ایران دیر یا زود به مرحلهای میرسید که با نظام فاشیست مذهبی حاکم بر مردم تعیین تکلیف کند. در تمام سالهای گذشته از جمله در کیهان لندن بر این نکته تأکید شد که جمهوری اسلامی سرنوشت محتوم ایرانیان نیست. سرنوشت مردم برای همیشه در دستان خونین این رژیم تعیین نمیشود. اما اینکه مردم جمهوری اسلامی را چگونه به تاریخ بسپارند، در دست نظام و زمامدارانش است!
جمهوری اسلامی اما نه هشدارهای دلسوزانش را جدی گرفت و نه به فشارهای داخلی و بینالمللی توجهی کرد. نظام ملایان و پاسداران که بر اساس نظریه حکومت ولایت فقیه، آرزوی نابودی غرب و اسرائیل و تسلط یک «دولت اسلامی» بر جهان را در سر میپروراند، با پشتوانهی ثروت و درآمدهای نفتی یک کشور استراتژیک مانند ایران و اتکا بر تسلیحات و گروههای سرکوب علیه مردم، بیش از آن در موهبتهای اینجهانی که فقط شامل حال گروهها وخانوادههای مافیایی خودش میشود و همچنین اطمینان به «قدرت سرکوب» غرق شد که نتوانست موج خشم و انزجار و نفرتی را ببیند که ۴۳ سال در جامعه به آرامی سنگین میشده تا با قدرت تمام اوج بگیرد و بر سرش فرود بیاید.
اما وقتی سرانجام این موج به مرحله فرود برسد، آنوقت سرکوبگرترین نظامها نیز نمیتواند حتی به وفادارترین نیروهای خود اطمینان کند چه برسد به اطلاعاتی و امنیتی و لباسشخصی و نیروی انتظامی و گارد ویژه و مشابهان دستمزدبگیر که این روزها ذلت و خواری و ناتوانی آنها در برابر همبستگی سراسری مردم بیش از پیش به نمایش گذاشته میشود.
در این میان، تجارب تطبیقی نیز نشان میدهد، مردم کسانی را که از رژیمهای ضدمردم جدا میشوند و به آنها میپیوندند، با آغوش باز پذیرا میشوند بدون آنکه هراسی از زیر پا گذاشتن حق و حقوق قربانیان و بازماندگان آنها و بدون مجازات ماندن آمران و عاملان جنایتها و خیانتها اعم از کشتار و فساد اقتصادی و یا تخریبهای زیست محیطی داشته باشند. آنها میدانند برای به گور سپردن رژیمهایی مانند جمهوری اسلامی به نیروی همگان نیاز است از جمله کسانی که بدنه و پایگاه اجتماعی آن را تشکیل میدادهاند. چه بهتر که بجای صحنههای سرکوب، شاهد پیوستن این نیروها به مردم باشیم.
از سوی دیگر، جنبش دادخواهی ایرانیان که بسیار گسترده است زمانی موفق خواهد بود که مردمی که به حرکت درآمدهاند اطمینان داشته باشند که سیاست هشیارانه و دمکراتیک آنها در پذیرش بریدگان و ریزشیها، با نظام حقوقی مدرن و اتکا بر «نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم»، پاسخ مساعد خواهد گرفت.
شواهد نشان میدهد جامعهی ایران با تجاربی بس دشوار و خونین به این بلوغ سیاسی و حقوقی رسیده و فقط باید با به تاریخ سپردن جمهوری اسلامی، امکان بروز و عمل پیدا کند.