استعمارگری و دموکراسی در کشورهای اسلامی

گفتمان‌ها درباره رابطه اسلام با اسلام‌گرایی (تروریسم) در جوامع غربی ادامه دارد. این‌گونه گفتمان‌ها بیشتر از یک دیدگاه مذهبی این رابطه را تحلیل و موشکافی می‌کنند، به این معنی که آیا اسلام طبیعتاً خشن و سرکوبگر است و یا برعکس اسلام واقعی صلح‌جو و مدار است. پیروان اسلام مدارا، یا اسلام واقعی، برای اثبات نظریه خود به بعضی از سوره‌های قران و حدیثی‌ها اشاره می‌کنند که متن آن‌ها صلح‌آمیز است و اسلام‌گرایان هم از همین روش استفاده می‌کند، اما از سوره‌های نام می‌برند که محتوی آن‌ها زور و خشونت است. بدین ترتیب نظریه هر دو گروه، اسلام مدارا و اسلام خشونت، درست است: اسلام هم زور است و هم تسامح و به همین علت این‌گونه گفتمان‌ها که کدام اسلام واقعی است به نتیجه‌ای نمی‌رسند. با همین دوگانگی نیز کمونیست‌ها مواجه بودند و هستند که آیا جنایت‌های استالین و مائو ربطی به تئوری مارکسیم نداشت، یا اینکه رهبران احزاب کمونیست روسیه و چین مارکسیسم واقعی را اعمال کردند و با توجه به اینکه مارکس ترور انقلابی را برای پیشبرد اهداف انقلاب لازم می‌دانست: «فقط با ترور انقلابی می‌توان هم‌روند درد مرگ جامعه قدیم را کوتاه کرد و هم درد تولد جامعه جدید را»  ۱

اما چرا ما امروز در پیش‌تر نقاط دنیا با یک اسلام خشن روبرو هستیم؟ برای پاسخ به این پرسش نباید ما به گفته‌های محمد (حدیث‌ها) و یا به قران مراجعه کنیم که درواقع یک بحث وآژه شناسی است و بدون نتیجه، بلکه ما باید واقعیت موجود اسلام در کشورهای اسلامی (۵۰ کشور) را بررسی کنیم. منظور از واقعیت موجود اسلام موقعیت دموکراسی در این کشورها است و اینکه آیا استعمارگران غربی روند دموکراسی در سرزمین‌های مستعمره را تقویت کردند، یا نه

دکتر مسعود امیرخلیلی

 

استعمارگری و میزان دموکراسی در کشورهای اسلامی:

تونس از سال ۱۸۸۱ تا ۱۹۵۶ (۷۵ سال) مستعمره فرانسه بود و سنگال از قرن ۱۵ مستعمره بود: اول پرتقالی‌ها، بعد هلندی‌ها و در سه قرن آخر فرانسوی‌ها بر این کشور مسلمان در غرب آفریقا حکم‌فرمایی کردند. لیبی از سال ۱۹۱۱ تا سال ۱۹۵۱ (۴۰ سال) مستعمره ایتالیا بود، عراق از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۲ (۱۵ سال) مستعمره انگلیس و سوریه از سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۴۶ (۲۳ سال) مستعمره فرانسه بود، ایران و عربستان سعودی در هیچ زمانی مستعمره نبودند. شرایط دموکراسی در کشورهای که مدت‌زمان بیشتری مستعمره غرب بودند (تونس و سنگال) به‌مراتب بهتر است از کشورهای که مدت کمتری مستعمره بودند (لیبی، عراق و سوریه) و همچنین از کشورهای که مستعمره نبودند (ایران و عربستان سعودی). حکومت‌های خشن مذهبی در دو کشوری مشاهده می‌شوند که هیچ‌وقت مستعمره نبودند (ایران و عربستان). کشورهای استعمارگر، چه خود می‌خواستند، یا نمی‌خواستند، ارزش‌های دموکراسی غربی را با خود به این کشورهای اسلامی آوردند و هر چه مدت‌زمان استعمار بیشتر ارزش‌های دموکراسی غربی (آزادی زنان، آزادی فردی و …) بیشتر در این کشورها اسلامی تثبیت شدند.

حالا نگاه کنیم به دو جزیره در اقیانوس هند که مستعمره بودند: „ماریتیوس“ بودیست و „مالدیو“ سنی مذهب.

هر دو جزیره مستعمره بودند، ماریتیوس مستعمره فرانسه و انگلیس و مالدیو از سال ۱۸۸۷ تا ۱۹۶۸ تحت حفاظت انگلیس (protektorat). در ماریتیوس بودیست‌ها در اکثریت هستند و اقلیت‌های مسلمان و مسیحی از آزادی کامل برخوردارند. سه بار در ماریتیوس نخست‌وزیر یک مسلمان بود و نحست وزیر آخری، از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸، یک زن شیمی‌دان مسلمان. در مالدیو سنی‌ها در اکثریت هستند و قانون شریعت اجزاء می‌شود. اقلیت‌های مذهبی هیچ حقی در این جزیره ندارند. جزیره ماریتیوس با اکثریت بودیست سیستم دموکراسی دارد و مالدیو با اکثریت سنی قانون شریعت دارد و هر دو جزیره در اقیانوس هند قرار دارند. این دو جزیره به‌خوبی ظرفیت قبول کردن ارزش‌های دمکراسی در ادیان مختلف (اسلام و بودیست) به نمایش می‌گذارند. ۲

——————————————————-

۱ – مارکس جلد ۵، صفحه ۴۵۷، به زبان آلمانی

۲ – Ruud Koopmans,Das verfallene haus des Islam, München, 2020

 

مسعود امیرخلیلی

مطالب مربوط

صادق هدایت و حزب توده

سخنی کوتاه درباره مفهوم زمان و تاریخ در اسلام

هویت

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر