انقلاب ملّی در انقلاب اسلامی

روند تکاملی ملّت شدن یک قوم – یا اقوام – روندی پیچیده و بغرنج است و زمانی که یک قوم به‌طور تاریخی به ملّت تبدیل شد نمی‌توان آن را به گذشته برگرداند. برعکس، امّت امری تاریخی نیست؛ جماعتی می‌تواند، درزمانی و در شرایط خاصّی، در صورت امّت درآید، زمانی بپاید و ازاین‌پس نیز مانند دود به هوا رود. هر امّتی قائم به شخصی است که دارای فرّۀ ایزدی است و با افول او نابود می‌شود، زیرا امّت امری تاریخی نیست، معنوی است. وانگهی، تشکیل امّت در دورۀ پیش از مدرن ممکن شده و با آغاز دوران جدید نیز زمان آن برای همیشه گذشته است. نیازی به گفتن نیست که در کشورهایی که هنوز وارد دوران جدید نشده‌اند بقایایی از واقعیّت امّت می‌تواند وجود داشته باشد، امّا وجود این عناصر پیش از مدرن تنها می‌تواند مانع تحقّق روند کامل تجدّد شود. بیشتر کشورهایی که در بیرون میدان جاذبۀ غرب قرارگرفته‌اند، به درجات مختلف، هنوز با این بقایای امّت و مقولات و مباحث آن، درگیر هستند. بقایای عناصری از نظام امّت همچون مانع‌هایی هستند که در برابر تجدّد و اندیشۀ آن عمل می‌کنند و تا زمانی که تصفیه‌حسابی با این مانع‌ها صورت نگرفته باشد راه تحقّق مدرنیته هموار نخواهد شد.

در ایران، با پیروزی جنبش مشروطه‌خواهی، دوران جدید ایران آغاز شد. چنان‌که از مذاکرات مجلس اول می‌توان دریافت، همین مجلس نخست همچون مکان تدوین نظریه‌ای برای تجدّد ایرانی بود. نخستین امری که در این مجلس ظهور پیدا کرد، چنان‌که در جای دیگری توضیح داده‌ام، «امر ملّی» بود و منطق همین «امر ملّی» بود که دیگر شئون کشور را مُتعیّن می‌کرد که تدوین قانون اساسی و نظام قانون‌ها – یا حکومت قانون – در صدر آن‌ها قرار داشت. در ایران، این امر ملّی امری تاریخی بود. به خلاف بسیاری از کشورهای جهان اسلام و حتّیٰ کشورهای اروپای غربی که ناحیه‌هایی از امّت بزرگ مسیح یا اسلام بودند، ایران توانست استقلال «ملّی» خود را حفظ کند و بیشتر از آن، چیزی که تاکنون بیشتر توجّه چندانی به آن نشده است، «روایتی» برای این استقلال «ملّی» تدوین کند. می‌دانیم که ایرانیان به هر صورتی «اسلام آوردند»، امّا به تعبیری که جای دیگری به‌کاربرده‌ام «ایمان نیاوردند». منظورم این نیست که ایرانیان مسلمان نبودند، امّا با همین اسلام روایت خود تاریخ و «هویّت» خود را تدوین کردند و پیش بردند. نمونۀ بارز این روایت همان است که در شاهنامه آمده است که بیان «خاطرۀ» تاریخی ایرانیان است.

می‌دانیم که ایرانیان، در دورۀ اسلامی، بسیار زود به تاریخ‌نویسی روی آوردند و کوشش کردند جایی برای گذشتۀ تاریخی خود در تاریخ «جهانی» باز کنند، اما تدوین این «خاطرۀ» تاریخی همۀ تاریخ ایران را در برنمی‌گرفت. یکی از منابع این تاریخ‌های نخستین همان «خدای‌نامه‌های» دوران باستان بود، امّا فردوسی از این خدای‌نامه‌ها در صورت دیگر بهره گرفت و بر پایۀ آن «حافظۀ» تاریخی روایتی از «خاطرۀ» تاریخی ایرانیان عرضه کرد. یکی از وجوه تمایز ایران با دیگر کشورها همین مشروعیّت‌یابی دوگانه برپایۀ «حافظه» و «خاطره» است. خاستگاه آنچه من «امر ملّی» می‌نامم همین مشروعیّت‌یابی مضاعف است. تبدیل تدریجی قوم – و اقوام – ایرانی به ملّت از کهن‌ترین روزگار در چنین شرایطی ممکن شد. قوم – و اقوام – ایرانی که هرگز بخشی از هیچ امّتی نبود، توانست، بر پایۀ همین «امر ملّی»، سامانی از یک واقعیّت تاریخی را ایجاد کند که در دوران جدید از آن به «ملّت» تعبیر کرده‌اند. این «سامانِ» قومی در ایران با تکیه‌بر تمایز دو وجه مشروعیّت‌یابی ایجاد شد و در تحوّل تاریخی آن به ملّت تبدیل شد.

انقلاب «ملّی» ایران از ویژگی‌های ایران، به‌عنوان ایرانشهر، است که از دو سه دهۀ پیش من کوشش کرده‌ام به برخی از وجوه آن اشاره‌کنم. اقوام ایرانی، از کهن‌ترین ایام تاریخ این کشور، زیر لوای فرهنگ فراگیر آن وحدتی پیداکرده‌اند که در سده‌های اخیر از آن به ملّت تعبیر می‌کنند. این وحدت «ملّی»، به‌عنوان وحدت فرهنگی، به‌رغم تنش‌هایی که پیوسته به‌عنوان یک اجتماع داشته است، این ویژگی‌ بنیادین مهم را نیز داشته است که در دوره‌های حساس تاریخ ایران خود را از «دولت» جدا و بنیان قومی خود را حفظ کرده است. فروپاشی ایران، در یورش افغانان، به توپ بستن مجلس و کوشش برای تسخیر دوبارۀ ایران با تکیه‌بر سالدات‌های روس از نمونه‌های این بی‌اعتنایی ملّت به نظم دولتی است که ملّی نبود: اگر دولت توان نگاه‌داشت وحدت ملّی و دفاع از حقوق ملّت را ندارد ضرورتی ندارد که مردم خون خود را برای حفظ دولتیان هدر دهند. جای شگفتی نیست که وقتی شاه سلطان حسین برافتاد و نادر برای دفاع از اجتماع ملّت ظاهر شد بخش بزرگی از مردم که به صفویان پشت کرده بودند به سپاهیان او پیوستند و شاه را به امان دیوانه‌ای افغانی رها کردند تا از وحدت سرزمینی کشور دفاع کنند. برای این پیوستن عامّه به نادر نیز زمانی مُقدَّر شده بود و آنگاه‌که کار نادر به ماجراجویی کشید در شبی سر او را بریدند و فردای آن روز آن سر زیر پای کودکان افتاده بود. از ویژگی‌های این پدیدار شدن یک ملّت آن است که این «ملّت» هر دولتی را دولت «ملّی» نمی‌داند. اگر بتوان گفت، هر دولتی تا زمانی دولت «ملّی» است که دولت وظیفۀ تأمین حقوق ملّت را بر عهده داشته باشد. از ویژگی‌های تاریخ ایران این است که اجتماع ملّت امری اساسی‌تر از دولت آن بوده است. اغلب خربنده‌هایی که بر ایران فرمان رانده‌اند نمی‌دانسته‌اند که ایرانی خود را متولی «دفاع از اجتماع ملّت» می‌داند نه گوشت دم توپ دولت‌های ماجراجو! یک نمونۀ جالب‌توجه اقبالِ عامّه برای رفتن به جبهه‌ها در آغاز جنگ و پشت کردن به جبهه‌ها زمانی بود که خاک کشور آزادشده بود، اما ماجراجویی‌های ج.ا. به دلایلی که موضوع بحث من نیست می‌خواست جنگِ به‌عنوان «نعمت» را ادامه دهد. پیش از آن‌که تمایز مفهومی دولت و جامعه در اندیشۀ سیاسی و در علوم اجتماعی جدید ظاهر شود، ایرانیان، پیوسته، نوعی آگاهی از تمایز میان دولت و اجتماع ملّت داشته‌اند.

دکتر جواد طباطبایی

در ایران، این آگاهی از «حقوق ملّت» سابقه‌ای طولانی دارد، اگرچه جریان‌های آگاهی‌ستیز نیز هرگز اندک نبوده است که به هر مناسبتی به دامن «مشایخ و مراجع» چنگ می‌زد تا به دولتی که خود بخشی از آن بودند نصیحت کنند که حقوق مردم را تأمین کند. بدیهی است که این واژه‌های نو که اینجا به کار می‌برم همه جعل جدید هستند، اما هیچ جدیدی وجود ندارد که سابقه‌ای در قدیم نداشته باشد. هر دوره‌ای سطحِ خودآگاهی خود را داشته و در ایران، فرهنگ مهم‌ترین ابزار برای درافتادن با نظام ایدئولوژیکی دولت بوده است. در ایران، وحدت «ملّی» پیوسته وحدت فرهنگی «ملّی» در سطح اجتماع ملّت بوده است، اما نخست در جنبش مشروطه‌خواهی و با پیروزی مشروطیت بود که صورت جدیدی از خودآگاهی پیدا شد. با مشروطیت، فرهنگ در صورت قانون‌خواهی ظاهر شد. این‌که تا پیروزی مشروطیت ایران فاقد نظام حقوقی درستی بود تفصیلی دارد که اینجا نمی‌توان به آن پرداخت، اما همین‌قدر اشاره می‌کنم که متولیان ادارۀ بخش بزرگی از نظام حقوقی کشور همان «مشایخ و مراجع» بودند که قانون شرع را مطابق میل و فهم خود تفسیر می‌کردند، یعنی نظام اجتماع ملّت را در خدمت منافع خود و برای حفظ دولت قربانی می‌کردند. پیش‌تر، در دوران قدیم تاریخ ایران که ایرانیان ابزارهای لازم برای درافتادن با پی‌آمدهای نامطلوب این نظام حقوقی را نداشتند، ادب فارسی مکانی برای پیکار با «مشایخ و مراجع» بود، اما با آغاز دوران جدید و آشنایی ایرانیان با مفاهیم جدید، پیکار برای حقوق جای ادب فارسی را گرفت. جنبش مشروطه‌خواهی از این حیث آغاز دوران جدید تاریخ ایران بود که ابزار جدیدی در دسترس ملّت می‌گذاشت تا بتواند حقوق خود را تأمین کند. با همین نظام، حقوقی ایران وارد دوران جدید خود شد، بنیاد «ملّت» واحد استوار شد و ملّت به بلوغ خودآگاهی رسید. نظام حقوقی جدید مهم‌ترین دستاوردی بود که ملّت ایران به آن دست‌یافت، اما همۀ نیروهای سیاهی‌های سده‌های میانه که با پیروزی مشروطیت و اعدام شیخ شهید عقب‌نشینی کرده بودند، بار دیگر به میدان آمدند.

انقلاب اسلامی انتقام «مشایخ و مراجع» از نظام حکومت قانون بود. این انقلاب، در آغاز، توانست با پراکندن خاکستر ایدئولوژی چپی‌ـ شریعتی در چشم مردم آنان را از دیدن محروم کند. یکی دو دهۀ نخست پس از انقلاب، این‌طور القا می‌شد که زمان دولت‌های ملّی گذشته است. این کوششی بود برای بی‌حسی موضعی دادن به ملّتی که گیجی انقلاب او را فراگرفته بود. کوشش برای تبدیل ملّت به امّت – و درنهایت بخشی از یک امّت بزرگ‌تر – که فراهم آمده از جماعات بی‌هویت، پراکنده، بدوی و بیش از هر چیز، دشمن ملّت ایران، از همان آغاز، محتوم به شکست بود، اما ایدئولوژی چپی‌ـ شریعتی تنها مردم را از نعمت بینایی محروم نکرده بود، بلکه سازندگان آن ایدئولوژی خود نیز قربانی ایدئولوژی خود بودند و نتوانستند ببینند که بر روی کدام تپه‌ای از شن‌های مواج نشسته‌اند و زمانی که توفان به وزیدن آغاز کند آنان دیگر مکان و جهت خود را پیدا نخواهند کرد. این‌که در سال‌های اخیر روند اعتراض‌های مردمی که از حقوق ازدست‌رفتۀ خودآگاهی پیداکرده‌اند، شتاب بیشتری گرفته است، درحالی‌که حکومتیان روزبه‌روز گیج‌تر شده‌اند، این‌که از خاندان جلیل شریعتی و شریعتی‌چیان و اتحاد شوم چپ وطنی صدایی بلند نمی‌شود، این‌همه، نشانۀ این واقعیت اسفناک تاریخ معاصر ایران است که عاملان و فاعلان دگرگونی‌های سیاسی گروه‌هایی از عقب‌مانده‌های ذهنی، از فدایی، مجاهد، پیکار، توده‌ای تا گروهک‌های مذهبی، فراهم آمده بود که همه کلنگ به دست آمادۀ نابودی کشور، بنیان ملّیت آن و دولت ملّی بودند، اما حتیٰ توان گذاشتن یک دو آجر روی‌هم را نداشتند. به نظر من، ورای همۀ توضیح‌هایی که می‌توان از شکست کنونی ج.ا. داد این نکته اهمیت بیشتری دارد که رویکرد مسئولان آن نسبت به ملّیت ایرانی دعوت به خودکشی جمعی ما بود. بدیهی است چنین دعوتی در کشوری با چنان سابقه‌ای تاریخی و خودآگاهی ملّی نمی‌توانست در درازمدت مورد اجابت قرار گیرد. من گمان می‌کنم که مسئولان ج.ا. جز این‌یک دعوت هیچ برنامۀ دیگری برای حکومت ندارند. برهان قاطع من بر این ادعا نیز در این اشارۀ به دعوت مجدد شورای نگهبان به این‌که گویا آنان «بر اجرای احکام شرع اصرار» دارند آمده است. آیا همین «اصرار» نیز نوعی دعوت به خودکشی ج.ا. نیست؟ مسئولان خود دانند!
رخدادهای اخیر آشکارا نشان می‌دهد که از خیل آن‌همه سازمان و گروه و گروهک چیزی جز «فعالان سیاسی» سخت متوسط و «تحلیلگران مسائل ایرانی» که دیگر وجود ندارد درنیامده است. در بسیاری از انقلاب‌های دیگر، از فرانسه تا انقلاب اکتبر، رهبرانی پیداشده‌اند که فکر کنند انقلاب آنان چگونه به بیراهه رفت؛ فعالان سازمان‌های چپ و مذهبی ایران که چنان‌که به عیان در چهل سال گذشته دیده‌ایم، یکی از دیگری عقب‌مانده‌تر هستند در سنّت سیاست معاصر ایران پتویی سر کشیده‌‌اند و در خیالات خود در روزهایی به سر می‌برند که می‌توانستند ژ.ث. به دست در خیابان‌های تهران جلولان دهند و فوکو می‌نوشت که «من تردیدی ندارم که این دست‌هایی که چنین بلند شده‌اند نمی‌توانند شکست بخورند». با مایه از بلاهت، فوکو و آنان که دل به عشوۀ او سپرده بودند، تنها می‌توانستند شکست بخورند. نه فوکو و نه فریفتگان او نمی‌دانستند ایران چگونه کشوری و ملّیت ایرانی چگونه ملّیتی است. این کشور و این ملّت که بسیار کوشش کرده‌اند توضیح دهند که هرگز وجود نداشته است، چون هم کشور بود و هم ملّت و اهمیتی ندارد که علوم اجتماعی جدید چه سفسطه‌ای می‌تواند دربارۀ آن‌ها ببافد، اینک، همۀ رشته‌های آنان را پنبه کرده است. انقلاب ملّی ایران در راه است، می‌توان آن را فهمید، اما می‌توان همچنان «اصرار» داشت. بدیهی است که در این صورت انقلاب راه خود را خواهد رفت. آنگاه‌که چرخ انقلاب راه افتاد هیچ «اصراری» نخواهد توانست زیر آن له نشود.
‌‌
نه! این برف را دیگر سرِ ایستادن نیست!

دنباله دارد

https://t.me/jtjostarha

دکتر سیّد جواد طباطبایی

بازنشر از کانال ایرانِ بزرگِ فرهنگی https://t.me/irbozorg

مطالب مربوط

ریشه‌های زن‌ستیزی در تاریخ

تمدن بزرگ محمدرضا شاه پهلوی و تمدن جدید جمهوری اسلامی

چپ چیست؟ در باب اختلافات همیشگیِ چپ‌گرایان در آمریکا

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر