هرچه بیشتر زمان میگذرد، واقعیت دوگانگی طبیعت بیشازپیش خود را در رویدادهای سیاسی- اجتماعی ایران به نمایش میگذارد. واقعیتی که عمدتاً در اسطورهها و روایات باستانی کشورهای مختلف از جمله ایران و شاهنامهاش به آن پرداختهشده اما حقیقتی جاری در زمان و مکان جامعه بشریست که مضمون هزاران اثر هنری و ادبی نیز قرارگرفته است.
این حقیقت، امروز، صرفنظر از پیشینهی روایت صدساله از تاریخ مشروطه و مشروعه، چیزی جز نبرد همیشگی بین نیروهای نیکی و پلیدی، نور و تاریکی، خیر و شرّ، زندگی و مرگ نیست! نبرد معروف «تشتر»، ایزدِ باران یا آب، با «اپوش»، دیو خشکسالی و بیابان که پیش از انقلاب اسلامی ۵۷ کودکان در کتاب فارسی دبستان با آن آشنا میشدند؛ و البته همواره پیروزی با نور و نیکی و باران و زندگی بوده است.
انقلاب ۵۷ پیروزی پلیدی بر کشوری بود که با فراز و نشیب راه نیکی در پیشگرفته بود. آنچه جمهوری اسلامی در ایران بر سر مردم و کشور آورده، گذشته از ویرانی محیط زیست و اقتصاد، از تیربارانها و چوبههای دار و تجاوز به دختران و پسران در زندانها از همان روزهای نخست تا تکرار چرخه خشونت که به شکل قتلهای زنجیرهای و ترور در داخل و خارج کشور و فشارهای تصورناپذیر فیزیکی و روحی و روانی در کوچه و خیابان علیه زنان و جوانان، هرگز متوقف نشد. امروز نیز فاشیسم مذهبی به رهبری فرتوتترین و فرسودهترین تفکر ارتجاعی تاریخ جهان برای مقابله با خیزش انقلابی، ملی، فرهنگی و اسطورهای مردم ایران از ارتکاب هیچ جنایتی در خیابان و زندان پروا ندارد و درحالیکه آخرین نفسها را میکشد و پیکر زخمخوردهاش در حال تجزیه و فروریختن است، از همه بازوهای زخمی خود اعم از تجزیهطلبان و لابیگران و صادراتیهایی که برای روزهای مبادا سرمایهگذاری کرده بود، بهره میگیرد.
آنچه در زبان «صفت عالی» نامیده میشود، در مورد جمهوری اسلامی بیشترین کاربرد را دارد؛ حکومتی که جانسختترین، پلیدترین، سیاهترین تاریکیها و تاریکترین سیاهیها، شرّترین و مرگبارترین است. نهفقط خمینی که مُرد و خامنهای که پایش لب گور است، بلکه این حکومت و همه زمامداران و مدافعان پیدا و پنهانش، از گور برآمدن حکمرانی ضحاک در جهان واقعیِ قرن بیستم و بیست و یکم هستند و واقعی بودنش آنهم در دنیای مدرن، ابعاد تصورناپذیر پلیدی و جنایات جمهوری اسلامی را بیشتر نمایان میکند.
ما شاهدان یک واقعیت اسطورهای هستیم که اگر پیش از روی کار آمدن این حکومت کودککش کسی آن را تصویر میکرد، امکان نداشت عین «داستان ضحاک» کسی آن را باور کند! اما پایان اسطوره و واقعیت بیتردید یکیست: مردمی که به دنبال نور و نیکی و زندگی هستند، بر تاریکی و پلیدی این رژیم مرگبار پیروز خواهند شد.