جنبشی که از اعتراض به قتل حکومتی مهسا امینی (۲۵ شهریور ۱۴۰۱) از ۲۶ شهریورماه شکلگرفته، اکنون بسی فراتر از مطالبات جزئی و مقطعی، خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و احقاق حقوق انسانی تمامی ایرانیان است؛ خواستههای جنبشی که بیش از هفت هفته در اکثر شهرهای کشور جریان دارد، ایجاد حکومتی دمکراتیک، سکولار و حقوقی است تا با آن، جامعهای امن، عاری از تبعیض و توام با سعادت شخصی برقرار شود. ایرانیان خارج کشور نیز به همین منظور و با این اهداف ملی و میهنی، در همراهی با هموطنان، در بیشتر کشورها، تجمعات و تظاهرات اعتراضآمیز در همبستگی با مبارزان داخلی برگزار کرده و میکنند.
تحرکات، شعارها، رفتارها و نمادهایی که در این جنبش به عرصه آورده شدهاند، همگی نشانههایی از حقوق و خواستههای همهجانبه و مدنی معترضان و مخالفان جمهوری اسلامی هستند؛ محور اصلی و مبنای اساسی این جنبش، حقطلبی و گذار از حکومت اسلامی است؛ حق انتخاب پوشش و آزادی زنان از مواردی است که جنبش بر پایه آن شکل گرفت و در روزهای اخیر به عرصههای تازهای رشد کرد؛ از شعارهای محوری این جنبش در کنار «زن، زندگی، آزادی»، شعار همهگیر، ملی و مستمر «جمهوری اسلامی نمیخوریم» و «مرگ بر دیکتاتور» است.
تردیدی نیست که همبستگی امروز ایرانیان در گذار از جمهوری اسلامی، نمونهای از فردای ایران دمکراتیکی است که بر ویرانههای جمهوری اسلامی پای خواهد گرفت؛ رکن اصلی ایران آینده مبتنی بر حقوق مسلم بشری بوده و تدوین قانون اساسی، قوانین موضوعه عرفی، جزایی، قضایی و خانواده و… بایستی تأمینکننده حقوق شهروندی تمام ایرانیان باشد؛ همانطور که در تجمعات و اعتراضات فعلی ملت ایران اعم از زن و مرد، سنی، شیعه، کرد و بلوچ و کرد و… به میدان آمدهاند، در جامعهای عاری از اقتدار ارزشهای مذهبی، خشونت مقدس، فساد سازمانیافته، زیر پا گذاشتن کرامت انسانی و منافع ملی و بیاحترامی به باورها و…! عکس همه اینها از اصول اولیهای هستند که در ایدهها، اهداف و چشمانداز آزادیخواهان ایران قرار دارد.
برای دستیابی به حکومتی دمکراتیک، سکولار و دولت حقوقی، ساماندهی ملی و مدنی همبستگی که در میان معترضان و بخشی از مخالفان رژیم جریان دارد، از عوامل مهم و محوری به شمار میرود؛ واقعیت این است که میدان مبارزه در خیابانها، دانشگاهها، مدارس، کارخانهها و… بدون ارزشگذاری بر جنسیت، قومیت، اعتقادات و… بر هدف ملی و مدنی سرنگونی جمهوری اسلامی متمرکز بوده و خواستهای حقوقی زنان و مردان کشور بر پایه آن شکلگرفته است.
همانطور که در قطعنامه پایانی کنگره چهاردهم حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) آمده است «ما تردید نداریم برای بیرون راندن این نظام راه دیگری جز اقدام مشترک، یکپارچه و هماهنگ همه ایرانیان آزادیخواه وجود ندارد و ایران آزاد و آباد و سرشار از امید نیز به دست همین نیروی لایزال ساخته خواهد شد. کنگره بر آنست که حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) بهمثابه یکی از نیروهای سیاسی باورمند بهضرورت حفظ تمامیت ارضی و یگانگی ملی، جدایی دین از حکومت، عدم تمرکز در اداره امور داخلی و پایبندی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای پیوست به آن، با عزمی استوار در همگامی و هماهنگی با کلیه نیروهای مشترک در اصول نامبرده و با اتکا به نیروی پایانناپذیر ملت، از نظام منحط جمهوری اسلامی عبور کرده و ایران سرافراز فردا را بنیان خواهد نهاد.»
امروز هرگونه مجادله، هدفگذاری، تحرکات میدانی، نظری و رسانهای که حول محور سرنگونی جمهوری اسلامی، بیان و طراحی نشود، درواقع مخالفت با جنبش ملت ایران بوده و در طرف رژیم اهریمنی و فرقه تبهکار اسلامگرایان قرار دارد؛ بیشک تاریخ همه اظهار نظرات، اقدامات و موضعگیریها را به ثبت میرساند و آنانی را که در راه مبارزه با جمهوری اسلامی تمامقد و همهجانبه ایستادهاند، شایسته زندگی در جامعهای آزاد و حکومتی دمکرات معرفی خواهد کرد.