اگر جزو سایبری‌ها و گروه‌های ضد ملی و ضد ایرانی نیستید…

سایبری‌ها و گروه‌های ضد ملی و ضد ایرانی

موضوع «مبالغه» که عمدتاً به حوزه ادبیات و هنر و طنز تعلق دارد، در جهان واقعی به‌افراط تبدیل می‌شود که یکروی آن چاپلوسی در ارتباط با افراد و جریانات خودی و روی دیگرش تخریب علیه افراد و جریانات غیر خودیست. در این میان یک نکته می‌بایست روشن باشد: جمهوری اسلامی و وابستگان پیدا و پنهانش برای ایران‌دوستان و مدافعان دمکراسی، نه خودی هستند و نه غیرخودی! آن‌ها دشمن ایران و ایرانیانند.

متأسفانه هم در فضای مجازی و هم در فضای واقعی تشخیص نفوذی‌ها ازجمله به این دلیل که فعالیت سیاسی و حقوق بشری و «ژورنالیسم» برای برخی به منبع درآمدهای مقایسه ناپذیر تبدیل‌شده بسیار مشکل است. ضمن اینکه فعالیت برای انحراف و تخریب همیشه به‌طور مستقیم از سوی دشمنان هدایت نمی‌شود. چه‌بسا افرادی که ندانند در نهایت سر ارتباطات و یا جایی که در آن اشتغال دارند به کجا وصل می‌شود؛ هرچند که این موضوع چندان هم غیرقابل تشخیص نیستمگر اینکه منافع بر حقیقت بچربد.

بااین‌همه معیارهایی برای تشخیص سره از ناسره وجود دارد. گذشته از دفاع پیدا و پنهان از جمهوری اسلامی و شعباتش و مواضع  ضد ملی و ضد ایرانی، یک عامل دیگر، برخوردهای افراطی است که در همه جریانات سیاسی که ادعای مخالفت با جمهوری اسلامی دارند نیز وجود دارد.

الاهه بقراط

افراط می‌تواند یکی از شاخصه‌های عوامل جمهوری اسلامی در گروه‌های مختلف باشد چراکه به‌طور طبیعی برای جلب اعتماد مخاطبان مجبورند پیازداغ سخن و رفتارشان را زیاد کنند! نکته مهم اما این است که در نهایت، افراطیون چه مأمور و سایبری رژیم و یا گروه‌های مختلف باشند و چه نباشند به جریانی که خود را متعلق به آن معرفی می‌کنند، ضربه می‌زنند و این به سود جمهوری اسلامی است! افراطیون واقعی و غیر وابسته به رژیم حتا بیشتر به سود آن و علیه جریان خود هستند چراکه ساندیس و دستمزد هم دریافت نمی‌کنند و بی جیره و مواجب همان کار افراطیون مزدور را انجام می‌دهند!

در این میان، استمرارطلبان و جریانات فرقه‌ای ضد ملی و ضد ایرانی که سایبری‌های رژیم نیز ساز خود را در همگامی با آن‌ها کوک کرده‌اند، تلاش می‌کنند ملی‌گرایان و طرفداران پادشاهی و پهلوی را به‌زور «افراطی» قلمداد کنند و اتفاقاً خودشان در این دروغ  چنان مبالغه و افراط می‌کنند که بیش‌ازپیش می‌توان به این نتیجه رسید که جبهه‌ی «همه با همِ» ۵۷، پس از چهار دهه این بار نه برای روی کار آوردن آنچه مدعی‌اند نمی‌شناختند، بلکه برای تداوم آنچه همه می‌شناسند، بازهم در مقابله با پادشاهی و پهلوی به یک صف شده‌اند!
گذشته از اینکه اکنون نه توازن نیروهای اجتماعی به سود آن‌هاست و نه جامعه‌ و جهان شباهتی به چهار دهه پیش دارد، اما آن‌ها در حالی خود را «میانه‌رو» قلمداد می‌کنند که از یکسو در تقابل با تاریخ پیوسته‌ی  ایران به سود استمرار رژیمی جنایتکار و تداوم گسست در تاریخ معاصر کشور عمل می‌کنند و از سوی دیگر ترجیح می‌دهند بجای خطاب قرار دادن دموکراسی خواهانی که به انقلاب۵۷ و فرزند اهریمنی‌اش «نه» می‌گویند، مرتب مشغول کلنجار رفتن با افراطیونی باشند که نه قدرت تشخیص واقعی و نفوذی بودنشان را، از جمله در صفوف خودشان دارند، و نه با این افراط بیمارگونه در افراطی خواندن طرفداران پادشاهی و پهلوی سبب کاهش مقبولیت آن‌ها می‌شوند! سال‌هاست که دو جبهه بیشتر وجود ندارد:

جمهوری اسلامی؟ یا ایران؟! هر دو باهم نمی‌شود!

کیهان لندن شماره ۴۱۸

 

مطالب مربوط

بخت و فرصت و ملت

تناقض؟ توهم؟ یا هر دو؟!

دشمن ما یکی است!

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر