نتیجه در برابر چشم است

وابستگان جمهوری اسلامی و همچنین افراد و جریاناتی که به دوران پهلوی نه به‌عنوان عصر پیشرفت و شکوفایی ایران بلکه از زاویه ایدئولوژیک و منافع شخصی و گروهی نگاه می‌کنند، نسبت به شعارهای مردم و نسل‌های جوانی که از آن عصر فقط شنیده و خوانده‌اند، باخشم و گاه خیال‌پردازی و هذیان‌گویی واکنش نشان می‌دهند چراکه واقعیت نظامشان نحیف‌تر و تبهکارانه‌تر از آن است که بتوانند مستندات ارائه دهند.

همان‌گونه که متأسفانه ماه بهمن برای نسل‌های موجود با نام شنیع خمینی و انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن گره‌خورده، مردادماه نیز ازجمله به دلیل درگذشت دو پادشاه پهلوی در چهارم و پنجم مرداد یادآور این سلسله است. این روزها جوانانی که جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند در شهرهای مختلف شعارهایی نه‌تنها در ستایش رضاشاه به‌عنوان بنیان‌گذار ایران نوین سر می‌دهند بلکه با ابراز شرمندگی از پادشاهانی که جز پیشرفت و امنیت و سربلندی ملت و مملکت نمی‌خواستند، نشانه‌‌ای دیگر از آگاهی تاریخی را به نمایش می‌گذارند چراکه شرم فضیلتی است که از آگاهی می‌آید.

در کیهان لندن بارها به دلایل محبوبیت پهلوی‌ها در میان بخش مهمی از مردم و نسل‌های جوان پرداخته‌شده. اگرچه توضیح این رویکرد ساده است اما مغرضانی که نان‌وآبشان از جمهوری اسلامیست و هر خطری علیه آن را تهدیدی نسبت به موجودیت خود می‌دانند، ترجیح می‌دهند با توسل به خیالات و کُرات دیگر، خودشان و مخاطبان‌شان را در درک تاریخ و «علوم انسانی» حتا «عقب‌مانده» بنامند اما نتایج عملکرد دو نظام را نبینند!

الاهه بقراط

گذشته از مبحث تاریخی و فرهنگی نظام پادشاهی، اگر به فرض محال، جمهوری اسلامی دستاوردهای دوران پهلوی را گسترش داده بود، ما شاهد شرایط فلاکت‌بار کنونی نمی‌بودیم و لزومی نمی‌داشت که زمامداران و ریزه‌خوارانش از این سلسله هراس داشته باشند. چنانکه پادشاهان پهلوی هرگز نگران این نبودند که ممکن است «سلطنه‌»ها و «دوله»های قاجار دل مردم را بربایند! در سال ۵۷ نیز انقلاب اسلامی دل ارتجاع سرخ و سیاه را که بسیار گسترده بود ربود و توانست در محاسباتی خطا با پشتیبانی بین‌المللی بلای جان ایران و منطقه شود.

مقایسه یکی از راه‌های ادراک واقعیت است و ایرانیان شرایط خود را با گذشته مقایسه می‌کنند و می‌بینند نه‌تنها به دوران قاجار بازگشته‌اند بلکه کشتاری که این رژیم از مردم کرده و می‌کند با توجه به دوران و جمعیت، با حمله مغول و اعراب قابل‌مقایسه است. در قرن بیست و یکم مادران جوانان جان‌باخته مثل امروز جمعه هشتم مرداد ۱۴۰۰ می‌توانند عکس‌های فرزندان دلبند و برومند خود را به دست گرفته و در میدانی که «شهیاد» است خود را نماد آزادی و عدالت این مملکت بدانند و با صدای بلند به آن‌هایی که هنوز خاموش‌اند بگویند: بردگی بسه! ما نمیگیم از ما حمایت کنید؛ از خودتون حمایت کنید!

آن‌ها مادران سوگوار چهار دهه اعدام و تیرباران و شلیک در خیابان‌ها را دیده‌اند و می‌دانند اگر فریب و سکوت ادامه پیدا کند، عکس‌های جانباختگان ملت بیشتر و مملکت ویران‌تر خواهد شد!

الاهه بقراط

کیهان لندن شماره ۳۲۲

مطالب مربوط

اهمیت انتخابات آمریکا برای ایران به مردم و رهبری جنبش ملی وابسته است

۵۷؛ مرز بین دو فکر و دو هدف‌ متناقض

فقط «آنتی» بودن نه سیاست است نه راه!

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر