یکبار دیگر ماشین سرکوب حکومت اسلامی در اصفهان و چهارمحال بختیاری به کار افتاد و وحشیانهتر و خشنتر از قبل، شهروندان این مناطق را به خاک و خون کشید؛ مطالبات اهالی اصفهان و مناطق همجوار تأمین حداقل شرایط زندگی است. حقابه و اعتراض به خشکاندن مسیر زندهرود (زایندهرود) و خواستههای صنفی و اجتماعی، مواردی هستند که اصفهانیان همراه با دیگر شهروندان ایران، بیش از چهار دهه است که آنها را فریاد میزنند و در مقابل گلوله، زندان، شکنجه و تبعید از سوی رژیم اسلامیتحویل میگیرند.
مسائل و مشکلات اصفهان در ارتباط با آب، ریشه در بیلیاقتی و غارتی دارد که مسئولین ارزشی دولتهای جمهوری اسلامی در این مناطق (و دیگر مناطق کشور) از سالها پیش به وجود آوردهاند؛ عدم تخصص در مسئله آبیاری، عدم توجه به مسائل واقعی کشاورزی منطقه، بیمبالاتی در حل مشکلات و عدم تخصیص بودجههای لازم برای ساماندهی مالی منطقه و بیتوجهی به خواستهها و حقوق ساکنان منطقه، از مواردی هستند که به اعتراضات جدید در اصفهان و چهارمحال و بختیاری منجر شده است. در گزارشی که مجله «تدبیر اقتصاد» درباره ریشههای فساد در بخش کشاورزی منتشر کرده، از سوء مدیریت در اجرای مصوبه «الگوی کشت» به عنوان یکی از مهمترین بسترهای بروز فساد در بخش کشاورزی نام برده شده. الگوی کشت در سالهای اخیر یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات در حوزه کشاورزی بوده و بسیاری از کارشناسان نابسامانیها در تولید، حتا نابسامانی در بازار محصولات کشاورزی را ناشی از اجرا نشدن این الگو میدانند.
در چند روز گذشته با تهدید زندگی عادی مردم در اصفهان و مناطق همجوار، عدهای از کشاورزان به اعتراض مسالمتآمیز دست زده و با تجمع در بستر خشک شده زایندهرود، خواستار برطرف شدن موانع دولتی و اقلیمی برای مقابله با بیآبی شدند؛ کشاورزان مناطقی از شهرکرد هم به این اعتراضات پیوستند و همراه و متحد با کشاورزان اصفهانی، خواهان تعیین مسیر اصولی و طبیعی آب در زایندهرود و منطقه گاوخونی شدند. همانطور که در وبسایتهای خبری آمده، شماری از معترضان هفته گذشته با برپایی چادر در بستر زایندهرود تجمع کردند. نحوه تقسیم آب در اصفهان در سالهای اخیر با اعتراضهای گسترده کشاورزان مناطق مختلف روبرو شده است. زایندهرود با بیش از ۴۰۰ کیلومتر طول در دهههای اخیر به علت کمبود بارش، خشکسالیهای متوالی، تراکم جمعیت و افزایش بیرویه برداشت در بالادست و استفاده در کارخانهها در میانه راه، از یک رود دائم و جاری به یک رودخانه فصلی تبدیل شده بود.
رژیم جمهوری اسلامی که در برابر خواستههای برحق مردم، دچار استیصال شده، با تکیه بر ماشین سرکوب خود به مقابله نظامی و خشن با معترضان پرداخت و وظیفهی تحریف اعتراضات نیز به رسانههای سرسپردهی داخلی و افراد حکومتی محول شد تا مردم و معترضان را «اغتشاشگر» و «اراذل و اوباش» بخوانند!
در این میان، فعالین سیاسی و فرهنگی به دفاع از خواستههای معترضان اصفهانی برخاستند و همراه با آنان مطالبات حقوقی و اقلیمی را برای منطقه خواستار شدند؛ حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) در همراهی با معترضان اصفهانی و چهارمحال بختیاری و برای رساندن اعتراضات آنان به دیگر هموطنان و فعالین حقوق بشری و اجتماعی خارج از ایران، طی بیانیهای با پشتیبانی از اعتراضات مردم اعلام داشت: «پشتکار و اراده قوی مردم اصفهان در بیان خواستهای حقطلبانه خود نمونه روشن سرزندگی و مقاومت هممیهنانمان برای مقابله با روشها و سیاستهای نادرست رژیم ایران ویرانگر اسلامی است. اعتراض مردم و کشاورزان اصفهان به برنامههای نادرست جمهوری اسلامی در نحوه تقسیم آب زایندهرود و سدسازیهای بیرویه و نیز تیع بودجه عمرانی کشور بر پایه منافع محلی وابستگان قشر حاکم که موجب تشدید پدیده خشکسالی، فرونشست زمین، کاهش تولیدات کشاورزی و وابستگی بیشتر ایران به واردات موادغذایی شده نشان از تداوم مبارزه برای برپایی حکومتی لایق، دلسوز و برخاسته از رای ملت دارد. فریادهای این عصیان و ایستادگی امروز در استان چهارمحال و بختیاری نیز شنیده شد و مردم این استان برای بیان خواستهای خود به خیابان آمدند.»
همچنین شاهزاده رضا پهلوی با دفاع از معترضان در توئیتی اعلام داشت «اصفهان و شهرکرد در دل تمدن تاریخی ایران جای دارند؛ مردمان آن تن به ذلت نمیدهند و در مقابل زورگویی و ستم میایستند. همان مردمیکه هشت سال در دفاع از خاکشان با دشمن خارجی جنگیدند، امروز برای حق آب و نجات سرزمینشان در مقابل دشمن داخلی ایستادهاند.»
گروهها، احزاب و شخصیتهای سیاسی دیگری هم با الگوها و نظرات متفاوت، از اعتراضات اصفهان و مناطق همجوار پشتیابی کردهاند؛ معترضان با تظاهرات و شعارهای خود استمرار مبارزه علیه جمهوری اسلامی را که از سالهای گذشته و اعتراضات دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ در جریان بود، به روزهای اخیر کشاندهاند؛ آنان به درستی بر ماهیت ضدمردمی و ضدملی جمهوری اسلامی دست گذاشته و میدانند که با ماندگاری این رژیم خشن و ضدایرانی، ایرانیان از هیچ حقی برای زندگی، آزادی و امنیت اقتصادی برخوردار نخواهند شد.
اعتراضات اخیر و شیوههای مقابله همهجانبه نظامی- امنیتی و تبلیغاتی رژیم علیه آن، یکبار دیگر ثابت کرد تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سلطه متجاوزانه خود در ایران ادامه میدهد، ایرانیان از تمامی حقوق انسانی خود محروم خواهند ماند. تا زمانی که جمهوری اسلامی به حاکمیت غیرمشروع و ضدمردمی خود ادامه میدهد، حرمت انسانی شهروندان، منابع طبیعی کشور و منافع ملی ایران همچنان مورد تجاوز، غارت و تخریب خواهد بود؛ تنها راه رسیدن به جامعهای آزاد و شهروندان صاحب حق و دولتی دمکراتیک و سکولار، رهایی از فاشیسم مذهبی حکومت اسلامی است.