رهایی آذربایجان چگونه رقم خورد؟

۲۱ آذر روز رهایی آذربایجان از دست اتحاد جماهیر شوروی و فرقه دموکرات آذربایجان

با پایان جنگ جهانی دوم، درحالی‌که نیروهای ارتش انگلستان و آمریکا خاک ایران را در ۱۱ اسفند ۱۳۲۴ ترک کردند، نیروهای ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی از ایران خارج نشدند. این تصمیم دولت شوروی برخلاف توافق حاصله بین سران متفقین در جریان کنفرانس تهران در تاریخ نهم آذر ۱۳۲۲ بود. حضور ارتش سرخ در استان آذربایجان در شمال غرب ایران تضمین‌کننده دستیابی مسکو به منابع نفتی ایران در دریای خزر بود.

در راستای مشروعیت بخشیدن به حضور ارتش سرخ در ایران، اتحاد جماهیر شوروی فرقه دموکرات آذربایجان را در مهر ۱۳۲۴ بنا نهاد. این فرقه در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ استقلال آذربایجان را از ایران اعلام کرد و چندی بعد، جمهوری خلق مهاباد نیز در غرب استان آذربایجان توسط حزب دموکرات کردستان با حمایت مسکو بنانهاده شد؛ دولت‌هایی دست‌نشانده که باهدف مشروعیت بخشی به حضور نظامیان روس در شمال غرب ایران ایجادشده بودند.

پس از اشغال آذربایجان، دولت اتحاد جماهیر شوروی با استفاده از ضعف تسلیحاتی نیروهای مسلح ایران که ناشی از چند سال اشغال ایران به دست متفقین بود، سعی در تحمیل دستورات خود به پادشاه جوان ایران و اجبار او به پذیرش جدایی آذربایجان از ایران را داشتند، اما در این امر موفق نشدند. در این رابطه، محمدرضا شاه پهلوی جمله‌ای تاریخی بیان کرد: «اگر دستانم را قطع کنند سند جدایی آذربایجان را امضا نخواهم کرد.»

محمدرضاشاه فقید

دولت شاهنشاهی ایران به رهبری محمدرضا شاه، از اتحاد جماهیر شوروی به سازمان ملل شکایت برد. دیری نپایید که دولتمردان حکومت پهلوی توانستند پشتیبانی ایالات‌متحده و رئیس‌جمهور وقت، هری ترومن را در کشمکش سیاسی با شوروی کسب کنند. به‌این‌ترتیب اتحاد جماهیر شوروی که خود را قادر به مقابله با ابرقدرت اتمی جهان، یعنی آمریکا نمی‌دید، مجبور به خروج ارتش سرخ از مناطق اشغالی ایران شد. خروج نظامیان روس فرصتی را برای ارتش شاهنشاهی فراهم کرد تا با اجرای یک عملیات نظامی، شاخه نظامی فرقه دموکرات آذربایجان، موسوم به فدائیان را شکست داده و درنهایت مناطق اشغالی را در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ آزاد کنند. فتح میانه به دنبال پیروزی ارتش شاهنشاهی در نبرد نظامی با فدائیان فرقه دموکرات در دره قافلانکوه، در روز ۲۰ آذر، نقطه عطف این پیروزی بود.

 

شکست شوروی در رسیدن به اهداف سیاسی اشغال آذربایجان

در مهر ۱۳۲۴، ارتش سرخ شوروی شبه‌نظامیان فرقه دموکرات آذربایجان را به تسلیحات سبک مسلح کرد. همچنین جهت اشغال شهرهای تبریز و ارومیه نیز از طریق محاصره پادگان‌های لشکر سوم ارتش از جمله پادگان تیپ رضائیه نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی به فرقه دموکرات آذربایجان یاری رساند. ارتش سرخ درنهایت در روزهای ۲۸ آبان و ۲۳ آذر ۱۳۲۴ با ممانعت از اعزام نیروهای تقویتی ارتش شاهنشاهی از تهران و قزوین به آذربایجان، شرایط را برای جدایی آذربایجان از ایران فراهم کرد.

در جلسه روز شنبه ششم فروردین ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل، حسین علا نماینده وقت ایران، با ارائه گزارش خود، اظهار داشت که علت مسافرت هیئت ایرانی به ریاست نخست‌وزیر ایران به مسکو، مداخله مقام‌های شوروی در امور داخلی ایران و باقی ماندن نیروهای شوروی در ایران بوده است. او سپس اضافه کرد که دولت شوروی تقاضاهای زیر را به ایران ارائه کرده است:

 

۱. باقی ماندن سربازان شوروی برای همیشه در بعضی از مناطق ایران

۲. باید دولت ایران حکومت خودمختاری آذربایجان را به رسمیت بشناسد.

۳. دولت شوروی حاضر است که از تقاضای امتیاز نفت شمال صرف‌نظر کند، به‌شرط اینکه یک شرکت نفت ایران و شوروی تشکیل شود که ۵۱ درصد سهام آن متعلق به شوروی و ۴۹ درصد متعلق به ایران باشد.

 

ولی دولت شاهنشاهی ایران کلیه این پیشنهادات را رد کرد، زیرا این پیشنهادات با منشور آتلانتیک و پیمان ملل متفق و با قانون اساسی ایران کاملاً در تضاد بود. پس‌ازآن بود که با تهدید ایالات‌متحده، اتحاد شوروی از بیم ورود به یک نبرد تمام‌عیار نظامی با کشوری دارای بمب اتمی، تصمیم به خروج نیروهای نظامی‌اش از ایران گرفت و بالاخره در سوم خرداد ۱۳۲۵، نامه‌ای از سفیر شوروی به این مضمون به دولت ایران رسید:

«آقای نخست‌وزیر محترم، در تعقیب اظهارات شفاهی که این‌جانب موافق دستور دولت شوروی در ۲۲ ماه مه سال جاری [بیان] کرده است، بدین‌وسیله محترمانه تأیید می‌نماید که تخلیه قشون شوروی از ایران مطابق نقشه تخلیه که از طرف ستاد ناحیه نظامی قفقاز در اواخر ماه مارس سال جاری اعلام گشته است نهم ماه مه کاملاً انجام یافت. خواهشمند است صمیمی‌ترین احترامات این‌جانب را قبول فرمایند. امضا، سادچیکف.»

مدتی پس از خروج نیروهای ارتش سرخ از ایران، دولت شاهنشاهی ایران تصمیم به آماده‌سازی ارتش جهت اجرای یک عملیات نظامی به‌منظور آزادسازی آذربایجان گرفت. در ابتدا در سالروز تولد محمدرضا شاه، در چهارم آبان ۱۳۲۵، رژه‌ای نظامی در شهر تهران برگزار شد که به تقویت روحیه پرسنل نظامی ایران که به دنبال اشغال ایران و وقایع آذربایجان تضعیف‌شده بود، منجر شد. در جریان این رژه، پادشاه ایران در سخنانی در حمایت از مردم آذربایجان، ارتش را به فتح آذربایجان ترغیب کرد.

سید جعفر پیشه‌وری

 

آزادسازی زنجان، یک‌قدم به سمت رهایی آذربایجان

قوای ارتش شاهنشاهی در روز سه‌شنبه ۲۸ آبان، از قزوین به سمت زنجان حرکت کردند. فرماندهی ستاد لشکر سوم را که به دنبال سقوط و اشغال پادگان‌هایش در تبریز و رضائیه و دیگر شهرها در سال ۱۳۲۴، به قزوین منتقل‌شده بود، سرلشکر پورزند به عهده داشت. او پس از فرماندهی یک عملیات نظامی کوچک برعلیه فدائیان در قاقازان و شکایت پیشه‌وری به دولت مرکزی، به تهران احضار شد و پس از او سرتیپ شعری و بعداً در ۳۱ شهریور ۱۳۲۵ سرهنگ هاشمی به فرماندهی این لشکر تعیین شد و تا آخر ۲۵ آبان به تعلیم و تربیت و انتظام واحدهای نظامی پرداخت. درحالی‌که ارتش و دولت شاهنشاهی از چندین طرف گرفتار اغتشاشات داخلی فارس، کارگران شهرها و اقدامات حزب توده بود، ۳۰۰ نفر از اعضای مسلح فرقه دموکرات لباس‌های ارتش را پوشیده و در روز ۲۷ آبان در زنجان با ژاندارم‌ها درگیر شدند و آن‌ها را محاصره کردند. چند روز بعد در شب دوم آذر، ستاد ارتش دستوری محرمانه جهت قشون‌کشی و بازپس‌گیری سریع زنجان به پادگان قزوین صادر کرد.

متعاقباً پادگان قزوین یکی از دو گردان پیاده ناقص خود، مجهز به دو دستگاه ارابه جنگی و یک دسته خمپاره‌اندازی و یک دسته آتشبار کوهستانی، در دو ستون به‌وسیله کامیون‌ها و قطار، با رعایت حفاظت اطلاعات از طریق قطع سیم‌های مخابراتی به‌سوی زنجان اعزام کرد و صبح دوم آذر کلیه نقاط شهر را به کنترل خود درآورد. روز سوم و چهارم آذر ۱۳۲۵ نیز با اعزام واحدهای ژاندارم، مناطق خمسه تا سرچم به تصرف در آمد.

 

کدام یگان‌های ارتش در رهایی آذربایجان شرکت کردند؟

فرماندهی نیروهای اعزامی مستقر در زنجان جهت شرکت در عملیات رهایی آذربایجان بر عهده سرهنگ پیاده ستاد میرحسین هاشمی (داماد باقرخان) گذاشته‌شده بود که بلافاصله پس از پیروزی عملیات رهایی آذربایجان درجه سرتیپی دریافت کرد. نیروهای تحت امر او که از تهران و دیگر شهرها به زنجان اعزام‌شده بودند، متشکل از هفت هنگ بودند؛ هنگ ۳ پیاده با گردان دوم، هنگ ۲۵ پیاده با گردان یکم، هنگ ۶ پیاده با گردان‌های ۱، ۲ و ۳، هنگ ۲۴ پیاده با گردان ۳، هنگ ۲۷ پیاده با گردان ۱، هنگ سوار پهلوی با گردان‌های ۱ و ۲ و درنهایت هنگ سوار فوزیه.

در این عملیات نقش گردان‌های هنگ سوار پهلوی و هنگ سوار فوزیه، شناسایی و جلوداری ستون‌ها، دور زدن ارتفاعات قافلانکوه و تأمین پهلوهای راست و چپ ستون‌های پیاده بود. علاوه بر نیروهای مستقر در زنجان، ارتش نیروهایی در گیلان نیز در اختیار داشت. تمامی عناصر لشکر ۴ کردستان به فرماندهی سرتیپ همایونی نیز در این عملیات حضور داشتند که پیشاپیش در تکاب مستقرشده بودند. لشکر ۴ پیش از حرکت نیروهای ارتش از زنجان، محور تکاب-شاهین دژ را از وجود عناصر مسلح حزب دموکرات کردستان پاک‌سازی کرده و به سمت میاندوآب پیشروی کرده بود.

باوجود تهدید سادچیکف سفیر شوروی مبنی بر عدم لشکرکشی ارتش ایران به آذربایجان، قوام‌السلطنه در روز ۱۹ آذر فرمان حرکت ارتش ملی برای رهایی آذربایجان را صادر کرد. متعاقباً از زنجان سه ستون رزمی با سازوبرگ و آرایش جنگی کامل به فرماندهی حسین هاشمی به سمت قافلانکوه و میانه حرکت کرد. ستون اول و مرکزی به فرماندهی شخص سرهنگ هاشمی محور جاده‌ای زنجان-میانه را پاک‌سازی و به سمت مناطق شهری و روستایی میانه پیشروی کرد. ستون دوم به فرماندهی سرهنگ بایندر و به همراهی سواران ذوالفقاری و یمینی‌ها و اسلحه‌دارباشی در غرب ستون مرکزی قرار داشته و از بخش غربی قافلانکوه پاک‌سازی منطقه را شروع کرد، درحالی‌که ستون سوم به فرماندهی سرگرد ژاندارم فرحزاد از سمت آقکند واقعی در شرق قافلانکوه دست به پاک‌سازی ارتفاعات به سمت میانه زد. هم‌زمان نیروهای لشکر ۴ نیز از سمت کردستان به سمت آذربایجان پیشروی کردند.

 

فتح قافلانکوه، کلید رهایی آذربایجان

ستون غربی به‌فرمان سرهنگ هاشمی و فرماندهی سرهنگ بایندر مأمور حمله و تسخیر ارتفاعات رجبین در سمت چپ جاده شوسه و راه‌آهن شدند. این ستون در ساعت ۱۱ روز ۱۳ آذر با استفاده از شیارها در ارتفاع ۳۷۰۰ متری حمله را آغاز کرد و با استفاده از آتش مسلسل سنگین و خمپاره‌انداز خود را به بلندی‌ها رساند. نبرد سختی بین سواران عشایری و نیروهای ارتش از یک‌سو و نیروهای نظامی فرقه دموکرات در دیگر سو درگرفت که با پیروزی نیروهای ارتش همراه شد و درنهایت ۲۸ نفر نیروهای فدائیان فرقه دموکرات کشته و چهار مسلسل سنگین و سبک و تعدادی فشنگ و تفنگ به غنیمت گرفته شد. صبح روز ۱۵ آذر، محمدرضا شاه که به‌تازگی خلبانی هواپیمای جنگنده هاریکن را آموخته بود با هواپیما به زنجان آمده و از خط مقدم جبهه بازدید کرد. دو روز بعد، ستاد فرماندهی از زنجان خارج و در تازه‌کند مستقر شد و هواپیماهای ارتش بر فراز میانه و تبریز و سایر شهرهای آذربایجان پرواز کرده و بیانیه‌هایی پخش کردند که از مردم آذربایجان می‌خواست با قیام علیه دموکرات‌ها، آن‌ها را به دار مجازات بیاویزند.

پیشروی نیروها روز ۱۸ آذر آغاز شد و در تازه‌کند و سرچم در ساعت ۹ بعدازظهر ارتباط تلگرافی نیرو با مرکز برقرار شد. در شب ۱۸ آذر، نیروهای ستون شرقی با فدائیان فرقه درگیر شده و ستون غربی در پناه تاریکی شب به علت ضعف و بی‌انضباطی فدائیان فرقه، پیشروی قابل‌توجهی کردند. در بامداد ۱۹ آذر آن‌ها توانستند ارتفاعات مهم قافلانکوه از جمله قله ۶۰۲۱ متری و قیز قلعه سی را که مشرف بر قافلانکوه و پل‌دختر بود، تصرف کنند. ساعت شش صبح پیشروی عمومی سه ستون آغازشده و ستون اول تحت فرماندهی سرهنگ دو فولادوند به سمت نوروزآباد حرکت کرد. در حین پیشروی مورد حمله فدائیان فرقه دموکرات از روبه‌رو قرار گرفت. فدائیان فرقه با استفاده از تیربارهای سنگین به‌طور کور و بدون هدف‌گیری شلیک می‌کردند. متعاقباً ستون که از چهار ارابه جنگی در پیشاپیش، استفاده می‌کرد، ضمن افزایش سرعت ارابه‌ها به‌تدریج با مسلسل و توپ‌هایشان شروع به تیراندازی کرد که نیم ساعت به طول انجامید. پس‌ازآن با مجبور کردن فدائیان به عقب‌نشینی، نوروزآباد را نیز آزاد کردند.

با پیشروی نیروها پس از تصرف فیروزآباد، شدت آتش نیروهای فدائیان فرقه دموکرات چند برابر شد. جنگی شدید در جمال‌آباد درگرفت که ۱۰ ساعت به طول انجامید و به پیروزی نیروهای ارتش منتهی شد. پس‌ازآن پیشروی نیروها برای چند ساعت کند شد. در دو طرف مشرف‌به تنگه و شوسه جنوبی قافلانکوه استحکامات و سنگرهای زیادی که با دست مهندسان خارجی قبلاً تهیه‌شده، در دست فدائیان قرار داشت و آن‌ها با استفاده از این استحکامات جاده سوشه را هدف قرار داده بودند. سرانجام ساعت ۱۱ روز ۲۰ آذر، جنگنده‌های نیروی هوایی با دقت استحکامات و سنگرهای نیروهای فرقه را در قافلانکوه بمباران کردند.

در روز ۲۰ آذر، توپخانه ستون یکم ارتفاعات قافلانکوه را زیر آتش شدید قرار داد و از طرفی جنگنده‌های نیروی هوایی نیز فدائیان را به‌سختی به مسلسل بستند و سنگرهایشان را با بمب تخریب کردند؛ امری که درنهایت آن‌ها را مجبور به عقب‌نشینی کرد. فدائیان نیمه‌شب در مسیر عقب‌نشینی به سمت تبریز، چندین پل از جمله پل سیمانی راه شوسه و پل‌دختر راه‌آهن را منفجر کردند تا نیروهای ارتش نتوانند به تبریز برسند؛ اما نیروهای مسلح با استفاده از قاطر از رودخانه عبور کرده و با فرماندهی سرهنگ هاشمی، گردنه اصلی قافلانکوه را آزاد کردند و از بالای راه‌آهن به سمت میانه حرکت کردند. آن‌ها ساعت ۱۵ وارد میانه شدند و پس از ۱۴ ساعت کار ساختمانی، پل‌های منفجرشده بازسازی شد و از ساعت ۲ بامداد ۲۱ آذر مورداستفاده وسایل نقلیه ارتش قرار گرفتند.

 

آزادسازی تبریز

در طول شب ۲۱ آذر، نخستین نیروهای ارتش متشکل از یک گردان پیاده با چهار ارابه جنگی و گروهان زره‌پوش ژاندارمری و یک دسته خمپاره‌انداز، به‌وسیله کامیون در بستان‌آباد در ۵۶ کیلومتری تبریز مستقر شدند. این نیروها به فرماندهی سرهنگ هاشمی در نیمه‌شب با گروهی از ملی‌گرایان تبریزی به ریاست محسنی ملاقات کردند. در بامداد ۲۲ آذر پیشه‌وری، رهبر فرقه دموکرات و غلام یحیی رهبر شاخه نظامی آن، به مقامات و نیروهای نظامی ارشد دستور فرار به سمت شوروی می‌دهند. این نیروها با استفاده از ۸۰ کامیون حاوی اشیای با ارزش و پول بانک‌های شهر و همچنین ۱۲ اتوبوس و ۳۵ اتومبیل‌سواری و جیپ، پر از فرش و اثاثیه به جلفا و سپس خاک شوروی فرار کردند. خبر آزادسازی میانه بر روحیه فدائیان فرقه دموکرات اثر منفی داشت و سبب شد ۳۰۰ نفر از آن‌ها خود را به ستون شرقی تسلیم کنند. این خبر همچنین سبب آغاز شورش مردم تبریز علیه فرقه دموکرات شد.

۲۱ آذر

اگرچه بسیاری از اعضای فرقه و نیروهای نظامی در بامداد روز ۲۲ آذر به شوروی گریختند، اما شماری از نیروهای مسلح آن‌ها در شهر باقیمانده و با سنگربندی جهت مقابله با ارتش شاهنشاهی آماده شدند. در همین حین آن‌ها از سوی مردم نیز موردحمله قرار گرفتند. درنهایت به‌تدریج نیروهای اعزامی ارتش خیابان‌های اصلی و عمارات مرتفع شهر را فتح کرده و سنگربندی کردند و به‌این‌ترتیب شهر تبریز به‌طور کامل آزاد شد. پس‌ازآن شماری دیگر بالغ بر هزار نفر از نیروها و هواداران فرقه و همچنین نظامیان سابق نیروی زمینی و هوایی ارتش که به علت عضویت در حزب توده از فرقه دموکرات هواداری می‌کردند، به شوروی گریختند.

سه روز پس از آزادسازی تبریز، نیروهای لشکر ۴ کردستان در روز ۲۵ آذر وارد مهاباد شده و نیروهای حزب دموکرات کردستان را که تسلیم‌شده بودند، دستگیر و خلع سلاح کردند. واحدهای اعزامی ارتش از رشت نیز آستارا، اردبیل و نیز شهرهای کوچک‌تر چون مرند، جلفا، خوی، ماکو و شاهپور را آزاد کردند. تا روز ۲۶ آذر ۱۳۲۵، در نقاط مرزی و در درازای رود ارس پرچم سه رنگ ایران به اهتزاز در آمد.

در جریان آزادسازی آذربایجان، علاوه بر ارتش شاهنشاهی، نهضت مقاومت گیلان، نهضت مقاومت رضائیه، دسته‌های چریک مسلح میهن‌پرستان تبریز، دانشجویان دبیرستان فردوسی تبریز، نهضت مقاومت محصلین آذربایجان، نهضت جوانان شب‌نامه‌نویس رضائیه، سلحشوران ایل شاهسون، سوارکاران ذوالفقاری‌ها، یمینی‌ها، افشارها، بیگدلی‌ها، مرتضی رنجبرها (قهرمان میانه) و بسیاری از مردم عادی آذربایجان در عملیات‌های نظامی و چریکی برعلیه نیروهای مسلح فرقه دموکرات نقش مهمی ایفا کردند.

بابک تقوایی

برگرفته از رادیو فردا

مطالب مربوط

شهبانو فرح خار چشم ایران‌ستیزان

دیدگاه‌های شکست‌خورده اوباما پایان یک دوره سیاسی را رقم زد

تقابل جمهوری‌ و پادشاهی‌ در ایران: چالش‌ها، تجربه‌ها و چشم‌اندازها

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر