اندیشهها و فعالیتهای وطنپرستانه و مبارزات ملی و مدنی شاهزاده رضا پهلوی در بیش از چهار دهه و پیشینه خاندان وی که جز خدمت برای سربلندی و رشد و رفاه و امنیت و آزادی ملت و مملکت نداشتهاند، جایگاه محوری و اصلی وی را در تاریخ ملی ایران به ثبت رسانده است.
تأکید مستمر و دائمی شاهزاده بر شهروندی خویش، طراحی مبارزات مدنی و مسالمتآمیز، تأکید بر ایجاد دولتی دمکراتیک، سکولار و حقوقی برای ایران آینده برخی از اصولی هستند که منش و رفتار وی را در طول حضور سیاسی- اجتماعی و فرهنگی در عرصه سیاست ایران نشان میدهند. بر پایه این اصول و اهداف، حمایتهای همهجانبه از اقشار و اصناف مختلف داخل ایران، اطلاعرسانی و حضور در مجامع حقوق بشری، دیدار با برخی از سران کشورهای دمکراتیک، صدور اعلامیهها و بیانیههای ملی و میهنپرستانه و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در خارج از کشور و مهمتر از همه گفتگوی فراگیر و تلاش برای همبستگی ملی و همگرایی ایرانیان در سراسر ایران و جهان، بخش عمدهای از زندگی این شاهزاده مردمی را تشکیل میدهد.
تلاشهای مستمر شاهزاده رضا پهلوی اگرچه بخشهای عمدهای از اپوزیسیون و اقشار مختلف ایرانیان را با اندیشههای وی همراه و هم پیوند کرده است، اما از سوی دیگر تلاشهای او، موجب ناخشنودی بخشی از فعالین سیاسی شده است که در ایدهها، رفتار و روشهای مبارزاتی و مدنی، راه و روشی متفاوت را پی گرفتهاند؛ اینان که بخش عمدهای از انقلابیون چپگرا و اسلامیستهای دهههای قبل هستند، همچنان سودای مبارزه مسلحانه، کنشهای خشونتآمیز و انترناسیونالیستی دارند! آنها در دوری از رفتارها و ایدههای دمکراتیک، مدرن و مشروطهخواهانهانه، سعی برای مقابله غیراصولی و تخریب شاهزاده رضا پهلوی را در دستور کار خود قرار دادهاند.
در میان تلاشهای و ایدههایی که تاکنون از سوی شاهزاده رضا پهلوی برای رهایی ایران ارائهشده است، «پیمان نوین» جایگاه ویژهای دارد و میتوان آن را سرآغاز دوره تازهای برای مبارزات دمکراتیک و مشروطهخواهانه به شمار آورد؛ طرفه آنکه «پیمان نوین» که یک سال پیش در هفتم مهرماه ۱۳۹۹ باهدف معاصر کردن اندیشه، اقدام و تلاشهای سیاسی شاهزاده رضا پهلوی برای رهایی ایران از فاشیسم مذهبی اعلامشده است، درعینحال که گشاینده عرصههای تازهای است، واکنشهای مختلف و بسیار مثبتی را هم در پی داشت؛ اما روح پیام شاهزاده دوری از فرقهگرایی و دعوت به انسجام مبارزاتی است و همین موضوع اساسی هم جمهوری اسلامی و هم برخی از سیاسیکاران را خوش نیامده است!
شاهزاده در بخشی از پیام خویش میگوید «من به همه نیروهای سیاسی دموکراسی خواه فارغ از گذشته و گرایش سیاسیشان دست یاری دراز میکنم و میخواهم با کنار گذاشتن اختلافات و خودبزرگبینی و برتریجویی، روی یک هدف متمرکز شوند: نجات ایران!»
اما بخشی از سیاسیکاران در پی عقدهگشایی بر اساس ایدئولوژیهای تنگنظرانهی خود و کینهورزی علیه خاندان پهلوی بوده و سعی در تخریب شخصیت و ایدههای شاهزاده رضا پهلوی داشته و دارند.
آنچه بهاختصار و به اشاره در مسئله مقابله و مواجهه هیجانی و عاری از خردورزی و واقعبینی با اظهارات و جایگاه شاهزاده رضا پهلوی آوردم، از طرفی نشاندهنده هماهنگی نانوشته و نوشته میان بخشهایی از جناحهای حکومتی و خشونتطلبان مذهبی و غیرمذهبی است که همچنان در حال مبارزه با دوران خاندان پهلوی و خدمات آنها هستند و از طرف دیگر ایجاد شکاف میان تلاشگران ملی و میهنی است که در کنار شاهزاده رضا پهلوی و با تکیهبر مبارزات مدنی و برای ایجاد ایرانی دمکراتیک، آزاد و سکولار، مسائل واقعی کشورمان را به سرفصل مبارزات خود تبدیل کردهاند.
تردیدی نیست که گذار از حکومت اسلامی و ایجاد دمکراسی در ایران، اولویت و سرلوحه فعالیتهای ایرانیان آگاه و سیاسی به شمار میرود؛ به همین دلیل، هر مسئلهای در رابطه با سرنگونی جمهوری اسلامی معنا مییابد و در این میان عقدهگشایی از خاندان پهلوی و مقابله با شاهزاده رضا پهلوی، در عمل جز درگیر شدن در بازیهای غیر دمکراتیک و ضد ملی نیست. میتوان با اندیشهها و آرای شاهزاده مخالف بود و به تبادلنظر و گفتگو پرداخت و این فضیلتی دمکراتیک و مدنی است، اما عقدهگشایی و تخریب و مقابله با نقش سیاسی، ملی و فرهنگی وی از دایره برخوردها و رفتارهای دمکراتیک و سیاست خردورزانه بسیار به دور است.