جامعه بشری همواره در تلاطم بوده و دورههای صلح و جنگ را به تناوب تکرار کرده. ایران خود از این دورهها کم نداشته است. بااینهمه انتظار میرفت و میرود که با رشد آزادی در جوامع که ناشی از خرد مدرن و دستاوردهای تکنولوژیک و همچنین حقوقی است که در خدمت صلح و آرامش و امنیت شهروندان به کار گرفته میشود، دورههای صلح و امنیت نیز طولانیتر شود.
البته چنین شده اما عمدتاً در غرب و همچنین کشورهایی در آسیای جنوب شرقی که به برکت رشد اقتصادی توانستهاند با دمکراسی یا بدون دمکراسی، صلح و امنیت را درون مرزهای خود حفظ کنند. در خاورمیانه و برخی کشورهای آفریقایی اما چنین نیست! این دو و همچنین برخی کشورهای آمریکای لاتین با همکاری «ضد امپریالیستی» دولتهای چپگرای آنها، به کنام و مأمن اسلامگرایی جنگافروز و تروریست تبدیلشدهاند. بیهوده نیست که مقامات جمهوری اسلامی به دنبال «سوراخ موش» در ونزوئلا هستند!
اسلامگرایی یک غده سرطانی مغزی و بیش از صدساله است که از میانه قرن بیستم و همزمان با گسترش رسانههای همگانی و راههای ارتباطی بین جوامع که قادر به تأثیرگذاری بر همدیگر هستند، در مقابله با جهان مدرن و آزادی در پیکر جوامع مسلماننشین فعالشده ولی به آنها محدود نمانده و متاستاز آن بهصورت تروریسم و ناامنی به جوامع باز و کشورهای آزاد نیز رسیده است.
کانون عفونت و مرکز تکثیر و بازتولید بنیادگرایی اسلامی با فرقههای مختلف که گاه متفاوت به نظر میرسند اما همگی هدف مقابله با آزادی و به انقیاد درآوردن جوامع را دنبال میکنند، در جمهوری اسلامی قرار دارد و از آن تغذیه میشود چراکه بیش از چهار دهه قدرت دولتی و منابع عظیم یک کشور استراتژیک را در دست داشته تا همهچیز را در خدمت بقا و گسترش اسلامگرایی به کار بگیرد. طبیعی است توان جوامع باز و دولتهای غربی در محافظت از خود در برابر هجوم اسلامگرایی بهمراتب بیشتر از مردمانی است که زیر سلطهی آن، ازجمله در ایران، بسر میبرند و همواره قلعوقمع شدهاند. چنانکه پس از ۱۱ سپتامبر، هم آمریکا توانست آن را در مرزهای خود مهار کند و هم کشورهای اروپایی! ایران و خاورمیانه اما همچنان در آتش اسلامگرایی و حکومتهای فرقهای میسوزند.
بااینهمه اگرچه رشد این سرطان بدخیم فعلاً در غرب مهارشده، اما جمهوری اسلامی فقط مشکل مردم ایران که سالهاست فریاد میزنند آن را نمیخواهند، نیست! تا این غدهی سرطانی در محلی که در آن رشد یافته از بین نرود، همواره احتمال و امکان گسترش آن به همه جهان وجود دارد! از همین رو، مبارزه مردم ایران را میبایست از این زاویه دید که آنها برای دست یافتن به آزادی و صلح و امنیت دریکی از مناطق بحرانی تلاش میکنند که میتواند دوران صلح و آرامش طولانیتری برای کل جهان به ارمغان بیاورد.