مدتهاست پوپولیسم و عوامپسند بودن به برخی رسانههای ظاهراً جدی و فعالیتهای مدنی و حقوق بشری در حالی سرایت کرده که وظیفهی آنان نه جلبِ پسندِ عوام بلکه میبایست بالا بردن سطح این پسند برای درک و حقوق و جایگاه انسان باشد. جایگاهی که آن را برای مثال با حرکت عامیانهی «قِر برای صلح» در برابر کاخ سفید نمیتوان تأمین کرد.
عوامپسندی چپ و راست ندارد. برای همه افراد و جریانهایی که پای استدلال و راهکارهایشان میلنگد و درعینحال به رأی و یا مخاطب و «لایک» و در نتیجه منابع مالی هرچه بیشتر نیاز دارند، گذشته از راههای دیگر، مانند خرید مخاطب واقعی و مجازی، پوپولیسم آسانترین راه برای جلبتوجه افکار عمومی است.
یکی از ویژگیهای پوپولیسم و عوامپسند بودن، حرکت در سطح است! برای موردپسند شدن لازم نیست مطالعه کرد و از سواد فکری و آگاهی تاریخی و فلسفی و تعقل سیاسی برخوردار بود؛ اصلاً به دلیل همین سطحی بودن میتوان مخاطبان گسترده جلب کرد.
پوپولیستها چه سیاسی و چه اجتماعی، فرصتطلب هستند و با امکانات و منابع مالی که دارند، نوچه پروری میکنند! آنها تک رواند و نهتنها تاب تحمل انتقاد و تفکر مستقل مخاطبان را ندارند بلکه از کار گروهی نیز عاجزند. آنها نه «همکار» بلکه «هوادار» میخواهند. هر جا هم که تن به «همکاری» بدهند، یا باید ابتکار عمل در دست آنها باشد یا باید شاخصترین باشند! و ازآنجاکه با فرصتطلبی حتا در شرایط متناقض میتوانند نهتنها گلیم خود را بیرون بکشند بلکه باپشتکار و شمّی وصفنشدنی بر منابع و مخاطبان خود بیفزایند، بهشدت به خود غرّهاند و قادر به تشخیص جایگاه واقعی خود نیستند.
پوپولیستها همزمان به دوقطبی یا پولاریزه شدن جامعه و تشکیل دو صف «هوادار» و «غیرهوادار» و درنتیجه به تفرقه و پراکندگی دامن میزنند. این ویژگی بهنوعی شبیه هواداری از تیمهای فوتبال است!
با توجه به این نکات که خیلی کوتاه به آنها پرداخته شد، عقلانیت بدون جنجال دوران پهلوی و خدمات عینی آن نظام، نهتنها در عرصهی سیاست بلکه در مطبوعات و فعالیتهای رسانهای و اجتماعی در مقایسه با امروز نمونهای شاخص و برتر است: جامعهای شکل گرفت که پس از اینهمه سال عوامفریبی و تبلیغات از سوی جمهوری اسلامی و جناحین و لابیگران و صادراتیها و اپوزیسیونهای جعلی و یا غیرجعلیاش، پیر و جوان در ستایش پهلوی و خدماتش شعار میدهند!
این عقلانیت در همراهی شاهزاده رضا پهلوی با مردم و اثبات اینکه اگر آنها نهاد پادشاهی را تنها گذاشتند اما این نهاد همواره با آنها و در غم و شادی آنان شریک بوده نیز دیده میشود. این جایگاه والا و ریشهدار را نه سیاسیون سالمندی که با پهلوی دشمنی ورزیدند و نه برخی فعالانی که تازه چند سال است از در مخالفت با جمهوری اسلامی درآمدهاند و البته به نظر میرسد هر دو گروه به انقلابی که با سقوط آن عقلانیت، به فاجعه منجر شده، باور و عشق دارند، نمیتوانند خدشهدار کنند.
الاهه بقراط