹ آبان زادروز شاهزاده رضا پهلوی و ۷ آبان (۲۹ اکتبر) که به مناسبت ورود کوروش بزرگ به بابِل و فرمان انسان دوستانهی وی مبنی بر آزاد کردن اسیران یهودی و تضمین آزادی مذهبی آنها روز کوروش نامیده میشود.
دستکم از دو دهه پیش که همزمان بسیاری از ایرانیان در نوروز به پاسارگاد رفته و سال نو خورشیدی را در آنجا آغاز میکردند، آرامگاه کوروش روز هفتم آبان نیز پر از جمعیت میشد. بر اساس آنچه ثبتشده، تنها در یک سال، هفتم آبان ۱۳۸۵ (نخستین دولت محمود احمدینژاد)، برخی توانستند با مجوز رسمی در این محل جمع شده و خدمات این پادشاه هخامنشی را گرامی بدارند. پسازآن حساسیت امنیتی جمهوری اسلامی به گرایش ملی که در بطن جامعه گسترش مییافت بیشتر شد.
درست ده سال بعد در هفتم آبان ۱۳۹۵ (اکتبر ۲۰۱۶) بزرگترین تجمع ایرانیان پس از اعتراضات معروف به «جنبش سبز» در پاسارگاد شکل گرفت. نخستین دولت حسن روحانی با امنیتیترین کابینه بر سر کار بود. جمعیت خودانگیخته و شعارهایی که در آن روز سر داده شد از جمله «کوروش پدر ماست، ایران وطن ماست»، «مظهر آزادی ما کوروش است، آنکه قوی است نه آدمکش است!»، «شاهزاده تولدت مبارک»، که اشاره به نهم آبان داشت و همچنین شعارهای دیگری در ستایش ایران و ایرانی و پهلوی، زنگ خطر را بیشازپیش برای جمهوری اسلامی به صدا درآورد. سه روز بعد علی صالحی دادستان شیراز از دستگیری «عوامل اصلی این هنجارشکنی» خبر داد.
ازآنپس هرسال در آبان راههای منتهی به آرامگاه کوروش مسدود شد و از هر تجمعی جلوگیری به عمل آمد. بهویژه آنکه شعارهای ۹۶ که در آنها معترضان با همه جناحین نظام تعیین تکلیف کردند و سپس اعتراضات تابستان ۹۷ و آبان ۹۸ و پاییز ۱۴۰۰ به جمهوری اسلامی ثابت کرد که نهفقط در پاسارگاد بلکه در سراسر ایران، جامعه در مقابل آن قرار دارد.
خیزش ملی که از اواخر شهریور ۱۴۰۱ پس از قتل حکومتی مهسا امینی، دختر ایران، شکل گرفت، فصلی تازه در مبارزات آزادیخواهانهی ایرانیان گشود. البته جمهوری اسلامی بر این باور است که با کشتار و همچنین با جنگافروزی توسط تروریستهای نیابتیاش میتواند تا ابد نهتنها بر ایران حکومت کند بلکه آن را به مرکز فرماندهی و پادگان اتمی و موشکی جهت تسخیر خاورمیانه و سپس غرب تبدیل نماید تا سرانجام یک «دولت بزرگ اسلامی» برجهان حاکم شود! ایدهای که در نقطهی مقابل مشروطه و پهلوی و منافع ملی قرار دارد و طی بیش از چهار دهه جز مرگ و ویرانی و جنگ و کشتار برای ایران و خاورمیانه به بار نیاورده است.
اینست که دولتهای غربی نیز باید از بازی موش و گربه و چماق و هویج دست برداشته و بالاخره تصمیم بگیرند که آیا برای صلح و امنیت منطقه و خودشان میخواهند «پیمان ابراهیم» بین اعراب و اسرائیل با پشتیبانی از جنبش آزادیخواهانه ایرانیان و «پیمان کوروش» بین ایران و اسرائیل عملی و تقویت شود یا اینکه ترجیح میدهند ویروس اسلامگرایی و تروریسماش عین کرونا به چنان پاندمی تبدیل شود که دموکراسیها نیز از آن در امان نخواهند ماند!