تبدیل «استان» به «گورستان»؟! نه! مرسی!

ایرانِ متحد

خیلی شنیده می‌شود که برخی مسائل مربوط به امروز نیست؛ باید آن‌ها را در فردای پس از جمهوری اسلامی مطرح کرد؛ یا اینکه خانه هنوز در دست دشمن و غاصبان است و هر وقت خانه را گرفتیم به طرح اختلاف‌نظر درباره تزئینات و تجهیزات و رنگ درودیوار و غیره خواهیم پرداخت.

این توصیه منطقی است و البته زمانی بامعنی نیز خواهد بود که همه به آن عمل کنند و نه اینکه برخی تمام تمرکز خود را روی نجات و پس گرفتن میهن بگذارند و برخی دیگر بدون آنکه کاری در این مسیر انجام دهند، با تکیه‌بر منابع مالی و تبلیغاتی و حتا نظامیِ بیگانگان پیشاپیش برای تصاحب و تکه‌پاره کردن مِلکِ مُشاع ایرانیان طرح و نقشه بریزند و با وارد شدن در روابط پیدا و پنهان و مبهم، از ظرفیت‌ نیروهای ملی‌ و ایران گرا برای رهایی از جمهوری اسلامی استفاده کنند و بعد مدعیِ مِلک «مفروز» خود شوند!

گذشته از تمامی تفاوت‌هایی که بین دوران انقلاب ارتجاعی ۵۷ و دوران کنونی وجود دارد، یک تفاوت مهم در مسیر و رهبری آن انقلاب و این انقلاب ملی و مترقی دیده می‌شود.

الاهه بقراط

اگر رهبری انقلاب ۵۷ بدون پایبندی به اخلاق و وجدان و حقوق و حتا عرف و آداب سیاسی و اجتماعی، همه منتقدان و مخالفان را برای تثبیت حکومت اسلامی از دَم تیغ گذراند و فاشیسم مذهبی خود را با کشتار و جنگ بر خون بنا کرد، اما منادیان آزادی و دمکراسی و حقوق بشر که خود را وارث مشروطه و دستاوردهای پهلوی می‌دانند و برای پیروزی یک انقلاب ملی جهت تأمین آزادی و امنیت و رفاه همه ایرانیان تلاش می‌کنند، هرگز نمی‌توانند آن گروه‌هایی  را که می‌خواهند با اهداف نژادی و قومی و مذهبی، به تخریب و تکه‌پاره کردن خانه بپردازند، مانند خمینی قلع‌وقمع کنند. این گروه‌ها و احزاب قومی که خودشان بر اساس تعلقات طایفه‌ای و نژادی سازمان‌یافته‌اند، از هم‌اکنون با «فاشیست» و «شبه‌فاشیست» خواندن ملی‌گرایان و شهروندان میهن‌دوست که خواهان حفظ سرزمین خود از گزند بیگانگان و وابستگان آن‌ها هستند، کشور را به خونریزی و جنگ و تبدیل «استان» به «گورستان» تهدید می‌کنند! یعنی همان خطری که جمهوری اسلامی برای جلوگیری از تغییر و سرنگونی خود، مردم را از آن می‌ترساند!

نه! مرسی! پیشگیری بهتر از درمان است تا بعداً درودیوار خانه‌ای که از فاشیسم مذهبی پس گرفته‌شده، با نژادپرستی و قوم‌گرایی بر سر بخشی از ساکنان آن خراب نشود! ایران باتجربه خون‌بار ارتجاع سرخ و سیاه و حکومت مذهبی و شیعه، این بار به دام حکومت‌های مذکر‌ فرقه‌ای و قومی و تقسیم مناصب بر اساس مناسبات بدوی و قبیله‌ای و مذهبی نخواهد افتاد! همه این‌ها هم با ادعای دمکراسی و سکولاریسم و هم با شعار «زن زندگی آزادی» تناقض دارد!

روش پیشگیری بدون تهدید و دعواست: روشنگری و شفافیت و پاسخگویی! خوشبختانه در خارج کشور آزادی بیان فراوان است و همه باید بتوانند مانند ملی‌گرایان مدافع دمکراسی و حقوق بشر به این پرسش ساده، گذشته ازآنچه در برنامه‌های آن‌ها آمده، پاسخ روشن و بدون دودوزه‌بازی بدهند: برای ایرانِ متحد، این خانه‌ی مشترک همه ایرانیان، چه آرزو دارید؟! و بر اساس این پاسخ، در صورت لزوم، به اصلاح و بازنویسی برنامه احزاب خود بپردازند!

کیهان لندن شماره ۴۰۸

 

مطالب مربوط

اهمیت انتخابات آمریکا برای ایران به مردم و رهبری جنبش ملی وابسته است

۵۷؛ مرز بین دو فکر و دو هدف‌ متناقض

فقط «آنتی» بودن نه سیاست است نه راه!

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر