یکی از نکات جالب این انقلاب رویارویی نسل انقلاب ۵۷ با نسل امروزست. نسل ۵۷، انقلاب «زن، زندگی، آزادی» را ادامه انقلاب شکستخورده (ناتمام، دزدیدهشده و غیره) خود میداند؛ اما انقلابیون امروز خود را ادامه آن نسل نمیدانند. یکی پیوستگی میبیند و دیگری گسست.
گسست انقلاب ۵۷
انقلاب ۵۷ یک گسست کامل از انقلاب مشروطه بود. این گسست را هم در عمل و هم در نظر بسیار آسان میتوان نشان داد. نسل انقلاب ۵۷ ادبیات روشنفکران مشروطه را نمیخواندند و علاقهای هم بدان نداشتند. نویسندگان موردعلاقه آن نسل علی شریعتی و جلال آلاحمد و مطهری و لنین و مارکس و امیر پرویز پویان و بیژن جزنی بودند نه میرزا فتحعلی خان آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی و میرزا ملکم خان و کسروی و تقیزاده.
در عمل هم آخوند، این طبقه منفور و در تاریخ معاصر ایران همیشه مسلط که در انقلاب مشروطه برای مدت کوتاهی ضعیف شده بود برای نسل انقلاب ۵۷ یا قهرمان و یا همراه و همسنگر بود. جلال آلاحمد مینویسد:
«(شیخ فضلالله نوری) بهعنوان مدافع «مشروعه» باید بالای دار برود…و بهعنوان مدافع تشیع اسلامی…از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند؛ و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد.» (غربزدگی صفحه ۷۸)
آلاحمد درست میگفت. آن کشمکش دویستساله بود. مدافع تشیع اسلامی که در پس انقلاب مشروطه بر دار شده بود پس از انقلاب بهمن ۵۷ رهبر بلامنازع مردم شد.
گسست انقلاب ۱۴۰۱
نسل انقلاب ۱۴۰۱ کمترین علاقهای به نویسندگان و نظریهپردازان انقلاب بهمن ۵۷ نشان نمیدهد. اگرچه این نسل ضمن بیاعتنایی کامل به آثار نویسندگانی چون شریعتی و آلاحمد لزوماً آثار روشنفکران صدر مشروطه را نمیخواند اما در عمل با اندیشه آنها پیوستگی نشان میدهد. دشمن اصلی هر دو یکی است: آخوند باید گم بشه! این شعار رمز پیوستگی با جنبش مشروطهست.
رمز نماد و شعار
میبینم زیر یک پل عبا و عمامهای را دار زدهاند. روی تیر چراغبرقی نوشتهاند مخصوص ملای خاصی ست. همه نمادها و شعارها نمایش درونمایه جنبش مدرن و سکولاریست که در ضدیت خود با آخوند و درخواستهاش برای آزادی و پیشرفت و زندگی به سبک غرب و برخورداری از آزادیهای دمکراسی غربی با جنبش روشنفکری مشروطه پیوستگی دارد. در به دار آویختن عبا و عمامه و بازی عمامه پرانی، من نماد نعش این «بزرگواران» را بر سر دار همچون پرچمی میدانم به علامت بازگشت بهترین دستاوردهای جامعه غرب، زن زندگی آزادی که پس از بیش از چهل سال حکومت خونین و غارتگر آخوندی بر بام سرای این مملکت افراشته شده است.
رامین احمدی