ایرانیان از جمهوری اسلامی زخمخوردهاند. زخمی چرکین و عفونی! زخمی که بر همه امعاء و احشاء زندگیِ نهتنها اجتماعی بلکه فردی آنها تأثیرات مرگبار و متعفن گذاشته اگر که برای نمونه به موضوع حقوق زنان و قوانینی مانند «کودک همسری» و «چندهمسری» توجه کنیم.
در این میان مفاهیم و سیاستهایی مانند «وحدت کلمه» و «همه با هم» و «انقلاب» به ریسمان سیاه و سپید تبدیل شد تا سبب گریز هر آنکسی شود که از جمهوری اسلامی خشمگین و منزجرست. در عمل، «وحدت کلمه» چیزی جز «بیعت با من» و «همه با هم» چیزی جز «همه با من» نبود تا انقلاب مشروعه و ارتجاعی ملایان و گروههای تروریستی را در برابر ساختاری که ایران نوین را بناکرده بود به پیروزی برساند.
حالا که نزدیک به نیمقرن از یک انقلاب مرگبار و زهرآلود و ویرانگر و بدخیم میگذرد، حتا فرزندانش نیز چارهای جز این ندارند که نه آن را بلکه نظامی را که از آن برآمده، به پرسش بکشند. آنها به این دلیل که جامعه به تلاطم درآمده و این نظام را نمیخواهد. وگرنه همچنان از دور یا نزدیک بر «سفره انقلاب»شان نشسته بودند. حتا چند ماه تداوم انقلاب ملی نیز آنها را به سخن درنیاورد بلکه تغییر سیاست کشورهای غربی و چهبسا ردوبدل پیامها و رفتوآمدهای پنهان رایج در شرایط انقلابی، زبان آنها را به بهانه «سالگرد انقلاب اسلامی» گشود!
درهرحال، هراندازه افراد و جریانات از نظام کنده و با هر فاصلهای به مردم و انقلاب ملی و آزادیخواهی نزدیک شوند، به سود ایران است. از همین رو سرشت این انقلاب با «وحدت کلمه» و «همه با هم» بیگانه است چراکه بر تنوع و گوناگونی «کلمات» و «همگان» آگاه است! همبستگی و همگرایی زمانی «خدعه» نیست که دانست آن چتر سیاهی که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند، نمیتواند ضد آن انقلاب را به پیروزی برساند!
سیاست زندگی و سرنوشت رقم میزند! تبدیل به جبهه جنگ یا طناب اعدام در زندان و موشک به هواپیمای مسافری در آسمان تهران میشود! سیاست بسیار جدیتر از برنامه «خبر» و «شو» و احساسات رقیق و دلسوزی برای مردم است! در سیاست باید سنجیده گفت، سنجیده سکوت کرد، سنجیده با دیگران نشستوبرخاست! برای اینهمه میبایست مطلع بود و پشتوانهی فکری داشت؛ ازجمله دانست که «احزاب قومی» و حکومتهای فرقهای پاسخگوی نیازهای جوامع قرن ۲۱ نیستند و نه راهحل بلکه علاوه بر ایران، جزو مشکلات خاورمیانه ازجمله در عراق و لبنان و افغانستان و همچنین فلسطیناند! چنین گروههایی اساساً به دلیل تغییرات جمعیتی و فرهنگی که ناشی از گسترش ارتباطات نیز هست، به گذشته تعلق دارند. باید دانست که میزان مشارکت همه احزاب اعم از سراسری و منطقهای را، انتخابات آزاد و صندوق رأی تعیین میکند و نه برعکس!
از همین رو رسیدن به دمکراسی و تحقق حقوق بشر در ایران متحد آینده، در هر نظامی که مردم به آن رأی دهند، نمیتواند از سیاستهای امروز و دوران گذار جدا باشد! آینده هماکنون در حال شکل گرفتن است…