قابلتصور نیست خانوادههای مافیایی رژیم دست روی دست بگذارند و تماشا کنند که چگونه یک انقلاب ملی با «مبانی فکری» مستحکم و با ریشه در تاریخ کهن و معاصر ایران، سفرهی انقلاب اسلامی آنها را برمیچیند. همان مبانی فکری که سید علی خامنهای دستگاههای تبلیغاتی نظام را به تهاجم و تخریب علیه آن توصیه کرده است.
وخامت اقتصاد و امنیت در کشور به چنان وضعیتی رسیده که محافلی از اصولگرایان نیز با «خامنهای» و «سپاه» به نقطهی تقاطع رسیدهاند. اینها در هر نهاد لشکری و کشوری که مشغول به کار باشند، درنهایت یا به جناح رقیب و خانوادههای مافیایی آنها برای «پوستاندازی» رژیم میپیوندند و یا به اپوزیسیون طرفدار دمکراسی و سرنگونی حکومت ملحق میشوند. فراز و نشیب موج انقلاب ملی بر انتخاب آنها تأثیر میگذارد.
برعکس طرفداران «پوستاندازی» که با وجود امکانات فراوان مثل همیشه بر حرف درمانی و وعده و وعید تکیهدارند، طرفداران انقلاب ملی روی تجارب و آگاهی جامعه سرمایهگذاری کردهاند. علاوه بر این، فرصتهای ازدسترفته برای مدافعان «پوستاندازی» و «تحول»، معامله با غرب و احیای برجام و یا هر توافق و تفاهم حتا موقت میبود که تا کنون ناکام مانده و بر اساس شواهد به نظر میرسد آنها عمدتاً «خامنهای» و «سپاه» را مسبب این ناکامی و مانع «پوستاندازی» میدانند.
قابلتوجه اینکه در این موضوع نهتنها گروههای مافیایی موافق پوستاندازی رژیم بلکه تمام جریانات مدافع انقلاب ۵۷ اعم از چپگرا و اسلامگرا و ملی/مذهبی در یک صف قرارگرفتهاند. تفاوت این صفبندی تازه با صف قبلی اصلاحات این است که این بار با توجه بهاحتمال فزایندهی سقوط نظام جمهوری اسلامی، همه جریانات ضد پادشاهی و ضد پهلوی که «دشمن نظام» به شمار میرفتند، بار دیگر حول انقلاب ۵۷ گردآمدهاند؛ از مجاهدین و کمونیستهای اثنیعشری تا ملی/مذهبیها!
بهاینترتیب، تبلیغات فقط علیه «خامنهای» و فقط علیه «سپاه»، یکی از نشانهها برای شناختن افراد و جریاناتی است که جهت «پوستاندازی» رژیم تلاش میکنند. آنها میخواهند با حذف خامنهای به هر شکلی از جمله مرگ او و حذف یا مهار «سپاه» که روحانی آن را «دولت با تفنگ» خوانده و احمدینژاد آن را «برادران قاچاقچی» نامیده بود، انقلاب ۵۷ و «جمهوری» برآمده از آن را نجات دهند. این در حالیست که انقلاب ملی کل نظام با رهبر و پاسداران و جناحین مافیاییاش را نشانه گرفته است.
درعینحال، اگر جناح طرفدار «پوستاندازی» موفق شود انقلاب ملی را ناکار کند، همانطور که دوران اصلاحات ناکامش به خون مخالفان و دگراندیشان آغشته است، این بار با حذفهای خونین درونی و جناحی نیز همراه خواهد بود. درست برخلاف انقلاب ملی که با هدایت مسائل به مجراهای حقوقی مانند دادخواهی و کمیتههای حقیقتیاب سیاسی و اقتصادی و تأمین آشتی همگانی و آرامش و امنیت پس از جمهوری اسلامی، تلاش میکند از انتقامجویی مافیایی جناحین نشسته بر سفره انقلاب اسلامی نیز جلوگیری کند. از همین رو پیوستن به صفوف انقلاب ملی به سود همهکسانی است که فکر میکنند با وابستگی به یکی از جناحین رژیم و یا طرفداری از امثال «خامنهای» و «سپاه» میتوانند از آتش انتقامی در امان بمانند که عوامل خود این نظام در آن میدمند.