هنگامیکه صحبت از تلاش «علیه فراموشی» میشود، عمدتاً اذهان بهسوی جنایات یک رژیم و مرتکبان و قربانیان آن میرود. تلاشی مداوم که گذشته از اجرای عدالت با این هدف میبایست انجام شود که دیگر چنین جنایاتی توسط زمامداران قدرت صورت نگیرد. چنین روشنگری در جوامع باز و دموکراسیها در سیستم آموزشی کشور تثبیتشده و همچنین توسط رسانهها و نهادهای مدنی و ابتکارات شهروندی از جمله با فعالیتهای هنری و فرهنگی و بهطور مستند نسل به نسل تکرار میشود.
اما عرصههای دیگری نیز وجود دارند که در جوامع بسته بیشتر میبایست «علیه فراموشی» دربارهی آنها تلاش کرد. مثلاً در جمهوری اسلامی که رسانهها عمدتاً مبلّغ و مروّج سیاست و عقاید حکومت هستند و نظام آموزشوپرورش از کودکستان تا تحصیلات عالی بر اساس شستشوی مغزی با همین سیاستها و عقاید فرقهای تنظیمشده، همواره باید «علیه فراموشی» درباره ترفندهایی که جهت حفظ نظام پیش برده میشود، تلاش کرد.
نسلهای جوان ایران اگرچه به برکت تکنولوژی، از ارتباطات و اطلاعات بیشتری برخوردارند اما احتمال دارد نسبت به رویدادهای چهاردهه گذشته و حجم ترفندهای رژیم آگاهی کافی نداشته باشند. یکی از مهمترین راهکارهای جمهوری اسلامی پس از جنگ هشتساله، دوگانهسازی «بد» و «بدتر»، «میانهرو» و «تندرو» و «اصلاحطلب» و «محافظهکار/ اصولگرا» بوده است که البته مدافعان پیدا و پنهان رژیم در غرب نیز با اطلاق این عناوین و سپس با «چپ» و «راست» نامیدن افراد همین جناحین به آنها یاری رساندند.
جوامع باز هنوز درک نکردهاند که با یک رژیم غیرعادی روبرو هستند و ایرانیان در شرایط غیرعادی بسر میبرند و آن مفاهیمی که در نظامهای عادی معنی پیداکرده، در جمهوری اسلامی از اساس بیمعنی است! از «جمهوری»اش گرفته تا دوگانهسازی «تندرو» و «میانهرو» و مفاهیمی مانند «مردمسالاری» و «دموکراسی» و «حقوق بشر» و «حقوق شهروندی» که آشکارا مورد سوءاستفاده و مضحکه فاشیسم مذهبی و رژیم فرقهای حاکم بر ایران قرارگرفته است.
این سوءاستفاده همواره در دورههایی داغ میشود که نظام با اعتراضات مردم روبروست و پس از غلبه بر آن که فقط با سرکوب وحشیانه ممکن میشود، بدون اینکه چیزی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی کم شود، به فراموشی سپردهشده تا دوباره در شرایط مشابه عَلم شود.
موضوع «مشروطه» و «ملّیگرایی» نیز که این اواخر مطرحشده، اصلاً جدید نیست! اصلاحطلبان زمانی به ابتکار مغز متفکرشان (حجاریان) در دوران احمدینژاد میخواستند ولیفقیه مطلقه را مشروطه کنند تا جمهوری اسلامی حفظ شود. کیهان لندن همان زمان از زبان حاج شیخ عبدالله مازندرانی در دوران انقلاب مشروطه نوشت: «ای گاو مجسم! مشروطه، مشروعه نمیشود!»
هوارهوار «ملّی»نمایی نیز یکبار درزمانی که کسی دیگر به جبههی جنگ هشتساله برای «فتح قدس» نمیرفت، بلند شده بود و بار دیگر توسط احمدینژاد برای ناکار کردن جناح رقیب که میخواست مشروعه را مشروطه کند! اما جناحین رژیم به قول مولوی، «شیران عَلم» هستند که «حملهشان از باد باشد دم بدم!» و هر بار وقتی بادهای توفانی اعتراضات با سرکوب فرو خوابید، این «شیرانِ عَلم» شعارهای «مردمسالاری» و «حقوق شهروندی» و «مشروطه» و «ملیگرایی» را از یاد برده و دوباره بر سفره انقلابشان چمباتمه میزنند!