از سال ۱۹۹۳ با تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سوم ماه مه «روز جهانی آزادی مطبوعات» اعلامشده است؛ مطبوعات حاصل دوران مدرن و پیشرفتهای حقوقی و اجتماعی است. مطبوعات در جهان معاصر و نوین بهقدری اهمیت دارد که از آن بهعنوان رکن چهارم دمکراسی نامبرده میشود. با مطبوعات و آزادی بیان و قلم است که افکار، اندیشهها، ایدهها و گفتمانها در جامعه مطرحشده و برخورد آرا، فضای بایسته و آزاد را برای تبادلنظر و گفتگوهای منطقی و فکری فراهم میسازد.
نهادینهسازی رواداری تسامح فکری- عقیدتی و سیاسی در جامعه و برقراری یا پاسداری از دمکراسی و حقوق شهروندی، از وظایف اصلی و محوری مطبوعات است که با آزادی آنها و بدون سانسور و کنترل به دست میآید. درواقع، بدون آزادی مطبوعات و مطبوعات آزاد، شهروندان از آزادی کامل و امنیت خاطر حقیقی برخوردار نبوده و آزادی مطبوعات، یکی از شاخصهای مدنی آزاد و دمکراتیک به شمار میرود. بر این اساس ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر این حق تأکید میکند که «هر کس آزاد است هر عقیدهای را بپذیرد و آن را به زبان بیاورد و این حق شامل پذیرفتن هرگونه رأی بدون مداخله اشخاص میباشد و میتواند به هر وسیله که بخواهد بدون هیچ قید و محدودیت به حدود جغرافیایی، اخبار و افکار را تحقیق نماید و دریافت کند و انتشار دهد.»
مطبوعات و شیوههای روزنامهنگاری و سپس خبرنگاری و انتشار مطالب مربوط به وقایع اتفاقیه در دوران پیش از مشروطیت به فرهنگ و جامعه ایرانی واردشدهاند؛ چنانکه مطبوعات و نشریات، در استقرار مشروطیت نقش اساسی داشتهاند. در دوران سرنوشتساز و افتخارآمیز مشروطیت، مطبوعات چشم تیزبین ملت و حلقه واسط میان دولت و مردم، وظیفه سازنده و فرهنگپرور اطلاعرسانی را بر عهده داشتند. اشارهام به نقش بااهمیت و تعیینکننده نشریاتی چون «صوراسرافیل»، «حبلالمتین» و… و نوشتههای مشروطهخواهان آزاداندیشی چون «چرند و پرند» و… است. در آن زمان با فعالیتهای مطبوعاتی، اندیشههای ملیگرایانه و مشروطهخواهانه، به فرهنگ و ادبیات ایران وارد و مقطع تاریخی جدیدی در بیان آزاد قلم و فکر به وجود آوردند.
در دوره معاصر و نوین ایران، مطبوعات و رسانههای جمعی از سویی اقدامات دولتی و قوانین مصوبه را به اطلاع مردم رسانده و از سوی دیگر، مطبوعات خواستهها و مطالبات ملت را به اطلاع قانونگذاران و حاکمان میرساندند؛ آزادی مطبوعات در دوران پیش از انقلاب اسلامی، با شدت و ضعف و با محدودیتها و نامحدودیها، وظیفه مدنی و فرهنگسازی خود را در تمامی عرصههای اطلاعرسانی از سر گذراندند.
در دوران حاکمیت سراسر سانسور و محدودیت جمهوری اسلامی، آزادی مطبوعات مانند دیگر حقوق مدنی و اجتماعی ایرانیان به یغما رفت؛ در چهار دهه اخیر مطبوعات ایران تن به سانسور دادند و مسئله اطلاعرسانی و آزادی بیان و قلم در دستان مخالفان حکومت اسلامی و رسانههای جمعی و اجتماعی ایرانیان قرار گرفت. با چنین شرایطی، جمهوری اسلامی با تبلیغ ایدئولوژی خشن و ضد انسانی خود در مطبوعات کشور، آنها را از ماهیت دمکراتیک و جایگاه حقوقی خود تهی ساخته و عرصه مطبوعات را به میدان تحمیل عقاید و باورهای ضد بشری خود تبدیل کرده است. بیشترین دستگیرشدگان، تبعیدشدگان و زندانیان در جمهوری اسلامی، از روزنامهنگاران و خبرنگاران بوده و دستاندرکاران آزادی بیان و قلم و مطبوعات آزاد، از هدفهای اصلی کنترل و نظارت رژیم جمهوری اسلامی و سانسور از بنیانیترین ابزارهای گسترش و ترویج خشونت و رفتارهای غیرحقوقی حکومت اسلامی در ایران هستند.
امروزه در جدال برای دمکراسی و رهایی از استبداد دینی، گسترش مطبوعات مدرن به رسانههای دیجیتال و وسایتها در اینترنت و فضاهای مجازی فعلی و… وظیفه اطلاعرسانی آزاد و غیر محدود را به خواستههای ملی و مدنی ایرانیان پیوند زده است. در حقیقت رسانههای جمعی و در میان آنها، مطبوعات- کاغذی و دیجیتال- وظیفه آزادیخواهانه خود را علیه فاشیسم مذهبی و رسیدن ایران به دمکراسی و آزادی، بر پایه اطلاعرسانی آزاد و ایجاد فضای آزاد برای تبادلنظر و تبادل و تفاهم افکار و اندیشهها قرار داده است.
آزادی مطبوعات از حقوق مسلم و غیرقابل تغییر شهروندان است و بدون آزادی مطبوعات، جامعهای گنگ و عاری از حق، ارمغان نظامهای سیاسی چون جمهوری اسلامی است؛ جامعهای که در آن صدای ملت در گلو خفه میشود و با سانسور و اعدام، محرومیت مدنی بر ملت تحمیل میشود.