Karikatur von Thomas Baumgärtel Foto: Uli Deck/ dpa
مانند فیلمی که بوبین آن را به عقب برگرداندهاند، سیمای امروز ترکیه یادآور دوران بحرانی دو دهه پیش است. نرخ تورم نزدیک به ۱۰۰ درصد، سقوط ارزش لیره، رکود اقتصادی، فرار مغزها، تنشهای قومی و فرهنگی، درگیری نظامی در ماورای قفقاز، بالکان، عراق، سوریه و لیبی و ادامه تصفیههای گسترده در ارتش، پلیس و قوه قضاییه مجموعهای را تشکیل میدهند که کمال قلیچ داراوغلو، رهبر حزب جمهوری خلق، با واژه «ورطه» توصیف میکند.
کمتر از ۱۰ ماه پیش از انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری سال آینده، چهره کنونی ترکیه نگران و عبوس به نظر میرسد. قلیچداراوغلو میگوید: «ما به صلح اجتماعی نیازمندیم. وضعی به وجود آمده است که ما با سوءظن به طرز زندگی، طرز فکر و هویت همسایهمان مینگریم.»
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری کنونی و سیاستمداری که دو دهه پیش ترکیه را از یک «ورطه» دیگر بیرون آورد، طراح و مجری «ورطه» کنونی است. طی ۲۰ سال، او نهتنها ائتلاف بزرگی را که درست کرده بود از بین برده است، بلکه شکافهای تازهای نیز در زندگی ملی ترکیه به وجود آورده است. شاید بزرگترین صدمهای که اردوغان و کیش شخصیت او به ترکیه زده است، زنده کردن مومیایی «هویت» ملی است. در دوران عثمانی، کسی که در راس قدرت بود برای مسلمانان امپراتوری «خلیفه» بود و برای مسیحیان «قیصر». هم او برای ترکتباران «سلطان» و برای شیعیان «پادشاه» خوانده میشد. بهعبارتدیگر، خلافت عثمانی، در چارچوب نظام «ملت» ها، یک هویت متکثر عرضه میکرد. با ایجاد جمهوری ترکیه، مصطفی کمال پاشا (آتاترک) کوشید تا با الهام از ناسیونالیسم در اروپا، هویت تازهای را زیر عنوان «ترکیت» یا ترک بودن تثبیت کند و در این زمینه، موفقیتهای بزرگی به دست آورد. کمالیسم همواره با چالشهایی از سوی اسلامگرایان، پانترکان، پانتورانیان و پانکردان روبرو بود، اما در طی نزدیک به نیمقرن، توانست یک دولت امروزی پیرامون مفهوم شهروندی بنا کند.
اردوغان موفق شد با استراتژی «حرکت با چراغهای خاموش»، خود را یک کمالیست با طعمی از اسلامگرایی عرضه کند؛ گرگی در لباس میش که موفق شد اسلامگرایان را بسیج کند، پانکردان را بفریبد و کمالیستها را راضی نگه دارد و یک سلسله از موفقیتهای انتخاباتی بیسابقه در ترکیه را رقم بزند. در چند مورد، او حتی از اسلام لائیک سخن گفت؛ اما ازآنجاکه بازی در چند صحنه برای همیشه ممکن نیست، او از هفت یا هشت سال پیش، با چالش جدیدی از سوی اسلامگرایان، به رهبری فتحالله گولن و مارکسیستهای کرد در چارچوب حزب کارگران کرد (پ.ک.ک) روبرو شد. اردوغان به امید گشودن صحنهای جدید، در پی بازتعریف «هویت» ملی شد و با گشودن این «صندوق پاندورا» مشکلی بر مشکلات ترکیه افزود. نخست، او کوشید با اختراع یک «هویت» جعلی، یعنی ترکان امروز بهعنوان اعقاب هیاطله، هم پاناسلامیسم را به گوشهای براند و هم پانترکیسم را مهار کند. شکست این طرح «هویت آفرینی» اردوغان را واداشت که بازی تازهای آغاز کند: کثرت هویتها. در چهار سال گذشته، او و «روشنفکران» هوادارش، با بهرهگیری از احصائیهها و آمار دولتی، شهروندان ترکیه را به بیش از ۵۰ «هویت» تقسیم کردهاندــ درحالیکه بیش از ۷۰ درصد از شهروندان خود را فقط «ترک» معرفی میکنند.
این بازی با «هویت» خواستههای تازهای را مطرح کرده است: آموزش به بیش از ۳۰ زبان غالباً با ریشه ترکی و زبانهای کردی و عربی. از سوی دیگر، تبلیغات دولتی و حزبی به گسترش «سوءظنهای هویتی» کمک کرده است. فعالان حزب اردوغان، عدالت و توسعه، رهبر حزب اصلی مخالف، یعنی قلیچ داراوغلو را پیرو اقلیت مذهبی «علوی» با ریشه ایرانی معرفی میکنند. مخالفان اردوغان، در این پینگپنگ هویتی، از «ریشه ارمنی» اردوغان سخن میگویند. مبلغان مذهبی که همگی کارمند دولتاند، تنها مذهب حنفی را دارای «اصالت ترکی» میخوانند درحالیکه بنیانگذار آن مذهب، نعمان بن زوطا مرزبان، اهل مازندران بود و حتی لغت «ترک» هرگز به گوشش نخورده بود.
بازی با «هویت» همواره خطرناک است. هواداران اردوغان حتی شهروندانی را که زبان مادری نزدیک به ترکی دارند «عجم» یا «ایرانی» میخوانند اما در همان حال، به امید تأکید بر اسلامی بودن نظام، به اقلیت عرب، نزدیک به سه میلیون تنــ البته منهای بیش از چهار میلیون پناهجوی سوریــ اجازه میدهند که در چارچوبی محدود از زبان عربی برای تدریس، چاپ کتاب و نام نهادن بر مغازهها و هتلها استفاده کنند.
بازی با «هویت» یک نتیجه جالب دیگر نیز داشته است. در انتخابات گذشته، حزب اردوغان نتوانست اکثریت کرسیهای پارلمان (مجلس بزرگ ملی) را به دست آورد و درنتیجه، ناچار شد با حزب جنبش ملی، به رهبری دولت باغچهلی، ائتلاف کند. این حزب که خود را وارث جنبشهای پانترکیسم و پانتورانیسم ۱۰۰ سال گذشته میداند، در مجلس کنونی ۴۸ نماینده، از ۶۰۰ نماینده، دارد و امیدوار است که در انتخابات ۲۰۲۳، این رقم را دو برابر کند.
حزب جنبش ملی را سرهنگ بازنشسته، آلپ ارسلان ترکش، در سال ۱۹۶۹ بنیاد نهاد اما همواره خود را وارث انور پاشا، رهبر پانترکیسم در آغاز قرن گذشته، معرفی میکرد. جنبش ملی و شاخه جوانان آن، گرگهای خاکستری (بوزقوردلر)*، در سالهای ۱۹۷۰، احتمالاً با اشاراتی از پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در سرکوب گروههای چپگرای مسلح نقش مهمی بازی کرد. (سرهنگ ترکش سالها در لباس افسر ناتو خدمت کرده بود.)
از دید پانترکان، تنها اقوامی که نوعی از زبان ترکی را به کار میبرند ترک به شمار میآیند؛ اما از دید پانتورانیان، بیش از ۴۰ ملت، از مجارستان و فنلاند گرفته تا بومیان سیبری، کرهایها و ژاپنیها عضو خانواده «توران» هستند. انجمن زبان ترکی که در سال ۱۹۳۲ تشکیل شد، با حذف ۸۰۰ واژه فارسی و عربی و ساخت ۵۰۰ واژه جدید بر اساس ترکی استانبولی، زبان تازه جمهوری را عرضه کرد. بااینحال، همان انجمن ۳۲ گویش ترکی دیگر را بر اساس مطالعات عمر سیفالدین و ضیا گوکآلپ، بهعنوان شاخههایی از ترکی با ریشههای یونانی، فارسی یا آذری معرفی کرد.
سه اروپایی پدران پانترکیسم و پانتورانیسم به شمار میآیند. ماتیاس الکساندر کاسترین فنلاندی مسئله «زبانهای تورانی» را در برابر «زبانهای آریایی» مطرح کرد. آرمینیوس وامبری مجار که ظاهراً اسلام را پذیرفت و مدتی مشاور سلطان عثمانی بود، هویت «تورانی» را از دید قومی شکل داد. (آرشیوهای بریتانیا که اخیراً از حالت کاملاً سری خارجشده است نشان میدهد که او مأمور سازمان اطلاعات انگلستان بود با هدف ایجاد پانترکیسم و پانتورانیسم علیه پاناسلاویسم و پانژرمانیسم قرن نوزدهم.) یک مجار دیگر، گیورگی کمتی که تبدیل شد به «اسماعیل پاشا» پایههای این جنبش را مستحکم کرد.
در حال حاضر، وارثان آنان و سرهنگ ترکش در چارچوب سازمانی به نام «کانون روشنفکران» یا «اجاق خردمندان» (آیدینلو اجاقلی) میکوشند تا پانترکیسم، پان تورانیسم و پاناسلامیسم را بهعنوان یک تثلیث مسلکی عرضه کنند. ازآنجاکه همه جنبشهای مسلکی نیازمند یک یا چند «دشمن»اند، پرچمداران پانترکیسم به کُردها بهطورکلی، به علویان ترکیه و سوریه و به ایرانیان به چشم «دشمن» مینگرند.
در چهار سال گذشته، اردوغان بیش از ۱۵۰ هزار تن را از نیروهای نظامی و انتظامی و دستگاههای دولتی اخراج کرده است. بیش از ۴۰۰۰ تن هنوز در زنداناند. منابع قابلاعتماد ترک میگویند در بیشتر این تصفیهها و بگیروببندها مسئله «هویت» تهدیدآمیز برای ائتلاف اردوغان و جنبش ملی نقش داشته است. هفته گذشته، ائتلاف ملی که متشکل از شش حزب مخالف اردوغان است، با تشکیل جلسهای در سطح رهبری، آمادگی خود را برای نبرد انتخاباتی آینده اعلام کرد. در این نبرد، ۹ مسئله مهم ترکیه امروز، از بحران اقتصادی گرفته تا کیش شخصیت و تنشهای هویتی در برابر رأیدهندگان قرار خواهند داشت. احزاب ائتلاف ملی هماکنون در بیشتر شهرهای بزرگ و میانه ترکیه اکثریت را دارند. بدینسان، نبردهای مهم در شهرهای کوچک و روستاها درخواهد گرفت.
انتخاب نامزد ائتلاف ملی برای ریاستجمهوری، یعنی دوئل با اردوغان، بهزودی صورت خواهد گرفت. علاوه بر قلیچداراوغلو، احتمال نامزدی علی باباجان، طراح «معجزه اقتصادی» در دولتهای پیشین اردوغان و اکنون رهبر یک حزب مخالف او، نیز ممکن است مطرح شود. جلسه آینده رهبران شش حزب، در دوم اکتبر، تصمیم نهایی را خواهد گرفت.
قلیچداراوغلو از «احیای دموکراسی ترکیه» سخن میگوید. به گمان من، او اغراق میکند زیرا دموکراسی ترکیه باآنکه بهشدت زخمی شده، نمرده است. بهرغم سیاست اختناق و سانسور دولت اردوغان، هنوز مطبوعات ترکیه از مطبوعات در جمهوری اسلامی ایران بهمراتب آزادتر و رکترند. از دید بسیاری از شهروندان ترک، اگر نخواهیم بگوییم اکثریت، بازیهای اردوغان در صحنه بینالمللی و پیرامون مسئله ساختگی «هویت» نشانه سردرگمی سیاسی و ناتوانی روزافزون او است.
در روزهایی که در استانبول و آنکارا گذراندیم شاهد تبلیغات دولتی گسترده پیرامون نقش اردوغان بهعنوان «رهبر اسلام» و «بازیگر مهم بینالمللی» بودیم. تبلیغات دولتی میکوشید تا «خبرهای خوب» عرضه کند، ازجمله حرکت کشتیهای حامل حبوبات از اوکراین، ورود هزاران شهروند گرجستان و آذربایجان (باکو) برای خرید در ترکیه، یعنی استفاده از سقوط لیره ترک و سرانجام، تشرف یک دوشیزه ۲۴ ساله فرانسوی به اسلام حنفیـترکی و کسب دیپلم مخصوص مسلمان شدن.
این روزها، چهره شهروندان ترک عبوس و اخمو است اما با هرکس که سخن میگویید اثری از ناامیدی یا تسلیم به قضا و قدر اردوغانی نمیبینید. ترکها قدر آزادی را میدانند و مصمماند که آنچه را ازدستدادهاند پس بگیرند.
*Bozkurtlar
برگرفته از ایندیپندنت فارسی