به دنبال خیزش مردم ایران از سپتامبر گذشته و تداوم قدرتمندانه آن تا به امروز، این پرسش در واشینگتن و همه محافل مطرحشده که «آیا آمریکا از اعتراضات ایران حمایت خواهد کرد؟ آیا توان حمایت از آن را دارد و اگر دارد به چه شکل؟ این حمایت چه تأثیری بر روند انقلاب جاری و آینده آن خواهد داشت و رژیم حاکم، چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؟»
تمامی این پرسشها مهم و مرتبط به هم هستند، اما پرسش نخست در خصوص تصمیم واشینگتن در قبال خیزش کنونی، از دیگر پرسشها مهمتر به نظر میرسد. تصمیم دولت بایدن به حمایت از این خیزش، نتایج کاملاً متفاوتی با تصمیم آمریکا نسبت به عدم دخالت در خیزش کنونی خواهد داشت.
پرسش دوم در خصوص چگونگی حمایت آمریکا از خیزش مردم ایران است. آیا حمایت واشینگتن از تظاهرات مردمی، باعث پیروزی آن خواهد شد یا ناتوانی و تضعیف خیزش را به دنبال خواهد داشت؟
آخرین پرسش این است که واکنش رژیم ایران در قبال دخالت آمریکا و احتمالاً «ناتو» چگونه خواهد بود؟
البته پاسخ درخور به این پرسشها نیازمند نوشتارهای جداگانه است که بهموازات سیر تحول رویدادها، نوشته خواهند شد و چهبسا کار به نگارش یک کتاب برسد. در این نوشتار میکوشم مقدمهای از این موضوع پیچیده و در حال رخ دادن در سپهر روابط بحرانزده بینالمللی ارائه دهم.
آیا بایدن از خیزش مردم ایران حمایت میکند؟
پاسخ عملگرایانه واشینگتن به این پرسش این است که هیچکس نمیداند چه اتفاقی در ادامه خیزش خواهد افتاد و هر چیزی ممکن است، درست به همان شکل که در مدیریت بحرانهای جهانی نیز اوضاع به همین منوال است. جمعی از محافل خوشبین بر این باورند که کاخ سفید ممکن است اوضاع را مورد ارزیابی قرار دهد زیرا همزمان با تشدید روند سرکوب و اوجگیری فریاد تظاهرکنندگان بهویژه زنان، افکار عمومی آمریکا تحریکشده و بایدن را برای اقدامی «عملی» علیه رژیم ایران زیر فشار خواهد گذاشت.
گروهی دیگر نیز بر این باورند دولت بایدن موضع اصلی خود در حمایت از برجام را تغییر نخواهد داد، اگرچه ممکن است «لحن» خود را عوض کرده و مواضعی را در محکوم کردن سرکوب زنان و تظاهرکنندگان در ایران اتخاذ کند. به باور این دسته از ناظران، لابی طرفدار برجام هنوز هم بر سیاست خارجی آمریکا بهویژه پرونده ایران تأثیرگذار است و بنابراین اتخاذ مواضع نهچندان محکم توسط دولت آمریکا، امری محتمل است و واشینگتن تا زمانی که احیای برجام ممکن باشد از رژیم ایران دست نخواهد کشید.
بنابراین هرگونه احتمالی وارد خواهد بود که بالاترین احتمال درصورتیکه اوضاع ایران بهکلی درهم نریزد، حمایت کلامی واشینگتن از تظاهرکنندگان بهموازات تداوم مذاکره برای احیای برجام است. تعارض آشکاری میان همبستگی از منظر لیبرالیسم با جامعه مدنی ایران از یکسو و منافع منطقهای مشترک با تهران از سوی دیگر وجود دارد. درصورتیکه اوضاع به بروز شکاف در داخل حزب دموکرات در آمریکا برسد و پست ریاست جمهوری در انتخابات آینده به خطر بیفتد، رویکرد دولت بایدن نیز در قبال رژیم ایران دگرگون خواهد شد.
مخاطرات سیاسی ناشی از خیزش کنونی در ایران برابر دولت بایدن، در مواضع برخی از ارکان دولت بهویژه مدیر «سیا» بازتاب داشته است. ارشدترین مدیر امنیتی ایالاتمتحده اعلام کرد که سرویس اطلاعاتی آمریکا از اراده استوار زنان و معترضان ایرانی در تداوم خیزش مردمی «غافلگیر» شده است. بلینکن هم وعده داد مسئولان سرکوب زنان در جریان اعتراضات، هدف تحریم قرار خواهند گرفت. بایدن نیز با بیان «خشم» خود از روند سرکوب، از شجاعت و دلیری زنان در جریان خیزش مردمی ایران ستایش کرد. از همه مهمتر، واکنش اوباما رئیسجمهوری اسبق آمریکا بود که اذعان کرد عدمحمایتش از جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ ناشی از دریافت «مشاوره اشتباه» بود که موضع او را در نوشتار دیگری مورد کندوکاو قرار خواهم داد.
این دست از مواضع از سوی اردوگاه بایدن – اوباما بهنوعی نشاندهنده بحرانی شدن اوضاع در قبال ایران است که مستلزم آمادهسازی این اردوگاه برابر دو احتمال فروپاشی رژیم یا سرکوب انقلاب کنونی است.
چگونگی کمک آمریکا به خیزش مردمی ایران
با فرض اینکه دولت و کنگره آمریکا در راستای حمایت از خیزش مردم ایران باهم متحد شوند و هر دو حزب به تفاهم در خصوص کمک به اعتراضات دست یابند (که هماکنون چنین ارادهای وجود ندارد)، آمریکا چه اقدامی میتواند در این راستا انجام دهد؟
واشینگتن از توانمندی فوقالعاده، منابع بزرگ و قدرت نظامی تعیینکنندهای برخوردار است. حمایت از جامعه مدنی ایران به چه شکلی برای واشینگتن امکانپذیر است؟ این پرسش نیز پاسخهای متعددی دارد. پرسش دیگر این است که رهبری آمریکا تا چه حد از سطوح رسانهای، دیپلماتیک، حقوقی، اقتصادی و یا حتی نظامی آماده مداخله در خیزش کنونی مردم ایران است؟ دولت آمریکا برحسب تجارب گذشته نسبت به کشورهای گوناگون، میتواند در همه عرصهها و بهاندازه دلخواه در هر یک از سطوح پیشگفته وارد عمل شده و تأثیرگذار شود.
فشارهای سیاسی در مصر و تونس در دوران موسوم به «بهار عربی» به کار گرفته شد و گزینه نظامی نیز در عرصه هوایی و زمینی در لیبی علیه رژیم قذافی مورداستفاده قرار گرفت. تحریمها علیه چندین کشور اعمال شد و گزینه حمله نظامی در افغانستان و عراق نیز به مورداجرا درآمد.
بااینحال بهترین و مؤثرترین گزینه که واشینگتن توفیق چندانی در اجرای آن نداشته، حمایت پایدار و فزاینده از اپوزیسیون یا نیروی مقاومت یک کشور است. لیست بلندبالا و سناریوهای متعددی وجود دارد ولی گزینه اخیر، در پیوند با «تصمیم سیاسی قاطعانه» عملی میشود زیرا پیامدهای آن، تأثیر شگرفی بر منطقه و داخل آمریکا خواهد گذاشت. اتخاذ چنین تصمیمی نیازمند چشمپوشی از سیاستهای پیشین بوده که تا این لحظه اتفاق نیفتاده است.
آیا اپوزیسیون از حمایت آمریکا استفاده میکند؟
شماری از صاحبنظران که غالباً از نخبگان چپ دانشگاهی هستند، حمایت آمریکا را بهمنزله «بوسه مرگ» عنوان کردهاند زیرا تجربه ثابت کرده است حمایت مذکور نتایج ویرانگری به دنبال خواهد داشت. این نگرش که اغلب توسط مارکسیستها و اسلامگرایان مطرح میشود، تلاش میکند مانع حمایت آمریکا از مردم معترض و ترغیب مردم به آمریکا شود زیرا چنین رویکردی باعث ارتباط نیروهای معترض مردمی با «امپریالیسم» شده و راه را برای تحقق دستور کار رادیکالها میبندد.
البته اینگونه تحلیلها، با توجه به وجود یا فقدان برنامه و استراتژی نزد اپوزیسیون تفاوت خواهد کرد. تراژدی حقیقی، بروز شکاف در میان اپوزیسیون یا ناکامی آن در تغییر رژیم و بروز آنارشیسم در روند تغییرات است. آمریکا میتواند اپوزیسیون ایران را به پیروزی برساند، اما موفقیت حقیقی در دست انقلابیون کنونی ایران قرار دارد.
رژیم ایران گزینههای محدودی برای مقابله با خیزش کنونی دارد؛ یا باید تن به عقبنشینی بدهد که پیشروی انقلاب و سرنگونی نظام را در پی دارد و یا به سرکوب بیرحمانه اعتراضات و رویارویی میدانی با خیزش مردمی متوسل شود. رژیم ولایتفقیه قطعاً تن به اصلاحات و دگرگونی از داخل نخواهد داد زیرا ماهیت دگم و واپسگریانهای دارد که با پذیرش اصلاحات دچار فروپاشی خواهد شد. تنها گزینه فراروی رژیم، تداوم رویارویی و نابودی خیزش مردمی است. رژیم ایران با سکوت جهان تا بروز انفجار بعدی علیه خود، زمان خواهد خرید ولی اپوزیسیون ایران میتواند با کمک جهان آزاد، رژیم حاکم را سرنگون و نابود کند. از چنین چشماندازی، تهران با دو گزینه روبرو است: یا تشدید سرکوب و همگرایی بیشتر با چین و روسیه و جنگی خونین علیه مردم و یا معامله با واشینگتن برای برونرفت از این بحران بیسابقه. بدین ترتیب واشینگتن میتواند نظام جمهوری اسلامی را از سرنگونی نجات داده یا با اتخاذ اقداماتی سقوط رژیم را تسهیل کند.
اتخاذ هرگونه رویکرد برابر خیزش کنونی مردم ایران به این بستگی دارد که چه طرفی در آینده نزدیک قدرت در آمریکا را در اختیار خواهد گرفت و انتخابات میاندورهای پیش رو، محک مهمی در این روند به شمار میرود.
ولید فارس
ترجمه: العربیه فارسی
منبع: ایندیپندنت عربی