اگر زمانی «رسانه» بهعنوان پل ارتباطی به مطبوعات محدود میشد، اکنون سالهاست مرزهایی را پشت سر گذاشته که زمانی تصورناپذیر بودند. این تحولات ازجمله در تدقیق مفهوم «دفاع از مردم» تأثیر گذاشته است.
تاریخ جوامع نشان داده است که «مردم» با هر فرهنگ و تاریخی و از هر سرزمینی که باشند ممکن است اشتباهاتی فاحش و مرگبار مرتکب شوند که نتایج آن علیه خودشان عمل کند! این را اروپاییان ازجمله در نیمهی قرن بیستم میلادی زمانی تجربه کردند که به نازیسم و فاشیسم پاسخ مثبت داده و برای آنها هورا کشیدند! بعد تاوانش را با سرکوب خونین خودشان و میلیونها کشته در جنگی ویرانگر دادند و پیامدهایی عظیم که همچنان بر دوش نسلهایی سنگینی میکند که اصلاً در آن دوران نبودند!
مردم ایران نیز در انقلاب ۵۷ با ترجیح «روحالله خمینی» بر «محمدرضا شاه پهلوی» که نتیجهاش ترجیح «مشروعه» بر «مشروطه» و استقرار نظام ولایتفقیهی جمهوری اسلامی بجای نظامی بود که آنها را بهسوی آیندهای روشن رهنمون شده بود، اشتباهی تاریخی علیه خود و حقوق و منافعشان مرتکب شدند.
در این میان، شاید زمانی سخن گفتن از «مردم» بهطور عام پذیرفته بود بهویژه اگر این «مردم» همان «اکثریت» باشد! این «اکثریت» اگر راهی برخلاف حقوق و منافع خود هم در پیش بگیرد، نمیتوان آن را در همان زمان بر سر عقل آورد. گذشته از عوامل مؤثر دیگر، جمهوری اسلامی نهتنها با چنین مردمی با «انقلاب» به قدرت رسید بلکه با همین نوع مردم از نسلهایی دیگر اما این بار با «اصلاحات» توانست دوام بیاورد!
اکنون مدتهاست که فضای انحصاری هم «انقلاب» و هم «اصلاحات» از نوع جمهوری اسلامی شکسته شده. از یکسو مردم به حقوق خودآگاه شدهاند و از سوی دیگر خودشان به رسانه تبدیلشده و جریانهای اصلی را نیز مجبور میکنند که آنها را ببینند. بدا به حال کسانی که در برابر این آگاهی و حقوق مردم میایستند. بله، حقوق مردم! و نهفقط «مردم» مانند توده بیشکلی که میتوانند در نشئگی انقلاب علیه حقوق خود گام بردارند و در فریب اصلاح چرخهی زیر پا گذاشتن حقوق خود را تداوم بخشند. اگر مطبوعات سال ۵۷ نه از «مردم» بلکه از «حقوق مردم» دفاع میکردند میتوانستند بعدها سربلند باشند که علیه این حقوق گامی برنداشتهاند! امروز نیز مسئله بر سر «حقوق مردم» و دفاع از آن است.
الهه بقراط