روشنفکران چگونه جوامع را به بیراهه بردند؟
توماس سوئل که اقتصاددانی لیبرتارین و مبلغ اقتصاد آزاد است، در سالهای گذشته در ایران به درجهای از شهرت دستیافته که ناشران غیراقتصادی هم به ترجمه و عرضه کتابهای او علاقه پیداکردهاند. جز کتاب «حقایق و مغالطهها در اقتصاد» که توسط انتشارات دنیای اقتصاد منتشرشده، اخیراً کتاب «روشنفکران و جامعه» نیز با ترجمه شروین و شایان صولتی روانه بازار شده است. کتابی که به نقش روشنفکران در جامعه میپردازد و نقدی جامع نسبت به موضعگیری آنها درباره مسائل مختلف از جمله اقتصاد آزاد است.
«روشنفکران و جامعه»، خلاصهای از دغدغه نویسنده در ۴۰ سال گذشته است و نقش روشنفکران را در جامعه و بر وقایع تاریخی مهم موردمطالعه و بررسی قرار میدهد. توماس ساول در این کتاب نشان میدهد که بسیاری از مشکلات اجتماعی از تفاوت بین نظریههای روشنفکران و واقعیتهای جهان نشأت گرفته است. این کتاب خواننده را به فکر وامیدارد و الگوها و خطاهای کار روشنفکران را موردبررسی قرار میدهد و از اهمیت بررسی ایدهها و تأثیرات آن بر جوامع میگوید. توماس ساول که خود را یک روشنفکر میداند، در این کتاب به بررسی نقش روشنفکران در فرآیند توسعه یا تحریف آن پرداخته و به جریان روشنفکری انتقاد میکند.
کتاب چه میگوید؟
روشنفکران در طول تاریخ بشریت توانستهاند تأثیر زیادی روی اتفاقات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بگذارند. بسیاری از اتفاقات بزرگ نظیر جنگها، انقلابها و حتی پیشرفتهای علمی به دلیل تأثیر تفکرات روشنفکران درگذر تاریخ است. بهدرستی نمیتوان اولین روشنفکر تاریخ را مشخص کرد اما میتوان گفت پدیده روشنفکری مسالهای ریشهای در ذهن بشر است که از گذشتههای بسیار دور در فکر انسان بوده است. سؤالی که به وجود میآید این است که آیا تفکرات روشنفکران توانسته است تأثیر مثبتی بر روی جامعه و پیشبرد اهدافی متناسب با «خیر جمعی» داشته باشد؟ اگر نتوانسته باشد آنگاه چگونه میتوان بین تفکرات روشنفکران، بهترین را برای تصمیمگیری انتخاب کرد؟
کتاب «روشنفکران و جامعه» تلاش کرده تا از منظر یک اقتصاددان به این پرسشها پاسخ دهد و به همین دلیل توماس ساول با نگاهی موشکافانه و هشداردهنده مردم و مقامات را نسبت به عواقب توجه به نظرات روشنفکران آگاه کند. با وجودی که ساول این کتاب را به روشنفکران اختصاص داده؛ اما مخاطبان او روشنفکران نیستند. نویسنده عدم پاسخگویی روشنفکران در برابر ایدههای خود و اثباتنشدن درستی آن ایدهها را از علل خطاها و اثرات مخرب آن نام میبرد.
بااینحال کتاب «روشنفکران و جامعه» تحقیقی بزرگ در تاریخ روشنفکری است. این کتاب تنها به بررسی روشنفکران دهه اخیر نمیپردازد و حتی نگاهی به روشنفکران دو سده پیش نیز دارد. «روشنفکران و جامعه» تلاش دارد که الگوهای عمومی مرتبط به مکتب روشنفکری را موردبررسی قرار دهد. بااینکه این کتاب تنها به الگوهای عمومی میپردازد اما این به معنای عدم بررسی ایدههای روشنفکران برجسته تاریخ نیست. بسیاری از کتابهای مرتبط به این موضوع به بررسی آثار کلی تفکرات روشنفکران پرداختهاند اما اثر ساول با دیدی نوین به نگرش، اهداف فکری روشنفکران دارای سبک و مشکلات عمومی جامعه در راه پذیرش آن دیدگاه پرداخته است که همین موضوع سبب محبوبیت این کتاب شده است.
بهطورکلی این تردید وجود دارد که آیا افراد زیادی در جامعهای آزاد وجود دارند که از همه سیاستها و نهادهای جامعهشان رضایت داشته باشند یا خیر؟ بهطور خلاصه یعنی تقریباً همه افراد طرفدار برخی تغییرات هستند. هرگونه بحث دقیق و منطقی در مورد تفاوتهای میان آنها به این موضوع میپردازد که کدام تغییرات خاص بر اساس چه دلایلی موردعلاقه کدام افراد است و به دنبال بررسی شواهدی موافق یا علیه آن دلایل خاص برای آن تغییرات خاص است؛ اما همه اینها توسط کسانی که خودشان را مدافع تغییر نشان میدهند و به آنهایی که مخالفشان هستند برچسب مدافعان وضع موجود میزنند، نادیده گرفته میشود و این نمونه دیگری از بحثهای بدون استدلال است.
افرادی که خود را ترقیخواه و پیشرو مینامند، صرفاً ادعا نمیکنند که مدافع تغییرات هستند بلکه میگویند اینها تغییرات سودمند هستند؛ اما سایرین که از تغییراتِ بسیار متفاوت دیگری دفاع میکنند هم ادعا دارند که اینها تغییراتی برای بهتر شدن هستند. بهعبارتدیگر هرکسی با در نظر گرفتن نظر خودش مترقی است. اینکه بعضی از مردم تصور میکنند که منحصراً طرفدار ترقی هستند، نهتنها نوعی از خودبینی است بلکه طفره رفتن از ارائه مدرک و تحلیل این موضوع است که کجا و به چه دلیل تغییرات مدنظر آنها نتایج نهایی بهتری از تغییرات مدنظر سایرین ایجاد میکند. بدین شکل حامیان تغییرات دیگر توسط خیلی از افراد مانند جان دیویی با عنوان مدافعان وضع موجود نامگرفته میشوند چون حامی تغییراتی غیر از تغییرات مدنظر او هستند.
نویسنده در کتاب «روشنفکران و جامعه» تلاش کرده است تا با آوردن مثالهای واقعی، نقدهای خود را به سادهترین شکل با خواننده در میان بگذارد؛ با وجود اینکه کتاب در مورد روشنفکری نوشتهشده است اما به این معنا نیست که مختص روشنفکران است بلکه در اصل این کتاب با در نظر گرفتن پدیدههای اجتماعی مهم سعی در تبیین مسائل دارد و نهایتاً برای آنها راهکارهایی ارائه میکند. اکنون ما اطلاعات زیادی راجع به روشنفکران زمان خود داریم اما اطلاعات ما درباره ماهیت حقیقی ایدهها و نقش روشنفکران در مباحث سیاسی و اجتماعی جامعه بسیار محدود است. این کتاب تلاش کرده است تا این نقاط تاریک تاریخ را با پرداختن درست به این موضوع روشن کند. در کتاب «روشنفکران و جامعه» تفاوتهای ایدئولوژیکی و عقیدتی از طریق فرضیههای مختلف انسانی درباره حقایق پنهان زندگی، ذات و ماهیت انسان و نحوه پراکندگی دانش موردتوجه قرارگرفته است.
حقایق و مغالطهها در اقتصاد
پیشازاین، انتشارات دنیای اقتصاد نیز کتاب «حقایق و مغالطهها در اقتصاد» را با ترجمه سجاد امیری و جواد قربانیآتانی منتشر کرده بود که ظاهراً به چاپ سوم رسیده است.
کتابهای توماس ساول عموماً برای کسانی نوشتهشده است که تمایل دارند بدون درگیر شدن در مباحث تخصصی و نمودارهای اقتصادی و رجزخوانیهای سیاسی، به درکی از مسائل اقتصادی برسند. توماس ساول در آثار خود مغالطهها و تناقضهای مهم حوزه اقتصاد را به زبانی ساده و جذاب پیشروی خواننده قرار میدهد که فهم آن نیازی به دانش و معلومات پیشینی در مورد اقتصاد ندارد. این مغالطهها، بسیاری از باورهای رایج میان روشنفکران و گفتارها و رفتارهای سیاستمداران را شامل میشود؛ از مغالطهها در مورد مسائل شهری گرفته تا تفاوتهای درآمدی، تفاوتهای اقتصادی زنان و مردان و همچنین تصورات نادرست در مورد دانشگاه، نژاد و کشورهای جهان سوم.
از سوی دیگر اقتصاددانان بر این باورند که روشنفکران نفوذ و اثرگذاری زیادی در جامعه دارند. هم اثرگذاری روشنفکران بر مردم زیاد است و هم قدرت نفوذ زیادی روی سیاستمداران دارند. توماس ساول نیز روشنفکر را خالق و مروج ایده میداند و این پرسش را مطرح میکند که با وجود اینهمه اثرگذاری روشنفکران در یک قرن اخیر محصول نهایی کار آنها چیست؟ آیا ایدههای آنها منجر به بهتر شدن وضعیت مردم و ارتقای رفاه عمومی شده است؟ جوابی که ساول به این پرسش میدهد این است که بر اساس شواهد، خیلی سخت میتوانیم نتیجه نگیریم که روشنفکران، جهان را به مکانی بدتر و خطرناکتر تبدیل کردهاند. دلیل این نتیجهگیری خطاهایی است که روشنفکران مرتکب شدهاند و یکی از مهمترین خطاها بیتوجهی به واقعیت و چسبیدن به ایدههای انتزاعی است.
سوئل کیست؟
توماس سوئل که متولد کارولینای شمالی است، در حال حاضر در دانشگاه استنفورد تدریس میکند. زندگی ساول فرازوفرودهای عجیبی داشته که پیش از تولدش به وجود آمدهاند. او کمی پیش از آنکه این دنیا را به چشم ببیند، پدرش را از دست داد و مادرش که نمیتوانست زندگی خودش و چهار فرزندش را اداره کند، توماس را به دست عمه بزرگ و دو دخترش سپرد تا از او نگهداری کنند و اینگونه بود که کودکی ساول در عزلت و محدودیت گذشت. در دوره دبیرستان ناچار به ترک تحصیل شد، در جنگ کره به جمع تفنگداران دریایی ایالاتمتحده آمریکا پیوست اما زمانی که بازگشت، دوباره تصمیم به تحصیل گرفت و موفق شد عقبماندگیهای تحصیلی خود را جبران کند. او بعد از پایان دوره خدمتش در واشنگتن دیسی به شغل دولتی مشغول شد، اما علاقهاش به تحصیل باعث شد که همزمان در کلاسهای شبانه دانشگاه خصوصی هوارد -که دانشگاهی با اکثریت دانشجویان سیاهپوست بود- شرکت کند. نمرات بالا و استعدادش و همچنین تشویقهای دو نفر از استادان آن دانشگاه، او را راهی دانشگاه بزرگ و معروف هاروارد کردند. در سال ۱۹۵۸ مدرک کارشناسی اقتصاد را از این دانشگاه گرفت و سال بعد کارشناسی ارشد اقتصادش را در دانشگاه کلمبیا به پایان رساند و در نهایت موفق شد مدرک دکترا را در اقتصاد در ۱۹۶۸ از دانشگاه شیکاگو دریافت کند. او در ۲۰ سالگی و ابتدای جوانی طرفدار اندیشههای مارکسیستی بود، اما تجربه کار دولتی در تابستان ۱۹۶۰ باعث شد با اقتصاد بازار آزاد آشنا شده و بهکلی از این تفکرات فاصله بگیرد.
در کنار تدریس، نوشتن همیشه یکی از عادتهای محبوب ساول بوده است. درست به همین دلیل هم هست که علاوه بر مقالات پژوهشی مختلف، بیش از ۳۰ کتاب در کارنامه خودش دارد. نوشتههای او موضوعات مختلفی از سیاستگذاری اجتماعی، نژاد، گروههای اقلیت قومی، آموزش و تصمیمگیری گرفته تا اقتصاد کلاسیک، اقتصاد مارکسیستی و مشکلات کودکان معلول در جریان رشد را دربر میگیرند.
عقل سلیم در جهانی بیمنطق
کتابهای سوئل
آثار و مکتوبات ساول در این سالها توانستهاند تائید و تمجید افراد مهمی را در حوزههای مختلف از اقتصاد گرفته تا فلسفه، روانشناسی، سیاست و جامعهشناسی بگیرند. او در سال ۱۹۸۲ جایزه بهترین کتاب بنیاد آزادی مطبوعات را برای کتاب آمریکای قومیتی: یک تاریخ، دریافت کرد.
علاوه بر این، توماس ساول موفق به دریافت جایزه فرانسیس بویر از سوی موسسه تجاری و تحقیقات سیاست عمومی آمریکا در سال ۱۹۹۰، جایزه سیدنی هوک از سوی بنیاد ملی نخبگان در سال ۱۹۹۸، جایزه بردلی برای دستاوردهای اندیشمندانه در سال ۲۰۰۳، جایزه لیساندر اسپونر برای کتاب اقتصاد کاربردی: تفکری ورای پله اول از سوی لیاسز فیر بوکز -یکی از قدیمیترین کتابفروشیهای آنلاین آمریکا- در سال ۲۰۰۴ و جایزه کتاب بینالمللی از سوی بنیاد getAbstract برای کتاب حقایق و مغالطههای اقتصاد در سال ۲۰۰۸ شده است. بااینهمه اما شاید مهمترین جایزه او، نشان ملی علوم انسانی بوده است که در سال ۲۰۰۲ از «جرج دبلیو بوش» رئیسجمهور وقت آمریکا و به خاطر سوابق پربار تحصیلی در زمینههای تاریخ، اقتصاد و علوم سیاسی، دریافت کرد.
توماس ساول در تمام این سالها وظایف و مشاغل مهمی را بر عهده داشته است. شروع کار جدی او بهعنوان یک اقتصاددان اما از ماه ژوئن سال ۱۹۶۱ در اداره کار آمریکا و بهعنوان اقتصاددان حوزه کار بود. او تا یک سال در این سمت باقی ماند. بعدازآن و در فاصله سپتامبر سال ۱۹۶۲ تا ژوئن ۱۹۶۳ در دانشکده داگلاس و دانشگاه روتگرز به تدریس اقتصاد پرداخت. او تدریس اقتصاد را بعدازآن تا نیمه سال ۱۹۶۴ در دانشگاه هوارد ادامه داد. در همین زمان او بهعنوان تحلیلگر اقتصادی به شرکت تلفن و تلگراف آمریکا رفت و تا ماه آگوست سال ۱۹۶۵ در آنجا ماند. در فاصله سپتامبر ۱۹۶۵ تا آگوست ۱۹۶۹ در دانشگاه کرنل، از سپتامبر ۱۹۶۹ تا ژوئن ۱۹۷۰ در دانشگاه برندیس و از سپتامبر ۱۹۷۰ تا ژوئن ۱۹۷۲ در دانشگاه کالیفرنیا بهعنوان استادیار اقتصاد مشغول به کار بود. ساول در سالهای ۱۹۷۲ تا نیمه سال ۱۹۷۴ در اندیشکده و پژوهشکده شهری بهعنوان مدیر پروژه فعالیت میکرد. او از اواسط سال ۱۹۷۶ تا اوایل سال ۱۹۷۷ بهعنوان همکار و عضو وابسته در مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری حضور داشت.
در این سال همچنین استاد مهمان دپارتمان اقتصاد دانشگاه آمهرست هم بود و بهعنوان همکار و عضو موسسه هوور در دانشگاه استنفورد هم فعالیت میکرد. بااینهمه اما شاید طولانیترین دوره فعالیت او از نیمه سال ۱۹۷۴ تا نیمه سال ۱۹۸۰ بهعنوان استاد در دانشکده اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا و از سپتامبر سال ۱۹۸۰ تاکنون در موسسه هوور بهعنوان همکار و پژوهشگر بوده است.
بااینهمه اما او سعی کرده است که در این سالها به علایق شخصی خودش هم بپردازد و در حقیقت به همین خاطر بود که در آخرین روزهای ماه دسامبر سال ۲۰۱۶، وقتی ۸۶ ساله بود، اعلام کرد دیگر هیچ ستونی برای نشریات نخواهد نوشت. او در این مورد گفت: «مساله این نیست که چرا من این کار را کنار میگذارم؛ موضوع آنجاست که چرا مدتها این کار را ادامه دادم.» توماس ساول همچنین در پاسخ به آنهایی که درباره برنامه و تصمیم بعدی او کنجکاو بودند، گفته بود میخواهد روی علایق قدیمیاش و بهخصوص عکاسی تمرکز کند. زندگی، اندیشهها و فعالیتهای ساول آنقدر جالب بوده که توانسته توجه فیلمسازان را هم به خودش جلب کند؛ تا جایی که اخیراً فیلم مستندی درباره زندگی او ساخته شد. فیلم «توماس ساول: عقل سلیم در جهانی بیمنطق» که توسط شرکت رسانهای فری تو چوز نتورک ساخته شد، در ماه ژانویه گذشته پخش و منتشر شد.
سعید مشهوری
برگرفته از کافه لیبرال